خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== آماده ‏سازى فضاى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۳۶-۴۲.</ref> ==
== آماده ‏سازى فضاى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۳۶-۴۲.</ref> ==
سير آماده ‏سازى مردم توسط پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏توان به طور سلسله وار اين گونه بيان كرد:  پس از رسيدن به غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله چند اقدام مهم انجام داد تا خطبه غدير در بهترين شرايط ارائه شود: 
سير آماده ‏سازى مردم توسط پیامبر صلی الله علیه و آله را مى ‏توان به طور سلسله وار اين گونه بيان كرد:  


'''۱-  جمع‏ آورى مردم'''
پس از رسيدن به غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله چند اقدام مهم انجام داد تا خطبه غدیر در بهترين شرايط ارائه شود:   


پيامبرصلى الله عليه و آله براى مقابله با هر توطئه ‏اى در آن لحظات حساس، از هر گونه پراكندگى كاروان جلوگيرى كند. براى اين هدف دست به سه اقدام به موقع زد:  يكى آنكه فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب انسجام كاروان و پراكنده نشدن آن باشند. ديگر آنكه فرمان داد تا منادى ندا كند: همه مردم متوقف شوند، و آنان كه پيشتر رفته‏ اند بازگردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند.  اين گونه بود كه آهسته آهسته همه آن جمعيت صد و بيست هزار نفرى در محل از پيش تعيين شده كنار بركه جمع شدند، بدون اينكه كوچک ‏ترين اخلالى در نظم عمومى كاروان پيش آيد. سومين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ نظم هنگامى صورت گرفت كه آن حضرت متوجه شد عده‏ اى از فتنه‏ گران به قصد بر هم زدن نظم و ايجاد آشوب از غدير عبور كرده‏اند. اين بود كه همزمان با اعلام توقف كاروان، حضرت گروهى را فرستاد تا پيش رفتگان را بازگردانند و به آنان درباره بازگرداندن ابوبكر و عمر به طور خاص سفارش كرد!  مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را كه به سركردگى ابوبكر و عمر تا نزديكى‏هاى جحفه پيش رفته بودند! به سمت غدير بازگرداندند، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد. اين گونه بود كه اين نقشه منافقين نيز -  با آنكه اجرا شد -  ولى با اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى گرديد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref>
=== ۱. جمع‏ آورى مردم ===
پيامبر صلى الله عليه و آله براى مقابله با هر توطئه ‏اى در آن لحظات حساس، از هر گونه پراكندگى كاروان جلوگيرى كند. براى اين هدف دست به سه اقدام به موقع زد:


'''۲-  خالى نگه داشتن زير درختان'''
يكى آنكه فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب انسجام كاروان و پراكنده نشدن آن باشند. ديگر آنكه فرمان داد تا منادى ندا كند: همه مردم متوقف شوند، و آنان كه پيشتر رفته‏ اند بازگردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند.


پيش بينى ديگرى كه هنگام اجراى آن رسيده بود خالى ماندن زير درختان غدير براى اجراى مراسم سه روزه بود. براى اين منظور پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسال كنار بركه نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده شود.  طبق اين فرمان، با آنكه چشم‏ها به محض ورود به غدير متوجه سايبان آرام بخش زير درختان مى‏ شد، ولى همه از كنار آن عبور مى‏ كردند و هيچ كس به خود اجازه توقف در زير درختان را نمى ‏داد. 
اين گونه بود كه آهسته آهسته همه آن جمعيت صد و بيست هزار نفرى در محل از پيش تعيين شده كنار بركه جمع شدند، بدون اينكه كوچک ‏ترين اخلالى در نظم عمومى كاروان پيش آيد.


'''۳-  اسكان منظم جمعيت'''
سومين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ نظم هنگامى صورت گرفت كه آن حضرت متوجه شد عده‏ اى از فتنه‏ گران به قصد بر هم زدن نظم و ايجاد آشوب از غدير عبور كرده ‏اند.


اسكان آن جمعيت انبوه مقدمه ديگرى براى سخنرانى بود كه هنگام اجراى آن فرا رسيده بود. پس از آن دستورات، همه مركب‏ ها با رسيدن به فضاى اطراف بركه متوقف شدند و گروه‏هاى مختلف مردم در گستره بيابان غدير پياده شدند و هر يك براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند. عده ‏اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند و عده ‏اى ديگر خيمه بر پا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.  روح همكارى مردم و نظارت دقيق مأموران پيامبرصلى الله عليه وآله باعث شد كه پياده شدن و استقرار آن جمع عظيم انسان‏ها بدون كوچك‏ترين مشكلى به انجام رسد، و زمينه مناسبى براى مراحل بعدى مراسم باشد. 
اين بود كه همزمان با اعلام توقف كاروان، حضرت گروهى را فرستاد تا پيش رفتگان را بازگردانند و به آنان درباره بازگرداندن ابوبكر و عمر به طور خاص سفارش كرد!


'''۴مقابله با گرما'''
مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را كه به سركردگى ابوبكر و عمر تا نزديكى ‏هاى [[وادی جحفه|جحفه]] پيش رفته بودند! به سمت غدير بازگرداندند، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد. اين گونه بود كه اين نقشه منافقين نيز -  با آنكه اجرا شد -  ولى با اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى گرديد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref>


مسئله گرما در آن هنگام از سال و در آن ساعت از روز -  در نزديكى ظهر -  مشكلى بود كه هيچ چاره ‏اى نداشت جز آنكه هر كس شخصاً به فكر خود باشد. البته گرماى شديد براى مردم آن مناطق پديده تازه ‏اى نبود و بارها در فصل گرما آن را تجربه كرده بودند.  شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردم -  حتى خود حضرت -  گوشه ‏اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه ‏اى از آن را زير پاى خود قرار دادند، و عده ‏اى از شدت گرما عبا را به پايشان پيچيدند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص  ۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰ ،۳۰۱.</ref>
=== ۲. خالى نگه داشتن زير درختان ===
پيش بينى ديگرى كه هنگام اجراى آن رسيده بود خالى ماندن زير درختان غدير براى اجراى مراسم سه روزه بود.  


اكنون صد و بيست هزار حاجى بازگشته از حرم الهى، در كنار بركه آسمانى غدير از حركت چند روزه باز ايستاده بودند. آنان مى‏ دانستند كه تا ساعتى ديگر مراسم آغاز خواهد شد و بايد وضو بگيرند و خود را براى شركت در نماز جماعت و سپس در مراسم آماده كنند. همه در جنب و جوش، براى يك برنامه استثنائى! 
براى اين منظور پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسال كنار [[آبگیر|برکه]] نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده شود.  


'''۵ -  پيش‏بينى آرايش مجلس سخنرانى'''
طبق اين فرمان، با آنكه چشم ‏ها به محض ورود به غدير متوجه سايبان آرام بخش زير درختان مى‏ شد، ولى همه از كنار آن عبور مى‏ كردند و هيچ كس به خود اجازه توقف در زير درختان را نمى ‏داد.   


آخرين اقدام عملى قبل از مراسم غدير، آراستن مجلس خطابه و آماده‏ سازى جايگاه سخنرانى بود، كه تا آن روز مجلسى در اين وسعت سابقه نداشت. اين مرحله نيز در گونه ‏اى با شكوه و بى‏ نظير آماده شد، كه مردم هرگز تا آن روز نمونه ‏اش را نديده بودند.  نيمى از آنچه بايد انجام مى‏گرفت مربوط به جايگاه سخنرانى و نيم ديگر مربوط به موقعيت نشستن مردم در برابر منبر بود.
===۳. اسكان منظم جمعيت===
اسكان آن  جمعیت انبوه مقدمه ديگرى براى سخنرانى بود كه هنگام اجراى آن فرا رسيده بود. پس از آن دستورات، همه مركب‏ ها با رسيدن به فضاى اطراف بركه متوقف شدند و گروه‏ هاى مختلف مردم در گستره بيابان غدير پياده شدند و هر يک براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند.


'''۶ -  موقعيت استقرار مردم در برابر سخنران'''
عده ‏اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند و عده ‏اى ديگر خيمه بر پا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.


براى استقرار منظم و آرام مردم در مقابل سخنران، زمان آن با توجه به نزديكى ظهر بعد از نماز جماعت در نظر گرفته شد؛ تا با همان نظمى كه براى نماز نشسته ‏اند بدون كوچك ‏ترين حركتى آماده شنيدن سخنرانى باشند.  با توجه به حضور بانوان در كاروان، زاويه خاصى از مجلس به آنان اختصاص يافت كه به راحتى خطيب را بر فراز منبر ببينند و سخنان او را بشنوند.
روح همكارى مردم و نظارت دقيق مأموران پيامبر صلى الله عليه و آله باعث شد كه پياده شدن و استقرار آن جمع عظيم انسان‏ ها بدون كوچک ‏ترين مشكلى به انجام رسد، و زمينه مناسبى براى مراحل بعدى مراسم باشد.


  '''۷صدا رسانى به آن جمعيت انبوه'''
=== ۴. مقابله با گرما ===
مسئله گرما در آن هنگام از سال و در آن ساعت از روز -  در نزديكى ظهر مشكلى بود كه هيچ چاره ‏اى نداشت جز آنكه هر كس شخصاً به فكر خود باشد.


البته گرماى شديد براى مردم آن مناطق پديده تازه ‏اى نبود و بارها در فصل گرما آن را تجربه كرده بودند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردم - حتى خود حضرت - گوشه ‏اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه ‏اى از آن را زير پاى خود قرار دادند، و عده ‏اى از شدت گرما عبا را به پايشان پيچيدند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص  ۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸؛عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰ ،۳۰۱.</ref>
اكنون صد و بيست هزار حاجى بازگشته از حرم الهى، در كنار بركه آسمانى غدير از حركت چند روزه باز ايستاده بودند. آنان مى‏ دانستند كه تا ساعتى ديگر مراسم آغاز خواهد شد و بايد وضو بگيرند و خود را براى شركت در نماز جماعت و سپس در مراسم آماده كنند. همه در جنب و جوش، براى يک برنامه استثنائى! 
===۵. پيش‏بينى آرايش مجلس سخنرانى===
آخرين اقدام عملى قبل از مراسم غدير، آراستن مجلس خطابه و آماده‏ سازى جايگاه سخنرانى بود، كه تا آن روز مجلسى در اين وسعت سابقه نداشت.
اين مرحله نيز در گونه ‏اى با شكوه و بى‏ نظير آماده شد، كه مردم هرگز تا آن روز نمونه ‏اش را نديده بودند.
نيمى از آنچه بايد انجام مى‏گرفت مربوط به جايگاه سخنرانى و نيم ديگر مربوط به موقعيت نشستن مردم در برابر منبر بود.
===۶. موقعيت استقرار مردم در برابر سخنران===
براى استقرار منظم و آرام مردم در مقابل سخنران، زمان آن با توجه به نزديكى ظهر بعد از نماز جماعت در نظر گرفته شد؛ تا با همان نظمى كه براى نماز نشسته ‏اند بدون كوچک ‏ترين حركتى آماده شنيدن سخنرانى باشند.  با توجه به حضور بانوان در كاروان، زاويه خاصى از مجلس به آنان اختصاص يافت كه به راحتى خطيب را بر فراز منبر ببينند و سخنان او را بشنوند.
===۷. صدا رسانى به آن جمعيت انبوه===
از نظر صدا رسانى اگر چه اجتماع مردم در برابر منبر به گونه ‏اى بسيار منسجم تدارک ديده شده بود، اما براى تكميل موقعيت يك يا چند نفر كه صداى فوق‏ العاده بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند، تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص۱۴۹ ،۱۶۸ ،۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰، ۱۰۶ ،۳۰۱.</ref>
از نظر صدا رسانى اگر چه اجتماع مردم در برابر منبر به گونه ‏اى بسيار منسجم تدارک ديده شده بود، اما براى تكميل موقعيت يك يا چند نفر كه صداى فوق‏ العاده بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند، تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص۱۴۹ ،۱۶۸ ،۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰، ۱۰۶ ،۳۰۱.</ref>


'''۸ آماده‏ سازى زير درختان براى منبر'''
===۸. آماده‏ سازى زير درختان براى منبر===
اكنون نوبت آن بود كه موقعيت بديعى براى جايگاه سخنرانى تدارک ببينند، تا هم مناسب صد و بيست هزار مخاطب باشد و هم نمادى به ياد ماندنى در خاطره ‏ها بر جاى گذارد.
 
براى آماده ‏سازى جايگاه، پيامبر صلى الله عليه و آله چهار نفر از خواص اصحاب خود را انتخاب كرد. آن حضرت [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] را فرا خواند و به آنان دستور داد تا محل پنج درخت كهنسال را براى اجراى مراسم آماده كنند. 
 
===۹. بناى منبر در موقعيت ويژه===
با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبى پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه‏ اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند.
 
در نتيجه جمعيت پس از نماز جماعت بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل [[سخنرانی|منبر]] بودند و سخنران پشت به [[قبله]] و رو به مردم قرار مى‏ گرفت.


اكنون نوبت آن بود كه موقعيت بديعى براى جايگاه سخنرانى تدارک ببينند، تا هم مناسب صد و بيست هزار مخاطب باشد و هم نمادى به ياد ماندنى در خاطره ‏ها بر جاى گذارد. براى آماده ‏سازى جايگاه، پيامبر صلى الله عليه و آله چهار نفر از خواص اصحاب خود را انتخاب كرد. آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا محل پنج درخت كهنسال را براى اجراى مراسم آماده كنند
همچنين مى‏ بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند


'''۹-  بناى منبر در موقعيت ويژه'''
===۱۰. سايبان بر فراز منبر===
گروه چهار نفرى كار خود را آغاز كردند. آنان ابتدا خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو زدند و آب پاشيدند.


با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبى پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه‏ اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند.  در نتيجه جمعيت پس از نماز جماعت بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى‏گرفت. همچنين مى‏ بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند. 
سپس شاخه‏ هاى اضافى پايين آمده آن درختان خودرو را كه تا نزديكى زمين آمده بود قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه‏ ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.


'''۱۰سايبان بر فراز منبر'''
دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را -  كه قابل بريدن نبود با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.


گروه چهار نفرى كار خود را آغاز كردند. آنان ابتدا خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو زدند و آب پاشيدند. سپس شاخه‏ هاى اضافى پايين آمده آن درختان خودرو را -  كه تا نزديكى زمين آمده بود قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه‏ ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد. دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را -  كه قابل بريدن نبود -  با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.
===۱۱. كيفيت و بلنداى منبر===
سپس در زير سايبان، منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا سنگ ‏هاى بزرگ و كوچک را جمع‏ آورى كرده و روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.


'''۱۱- كيفيت و بلنداى منبر'''
آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشک ها و قاليچه ‏ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ ‏ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند.


سپس در زير سايبان، منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا سنگ ‏هاى بزرگ و كوچک را جمع‏ آورى كرده و روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند. آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشک ها و قاليچه ‏ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ ‏ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند. در مرحله بعد پارچه‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.  اين كامل‏ ترين گونه از تدارک يك مجلس عظيم براى يک خطابه استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطَبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد. 
در مرحله بعد پارچه ‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.  اين كامل‏ ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک خطابه استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد. 


== ۲.  آماده ‏سازى مردم براى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۲ .</ref> ==
== آماده ‏سازى مردم براى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۲ .</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آن ها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:  همچنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى ‏كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى ‏خواهد بر فراز منبر انجام دهد. در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى ‏نمود.  براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود: «قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى ‏كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» . با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آن ها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است!


== ۳.  آمار موضوعات و كلمات خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۴. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۶ .</ref> ==
يكى از آن اقدامات اين بود:  همچنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى ‏كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى ‏خواهد بر فراز منبر انجام دهد.
 
در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى ‏نمود.
 
براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود:
 
«قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى ‏كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه:
 
{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ}} با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.
 
== آمار موضوعات و كلمات خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۴؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۶ .</ref> ==
با نگرشى در سرتاسر خطبه غدير، سه جهت مهم آمارى را مورد توجه قرار مى‏ دهيم:   
با نگرشى در سرتاسر خطبه غدير، سه جهت مهم آمارى را مورد توجه قرار مى‏ دهيم:   


اول: آمارى از موضوعات مورد نظر حضرت و تعداد جملاتى كه درباره هر يك آمده، و شرح آن چنين است:
'''اول:''' آمارى از موضوعات مورد نظر حضرت و تعداد جملاتى كه درباره هر يک آمده، و شرح آن چنين است:


 ۱. صفات خداوند تعالى: ۱۱۰ جمله.  
 ۱. صفات خداوند تعالى: ۱۱۰ جمله.  


۲. مقام پيامبرصلى الله عليه وآله: ۱۰ جمله.
۲. مقام پيامبر صلى الله عليه و آله: ۱۰ جمله.


۳. ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ۵۰ جمله.
۳. ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ۵۰ جمله.
خط ۶۸: خط ۱۰۹:
۶ . حكومت حضرت مهدى‏ عليه السلام: ۲۰ جمله.  
۶ . حكومت حضرت مهدى‏ عليه السلام: ۲۰ جمله.  


۷. شيعيان اهل‏بيت و دشمنان ايشان: ۲۵ جمله.
۷. شيعيان اهل ‏بیت و دشمنان ايشان: ۲۵ جمله.


۸ . بيعت با معصومين‏ عليهم السلام: ۱۰ جمله.  
۸ . بيعت با معصومين‏ عليهم السلام: ۱۰ جمله.  
خط ۷۶: خط ۱۱۷:
۱۰. حلال و حرام، و واجبات و محرمات: ۲۰ جمله.
۱۰. حلال و حرام، و واجبات و محرمات: ۲۰ جمله.


 
'''دوم:''' آمارى از كلمات و اسماء به كار رفته در خطبه كه اهميت آنها را جلوه مى‏ دهد:
دوم: آمارى از كلمات و اسماء به كار رفته در خطبه كه اهميت آنها را جلوه مى‏ دهد:


۱. نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على ‏عليه السلام» تصريح شده است.
۱. نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على ‏عليه السلام» تصريح شده است.
خط ۸۳: خط ۱۲۳:
۲. كلمه «ائمه ‏عليهم السلام» ده بار صريحاً آمده است.
۲. كلمه «ائمه ‏عليهم السلام» ده بار صريحاً آمده است.


۳. نام امام ‏زمان‏ عليه السلام چهار بار به عنوان «مهدى ‏عليه السلام» ذكر شده است. البته اكثر خطبه درباره ائمه‏ عليهم السلام است كه به صورت ضمير يا اشاره يا عطف آمده است، و نيز درباره ائمه ‏عليهم السلام مطالب بسيارى به صورت ضمير و عطف به مطالب قبل ذكر شده است. همچنين مطالب بسيارى درباره حضرت بقيةاللَّه‏ عليه السلام آمده است. منظور از ذكر موارد فوق، تصريح‏ هاى پيامبر صلى الله عليه وآله به اين اسماء مبارک است كه اهميت فوق العاده آن را مى ‏رساند.
۳. نام امام ‏زمان‏ عليه السلام چهار بار به عنوان «مهدى ‏عليه السلام» ذكر شده است.


سوم: آمارى از آيات قرآنى كه به عنوان شاهد و يا براى تفسير در خطبه آمده است. استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در خطبه غدير به عنوان شاهد يا تفسير آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند بزرگ اسلام را جلوه‏ گر مى‏ كند.  تفسير ۲۵ آيه قرآن به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام و ۱۵ آيه به دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در متن خطبه نيز از نكات بسيار مهم آن است.  بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ..و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نمونه‏ هاى بارز آن است.
البته اكثر خطبه درباره ائمه‏ عليهم السلام است كه به صورت ضمير يا اشاره يا عطف آمده است، و نيز درباره ائمه ‏عليهم السلام مطالب بسيارى به صورت ضمير و عطف به مطالب قبل ذكر شده است.
 
همچنين مطالب بسيارى درباره حضرت بقيةاللَّه‏ عليه السلام آمده است. منظور از ذكر موارد فوق، تصريح‏ هاى پيامبر صلى الله عليه وآله به اين اسماء مبارک است كه اهميت فوق العاده آن را مى ‏رساند.
 
'''سوم:''' آمارى از آيات قرآنى كه به عنوان شاهد و يا براى تفسير در خطبه آمده است.
 
استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در خطبه غدير به عنوان شاهد يا [[مفسّرین|تفسیر]] آمده ۵۰ مورد است كه [[اهمیت]] اين سند بزرگ اسلام را جلوه‏ گر مى‏ كند.
 
تفسير ۲۵ آيه قرآن به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام و ۱۵ آيه به دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در متن خطبه نيز از نكات بسيار مهم آن است.
 
بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ..}} و {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً}}و{{متن قرآن|سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ}}نمونه‏ هاى بارز آن است.


اينها آمارى مختصر از مواضع مهم خطبه بود. با مطالعه دقيق‏ تر خطبه مى ‏توان آمارهاى جالب‏ ترى تهيه كرد و به نكات دقيق ‏ترى پى برد.
اينها آمارى مختصر از مواضع مهم خطبه بود. با مطالعه دقيق‏ تر خطبه مى ‏توان آمارهاى جالب‏ ترى تهيه كرد و به نكات دقيق ‏ترى پى برد.


== آمارهاى متفرقه از خطبه غدير<ref>كلام هادى ‏عليه السلام (هاشمى دهسرخى) : ص ۱۰۶  - ۲۵۵.</ref> ==
== آيات قرآن در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۱ _۱۴ ،۱۷ ،۳۵؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۷۹.</ref> ==
در اينجا آمارهايى در موارد مختلف از خطبه غدير بيان مى‏ كنيم:
تفسير قرآن در غدير تماماً در فرازهاى خطبه آن جلوه‏ گر است. نگاهى دقيق به آيات تفسير شده در خطابه غدير پرده از نكته بسيار مهمى در برنامه قرآنى پيامبر صلى الله عليه و آله بر مى‏ دارد:
 
در طول ۲۳ سال نزول قرآن، حضرتش در فرصت‏ هاى مناسب به تفسير و تبيين آياتى از قرآن مى ‏پرداختند، ولى از آنجا كه تأكيد اصلى بر نزول كامل قرآن و تفهيم اصل آن بر مردم بود و جنگ‏ ها و مشكلات مسلمانان نيز فرصت پرداختن بيش از آن به حضرت نمى ‏داد.
 
لذا احاديث مفصلى در تفسير از رسول گرامى‏ صلى الله عليه و آله نمى‏ بينيم و يا اگر هست به صورت تعيين مصداق و به طور مختصر است.
 
به نظر مى‏ رسد خطابه غدير فرصتى بسيار مغتنم براى آن حضرت بوده كه در اين سخنرانى يک ساعته به طور جدى به تفسير قرآن بپردازد.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست بر شانه على‏ عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود و بيش از يک ساعت به طول انجاميد، آغاز كرد.
 
آنچه جلب توجه مى‏ كند جهات خاصى از تفسير است كه آن حضرت مد نظر داشته و در اين خطابه بيان فرموده، كه در همه سخنرانى ‏ها و گفتارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله بى ‏سابقه است.
 
اين جهت باز مى‏ گردد به بيان حضور اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در همه شئون دنيا و آخرت مردم، در حدى كه بدون آن هر حركتى پوچ و بى ‏نتيجه خواهد بود. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: خداوند ولايت ما اهل ‏بيت را قطب قرآن قرار داده كه محكماتش بر گرد آن مى ‏گردد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۲۷ ج ۲۹.</ref>
 
مسلمانان در اين بياناتِ قرآنىِ پيامبر صلى الله عليه و آله به دو دسته دوستان و دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام تقسيم شده ‏اند، و بسيارى از آيات قرآن كه درباره خوبان و بَدان عالم مطرح است به اين دو گروه تفسير شده است.
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: دو سوم قرآن درباره ما و شيعيان ماست، و هر چه خير است براى ما و شيعيانمان است، و در يک سوم باقيمانده نيز ما با مردم شريک هستيم، و آنچه شر است درباره دشمنان ماست.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۵ ج ۱۸.</ref>
 
نكاتى درباره تفسير در غدير قبل از ذكر موارد تفسير قرآن در غدير تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى‏ رسد:
 
=== نكته اول ===
مصاديق آيات در غديرطبق روايات متعدد براى حفظ قرآن از تحريف، ظاهر بسيارى از آيات صورت كلى دارد و تعيين مصداق آن در متن قرآن نيامده است. تفسير و تبيين آنها به مقام [[عصمت]] واگذار شده تا در موقعيت‏ هاى مناسب به آن بپردازند.
 
اين مطلب همان گونه كه در آيات مربوط به [[معصومین علیهم السلام|اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] صادق است، درباره آيات مربوط به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيز صدق مى‏ كند.
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ كس از قريش نيست كه به حد بلوغ رسيده باشد مگر آنكه درباره او يک يا دو آيه نازل شده كه او را به [[بهشت]] يا جهنم مى ‏كشاند.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۷.</ref>
 
با تذكر اين نكته متوجه خواهيم شد كه در خطبه غدير و در ساير احاديث چگونه آيات قرآن عظمت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا ذلت دشمنانشان را در دنيا و آخرت به تصوير كشيده و پيام ‏هاى اعتقاد سازى براى مسلمانان بر جاى گذاشته ‏اند.
 
=== نكته دوم ===
انواع تفسير در خطابه غديرتفسير قرآن انواع گونه گون به اقتضاءات متفاوت دارد، و در خطابه غدير تقريباً همه انواع تفسير به كار گرفته شده است:در مواردى به صورت توضيح و معنى كردن است.
 
در مواردى با تركيب آيه در تاريخچه نزول آن تفسير شده است.در مواردى ارتباط آيه با تفسير مورد نظر معروف است و در اين مورد به تبيين بيشتر پرداخته شده است، در حالى كه مواردى براى نخستين بار اين تفسير را به ميان مى‏ آورد. در مواردى به صورت تعيين مصداق است و در مواردى بيان مصداق اتم در نظر است.
 
=== نكته سوم ===
تفسير از لسان معصوم‏ عليه السلام آنچه در غدير به عنوان تفسير قرآن مطرح است از دو لب مبارک پيامبر عظيم الشأن‏ صلى الله عليه و آله است كه خود آوردنده قرآن است.
 
بنابراين اگر در تفاسير مفسرين غير معصوم همان آيه به گونه‏ اى ديگر تفسير شده باشد، اعتبارى در برابر كلام مقام عصمت ندارد.بر اين اساس، گونه‏ هاى تفسير قرآن در غدير و خطبه مفصل غدير در چهار فصل قابل بيان است:
 
۱. مواردى كه در غدير يک موضوع قرآنى به صورت كلى در سراسر قرآن تفسير شده است.
 
۲. مواردى كه یک سوره به طور كامل در غدير تفسير شده است.
 
۳. مواردى كه يكک آيه به صراحت در غدير تفسير شده است.
 
۴. مواردى كه يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد تفسير شده است. آنچه به عنوان خطبه غدير ذكر مى ‏شود يا از متن خطابه بلند غدير است و يا مواردى است كه در روايات ديگر خطبه نقل شده، كه همه موارد با آدرس ذكر مى‏ شود.
 
=== نكته چهارم ===
تفسير آيات غدير آيات غدير دو بخش است:
 
آيات قرآن در مورد خود غدير.
 
آياتى كه به ماجراى غدير تفسير شده و درباره متن واقعه نازل شده است.
 
البته در مورد تفسير قرآن در غدير تقسيم‏ بندى ديگرى هم مى ‏توان بيان كرد:
 
الف) تفسير كلى موضوعى در سراسر قرآن آياتى كه لفظاً و معنىً به يكديگر شباهت دارند، و نيز آياتى كه به يک مضمون در مواضع مختلف قرآن نازل شده، قابل يک عنوان كلى و موضوع معين مى‏ تواند باشد. در پنج مورد از خطابه غدير تفسير قرآن به اين صورت ديده مى ‏شود كه يک بيان براى همه آن موارد در سراسر قرآن ذكر شده است.
 
ب) تفسير يک سوره كامل در غديريک سوره به طور كامل. در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است.
 
اين نشانه اهميت سوره ‏هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است.
 
== ابدى بودن خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۷ .</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق‏ العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى‏ هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:
 
تفاوت ميان سخن و نوشته در آن است كه {{متن عربی|ما كُتِبَ قَرَّ وَ ما حُفِظَ فَرَّ}} و منظور آن است كه آنچه نوشته شود ماندگار مى‏ گردد و آنچه فقط در حافظه قرار بگيرد از ذهن پاک مى‏ شود.
 
اين بدان معناست كه اسناد مكتوب پشتوانه‏ هايى پابرجا هستند كه جزئيات موضوع مورد نظر در آن تبيين مى ‏شود و قابل تغيير و تحريف نيست، اما سخنرانى مجموعه ‏اى از گفتار است كه معمولاً اجمالى از آن در خاطره‏ ها مى‏ ماند و بسيارى از جزئيات آن فراموش مى‏ شود.
 
هنگام استناد نيز همين تفاوت بين سند مكتوب و اسناد منقول وجود دارد. اكنون اگر خطيب خصوصيتِ يک سخنرانى را به عنوان يک سند رسمى و دائمى اعلام كرد، همه موظف مى ‏شوند كه متن آن را با تمام جزئياتش به خاطر بسپارند و حفظ كنند، و در واقع آن را تبديل به يک سند مكتوب نمايند.
 
اين بدان معناست كه كلمه به كلمه و جمله جمله گفتار را از دست ندهند و عيناً آن را در صفحه كاغذ منعكس كنند تا سندى باشد براى همه كسانى كه مى‏ خواهند به فرازهاى آن در مسائل مختلف استناد نمايند.
 
اين همان نكته بى‏ سابقه ‏اى بود كه مردم براى اولين بار در يك سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از آن حضرت مى‏ شنيدند كه خطبه غدير را اتمام حجتى قرار داد بر آنان كه مقابل [[سخنرانی|منبر]] غدير حاضرند و بر كسانى كه در آنجا حضور ندارند، و حتى بر آنان كه به دنيا نيامده ‏اند.
 
آن حضرت در اين باره فرمود: من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند، و به دنيا آمده‏اند يا نيامده ‏اند.
 
== ارتباط خطبه غدير با امامت و ولايت<ref>وقايع هفته غدير(يونسيان) : ص۲۲- ۳۲. </ref> ==
خطبه غدير ابعاد گسترده و متعددى دارد كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است.
 
مهم ‏ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز [[قیامت]] توسط مولا على بن ابی طالب‏ عليه السلام است، كه رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است.
 
موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى ‏فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود.
 
همانطور كه خود حضرت در اين خطبه فرمود: {{متن عربی|و كلّ ذلك لا يرضى الله منى الا ان ابلغ ما انزل الله الىّ}}: كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى‏ شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولايت على‏ عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم.
 
== اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۷۸.</ref> ==
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى‏ ترين خطبه ‏هاى جهان به شمار مى‏ آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است.
 
در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى ‏رود و به هدف اصلى مى ‏رسد و سپس به تشريح آن مى ‏پردازد، كه تاكنون شرح‏ هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.
 
دو اقدام عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد:
 
يكى بر سر دست بلند كردن على‏ عليه السلام و در آن حال گفتنِ {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ}} و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱  - ۲۰۷؛ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ و ج ۳ ص ۵۵۸ .</ref>
 
== اقرار مخاطبينِ خطبه غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۸۴ .</ref>==
در آخرين فراز از مرحله سوم خطبه غدير كه فرازهاى بسيار مهمى از آن به مخاطبين انتقال يافته بود، جا داشت احساس مقام نبوت از مراحل گذشته بر لسان مباركش جارى شود. اين بود كه حضرت فرمود: 
 
{{متن عربی|اَلا وَ قَدْ اَدَّيْتُ، اَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْضَحْتُ}}: 
 
«الا كه من وظيفه خويش را به انجام رساندم. الا كه من ابلاغ نمودم. الا كه من شنوانيدم. الا كه من بيان نمودم».
 
و سپس فرمود: «بدانيد كه اين مطالب را خداوند عز و جل فرموده و من از طرف خداوند به شما ابلاغ كردم».
 
== امتثال آيه «بَلِّغْ» با خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۱ .</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:
 
همه سخنرانى ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابلاغ دستورات پروردگار بود، اما در هيچ كدام خداوند دستور خاصى براى ابلاغ نداده بود. وقتى حكمى مانند نماز و امثال آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى ‏شد به معناى آن بود كه آن را به مردم برساند، و نياز نبود كه امر خاصى هم بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود كه امر نماز را به مردم ابلاغ كن.
 
اما در مسئله ولايت، گذشته از اصل مسئله كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بود، براى ابلاغ آن امر خاص ديگرى نازل شد و آن آيه ۶۷ سوره مائده بود: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}}: «اى پيامبر، برسان آنچه در حق على از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده ‏اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى‏ كند».
 
پيامبر صلى الله عليه و آله با توجه به همين امر خاص، مراسم غدير را ترتيب داد تا ابلاغ اين حكم به شكل خاصى انجام پذيرد. اقدام بديعى كه در سخنرانى غدير انجام گرفت آن بود كه در همان آغاز سخن -  پس از حمد و ثنا -  پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت اعلام كرد كه اين سخنرانى به خاطر نزول آن دستور است، آنجا كه فرمود:{{متن عربی|اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ}}: من اكنون در حال اداى وظيفه نسبت به مطلبى هستم كه خدا بر من وحى فرموده است.
 
آنگاه به توضيح آن تبليغ پرداخت و در پايان فرمود: {{متن عربی|فَاَوْحى اِلَىَّ}}: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...}}: «خدا بر من وحى كرده كه اى رسول ابلاغ كن آنچه از پروردگار بر تو نازل شده ...».
 
و تصريح كرد كه موضوع اين ابلاغ ولايت على ‏عليه السلام است.
 
به همين خاطر در همان آغاز خطبه غدير -  در حالى كه پس از اعلان نزول آيه‏ مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مى ‏كند!!
 
حضرت به صراحت فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد»!
 
اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواسته‏ اى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟
 
در دنباله سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنه‏ گران، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمى ‏شود. 
 
== امضاى الهى پس از خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص  ۸۵  -۸۸ .</ref> ==
به عنوان حساس‏ ترين فراز نبوت و پيام‏ آورى پيامبر صلى الله عليه و آله، يک برنامه ‏ريزى چند جانبه پس از خطبه غدير مطرح شد، تا امضاى الهى بر سر تا سر آن پيام بلند بر همه روشن و واضح گردد.
 
چهار برنامه -  كه مستقيماً از طرف خداوند متعال هدايت مى ‏شد -  اين هدف غدير را به ثمر رساند، و بر حاضرين غدير و همه نسل‏ هاى غايب از غدير اراده مستقيم الهى را بر جزء جزء مراسم غدير ثابت كرد: سپاس خداوند از مبلغ اعظم غدير، پيام خاص الهى پس از خطابه غدير، ظهور جبرئيل در غدير، سنگ آسمانى بر دشمن غدير.
 
اولين برنامه سپاس خداوند از مبلغ اعظم ولايت و غدير بود. به راستى چه زيباست كه يک سخنرانى آن قدر حساب شده باشد كه خداى غدير از مبلِّغ آن تشكر كند.
 
در هيچ يک از پيام رسانى‏ هاى پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه ندارد كه خداوند سپاس نامه اى براى پيامبرش فرستاده باشد؛ اگر چه در واقع خداوند هميشه سپاسگزار پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله بوده كه بار سنگين ختم رسالت را بر دوش كشيده است.
 
از آنجا كه دستور ابلاغ غدير در گونه ‏اى خاص و سنگين با خطاب {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}} و با تأكيد {{متن قرآن|واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}} و با خوف و رجاء {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ}} نازل شده بود، تشكرنامه پرمعنايى از سوى پروردگار غدير براى مبلغ اعظم آن فرستاده شد، و از آن همه تلاش و فداكارى و تسليم محض در برابر فرمان الهى تقدير شد.
 
جبرئيل نازل شد و آيه سوم سوره قلم را آورد: {{متن قرآن|وَ اِنَّ لَكَ لأََجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ}}: «براى تو اجرى بى ‏منت خواهد بود»، و اين به معناى عظمت كارى بود كه جز پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را ياراى بر دوش كشيدن آن نبود، و در دلسوزانه ‏ترين شكل به اجرا در آمده بود.
 
در نگاهى ديگر اين سپاس اعلام رضايت خداوند از كيفيت عمل به آيه {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...}}بود، و امضاى برنامه‏ اى بود كه مجرى فرامين الهى در غدير به اجرا درآورد.<ref>تفسير فرات: ص ۴۹۵.</ref>
 
و اما برنامه دوم پيام خاص الهى پس از خطابه غدير بود. اكنون نوبت آن بود كه مُهر قبولى پروردگار درباره غدير، جلوه خود را در ارتباط مردم با خداوند نشان دهد، بدين معنى كه اگر خداى غدير خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را امضا كرده، روزى هم براى بازخواست اين تأييد الهى وجود خواهد داشت.
 
اين پيام يكى از پيش بينى ‏هاى جالب غدير بود كه هدف از برنامه عظيم غدير را به مردم فهمانيد و مردم را با مجرد شنيدن خطابه رها نكرد.پس از خطابه، پيامبر صلى الله عليه و آله پيام خاص الهى را -  كه جبرئيل آورده بود -  به مردم ابلاغ كرد و چنين فرمود: اى مردم، خدا به من سلام رسانده مى‏ فرمايد: «امروز دين شما را كامل كردم ... و بعد از اين حكمى به شما نازل نمى‏ كنم. نماز و زكات و روزه و حج را بر شما نازل كردم و اين ولايت پنجمى است، و آن چهار حكم را بدون ولايت قبول نمى ‏نمايم».
 
پيش ‏بينى چنين بود كه اين پيام در متن خطبه نباشد و به طور جداگانه و به عنوان تفسير{{متن قرآن|الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ ...}} پس از ختم كلام در خطابه ارائه گردد، تا به طور جداگانه در خاطره ‏ها بماند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۷.</ref> برنامه سوم و چهارم، ظهور [[جبرئیل]] در غدير و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير حارث فهرى بود.
 
== اولين كتاب در ثبت خطبه غدير<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۱۲.</ref> ==
 چهار كتاب را بايد به عنوان اولين كتاب ‏هايى نام برد كه غدير را ثبت كرده ‏اند. اما اولين كتابى كه در مورد خطبه غدير [[تألیف]] شده كتابى به نام «خطبة النبى ‏صلى الله عليه و آله يوم الغدير»، از عالم بزرگ ادبيات عرب خليل بن احمد فراهيدى (م ۱۷۵ ق) است؛ كه خطبه مفصل پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را در آن آورده است. گر چه اين كتاب امروزه مفقود است، ولى نام و خصوصيات آن ثبت شده است.<ref>الذريعة: ج ۵ ص ۱۰۱ ش ۴۱۸.</ref>
 
== برنامه ‏ريزى براى خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۴۹.</ref> ==
مقارن ظهر، انتظار مردم به پايان رسيد و منادىِ حضرت نداى نماز جماعت داد. پس از بيرون آمدن مردم از خيمه ‏ها و آمادگى صف‏ ها براى نماز، پيامبر صلى الله عليه و آله از خيمه خود بيرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.
 
بعد از آن مردم ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن [[سخنرانی|منبر]] ايستادند و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاى منبر بيايد و در سمت راستش بايستد.
 
قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام يک پله پائين ‏تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند و دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر شانه آن حضرت بود. 


سپس حضرت نگاهى به راست و چپ جمعيت نموده و منتظر شد تا مردم كاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتى از مجلس نشستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به خوبى مى‏ ديدند. 


پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله سخنرانىِ تاريخى و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند. با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنرانى، كه دو نفر بر فراز منبر در حالت قيام ديده مى‏ شوند و بيش از صد و بيست هزار نفر اين منظره بديع را مى‏ نگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهيم رفت.


'''صفات اللَّه جلّ شأنه'''
يادآور مى‏ شود كه اجتماع ۱۲۰۰۰۰ نفر براى يک سخنرانى و در مقابل يک خطيب كه همه شخص او را ببينند در دنياى امروز هم مسئله غير عادى است، تا چه رسد به عصر [[مبعث|بعثت]] كه در گذشته شش هزار ساله انبيا تا آن روز هرگز چنين مجلس عظيمى براى سخنرانى تشكيل نشده بود.


همه معصومين‏ عليهم السلام قبل از هر خطابه به حمد و ستايش خداوند مى ‏پردازند. اما كمتر ديده شده است كه در مقدمه يك خطبه ۱۳۲ صفت از صفات ذات اقدس الهى بيان شده باشد:
== بيان و تفسير خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۹ .</ref> ==
تمام همت يک پيامبر كشاندن مردم از بيراهه ‏هاى دور و نزديک به سوى صراط مستقيم است. معرفى اين راه و محدوده‏ هاى آن وظايفى است كه انبياء و اوصياء عليهم السلام به ثمر مى ‏رسانند.


علا فى توحّده: در يگانگى خود، بلند مرتبه است.
يک گونه متفاوت از بلاغ و ابلاغ در خطبه غدير، چنان نهيبى بر مردم در شناخت صراط مستقيم زد كه تا ابد كسى قادر به آوردن نظير آن نخواهد بود.


دنا فى تفرّده: در عين تنهايى به آفريدگانش نزديك است.
پيامبر صلى الله عليه و آله با يک جمله كوتاه اذهان مردم را متوجه سوره ‏اى از قرآن نمود كه همه مردم روزانه حداقل ده بار آن را در نمازهاى خود مى‏ خوانند، و آن سوره حمد بود كه نماز بدون آن شكل نمى ‏گيرد. در اين سوره همه مردم از پروردگارشان درخواست هدايت به راه راست را مى‏ نمايند و مى ‏گويند: {{متن قرآن|اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ}}


جلّ فى سلطانه: در قدرت و سلطه خود شكوهمند است.
اكنون سؤال اين است كه آيا درخواست كننده اين حاجت نبايد بداند كه اين صراط مستقيم كدام است؟ آيا {{متن قرآن|اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ}} كيانند، و منظور از {{متن قرآن|مَغْضُوب عَلَيْهِمْ}} چه كسانى هستند و {{متن قرآن|ضالّين}}كدامند؟


عظم فى اركانه: در اركان آفرينش عظيم جلوه مى ‏كند.
بنابر اين سخنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بايد با مقدمات بسيارى مردم را براى درک آن آماده مى‏ كرد، با يک اشاره به سوره حمد به هدف زد؛ و همه را متوجه كرد كه اگر روزانه ده بار از خداوند هدايت به راه راست را التماس مى‏ كنيد اين صراط مستقيم منم و پس از من امامان هستند.


احاط بكل شى‏ء علماً: علمش بر همه چيز احاطه دارد.
حضرت پس از قرائت كامل سوره حمد فرمود: {{متن قرآن|فِىَّ نَزَلَتْ وَ فيهِمْ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ اِيّاهُمْ خَصَّتْ}}: اين سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره امامان نازل شده است.


هو فى مكانه: در جايگاه خود استوار مى‏ باشد.
به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است.اين سياق از كلام يكى از بليغ‏ ترين شكل‏ هاى ابلاغ در فصيح‏ ترين و بديع ‏ترين گونه آن بود، كه در خطابه غدير به نمايش گذاشته شد.


قهر جميع الخلق بقدرته: با قدرت خود بر همه مخلوقات سلطه دارد.
== بيعت، طرحى نو در خطابه<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱ .</ref> ==
در خطبه غدير، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه غدير عبور نمى ‏كردند كه با مطلب تازه ‏ترى رو به رو مى‏ شدند.


قهر جميع الخلق ببرهانه: با برهان خود بر همه مخلوقات سلطه دارد.
گاهى به نظر مى‏ رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى‏ شنيدند و به خاطر مى‏ سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى ‏كردند!


حميداً لم يزل: هميشه مورد سپاس بوده است.
در نظر بگيريد كه پيامبرى مى ‏خواست در آخرين ماه ‏هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود.


محموداً لا يزال: هميشه مورد سپاس بوده است.
چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى‏ خواست در خطبه‏ اى يک ساعته انجام شود.


مجيداً لا يزول: صاحب عظمتى فناناپذير است.
عجيب‏ تر آن بود كه كارى به اين عظمت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ‏ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ها و حرام ‏ها تا روز قيامت تبيين گرديد.


مبدئاً: آغاز كننده است.
اين يک اقدام بى ‏نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.


معيداً: اعاده كننده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره با اشاره به كثرت حلال و حرام، و عدم امكان بيان همه آنها به صورت يكجا، اعلام كرد كه وقتى از شما براى دوازده امام بعد از خود -كه امامتشان تا روز قيامت است-  بيعت بگيرم، در واقع همه احكام الهى را براى شما گفته ‏ام، و شما را در هر عصر و زمانى به مبلّغينى سپرده‏ ام كه همانند من هستند و هر چه بگويند سخن من است. بنابراين در هيچ زمانى احدى نخواهد ماند كه از قوانين دينش بى‏خبر بماند.


كل امر اليه يعود: هر چيزى به او باز مى ‏گردد.
== پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير درباره ولايت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷


بارئ المسموكات: به وجود آوردنده برافراشته ‏ها (افلاك و آسمان‏ها) است.
</ref> ==
در يک جمع ‏بندى، بنيان‏ هاى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه‏ اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد.


داحى المدحوّات: گستراننده گسترده شده‏ها (زمين) است.
اين پايه‏ هاى عقيده كه از متن خطبه استخراج شده، به شرح زير است:


۱. مقام و منزلت پيامبر صلى الله عليه و آله.


۲. امامت و ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.


'''۲-  صفات و فضائل پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله'''
۳. فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.


پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در خطبه غدير -  كه حدود يك ساعت به طول انجاميده است - ۴۵ صفت از فضائل و مناقب خويش را بيان مى ‏كند، تا مردم به اطاعت بيشتر پيامبرشان ترغيب شوند.
۴. ولايت و امامت ائمه اطهار عليهم السلام.


از جمله اين فضائل است:
۵ . ولايت و امامت حضرت مهدى ‏عليه السلام.


العبودية: اقرّ له على نفسى بالعبودية: بر بندگى ‏ام براى خدا اقرار مى‏ كنم.
۶ . ارتباط ولايت با حب و بغض.


العصمة من الناس: قد ضمن لى تبارك و تعالى العصمة من الناس: خداوند تبارک و تعالى حفاظت از شر مردم را برايم ضمانت نمود.
۷. شيعيان و محبين اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.


الرسول: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك» فى على ‏عليه السلام: اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت درباره على‏ عليه السلام بر تو نازل شده ابلاغ كن.
۸ . [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان و مبغضين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام]].


رسولِهِ: و هو وليكم بعد اللَّه و رسوله: (على‏ عليه السلام) بعد از خدا و رسولش صاحب اختيار شماست.
۹. معرفى امامان ضلالت و گمراهى.


رسولُهُ: «انما وليكم اللَّه و رسوله» : صاحب اختيار شما (مردم) خدا و رسول او هستند.
== پیش بینی‏ هاى بعد از خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۷۳.


وليّكم: «انما وليكم اللَّه و رسوله» : صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند.
</ref> ==
پس از اتمام خطبه غدير، يک تدارک همه جانبه براى بعد از خطبه به صورت برنامه سه روزه، بى ‏نظيرترين طراحى براى پس برنامه‏ هاى يک سخنرانى را به نمايش گذاشت؛ به گونه‏ اى كه مخاطب خود را تا بيش از هفتاد ساعت از پايان آن با خود همراه كرد.


رسول ‏اللَّه: الذين يؤذون رسول‏ اللَّه لهم عذاب اليم: كسانى كه پيامبر را اذيت مى ‏كنند عذابى دردناک در انتظارشان خواهد بود.
جالب‏ تر از آن گونه ‏هاى مختلف تبليغى اين برنامه ‏ها بود كه هر يک از مخاطبين را با زاويه جديدى از اهداف غدير آشنا مى‏ كرد؛ و در واقع هر يک از آنها مكمل خطابه غدير بود.


رسولُهُ: ثم من دونه رسولهُ و نبيه المخاطب لكم: بعد از خداوند رسول و پيامبرش شما را مخاطب قرار مى ‏دهند.
اين بدان معنا بود كه خطيب اعظم {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...}}نه تنها راضى نمى ‏شود مخاطبين حاضر و غايبش با كوچک ترين ابهامى از برابر منبر او برخيزند، بلكه مى‏ خواهد درک كامل و تفاهم تمام عيارى از اهداف بلند مدت خود ارائه دهد؛ تا هم راه سوء استفاده را مسدود نمايد و هم راه تشكيک را ببندد.


نبيه:ثم من دونه رسوله و نبيه المخاطب لكم: بعد از خداوند رسول و پيامبرش شما را مخاطب قرار مى‏ دهند.
از سوى ديگر ارائه كامل‏ ترين شكل ممكن از يک سخنرانى بود كه مخاطبين را اشباع تمام عيار مى‏ نمود، و آنان را با جزئيات و ظرائفِ اهدافى كه از اين خطابه در نظر بود آشنا مى ‏كرد.


رسولَهُ: الى يوم تلقون اللَّه و رسوله: تا روزى كه (شما) خدا و رسولش را ملاقات كنيد.
در نگاهى ديگر، اگر همه آن مفاهيم در خطبه گنجانده مى ‏شد مخاطبين را خسته مى‏ كرد و شايد از حوصله آنان خارج بود. اما وقتى تعدادى از مفاهيم در قالب‏ هاى غير خطابه ارائه مى‏ گرديد، در كنار خطبه صورت كاملى به خود مى‏ گرفت.


رسولُهُ: لا حلال الا ما احلّه اللَّه و رسوله: حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش حلال كرده باشند.
از زاويه ‏اى ديگر اهداف و مفاهيمى وجود دارد كه تفهيم آن به صورت عملى زيباتر و دلنشين‏ تر است، تا آنكه به صورت گفتار مطرح شود. در غدير مفاهيمى براى بعد از خطابه در نظر گرفته شد كه مطرح كردن آنها به صورت غير گفتارى آسان‏ تر و روح نوازتر و در قلوب جايگزين‏ تر مى ‏شد و پذيرش و هضم آن نيز آسان‏تر بود.


برنامه ‏هاى بعد از خطابه در چهار صورت طراحى شد: جلوه دادن عملى مفاهيم خطبه، تكميل مفاهيم آن، نشان دادن امضاى الهى بر كل خطبه، و باقى گذاشتن اسنادى ماندگار از آن خطابه تاريخى.


اين ابعاد چهارگانه مجموعه ‏اى بود كه به صورت ضميمه خطابه غدير تأثير عجيبى در ماندگارى و حفظ آن در خاطره‏ ها داشت و باعث انتشار عجيب خبر غدير در كوتاه ‏ترين زمان ممكن شد، كه در پايان همين بخش به تفصيل آن خواهيم پرداخت.


'''۳-  آيات بيان شده در خطبه'''
==  تبليغ غدير با استناد به خطبه غدير<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۲۹؛ تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۸۰ - ۸۳، ۸۹، ۹۰، ۱۱۸، ۱۱۹، ۲۰۴، ۲۰۵.</ref> ==
يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد خطبه غدير است.


اساسى‏ ترين ادله در اثبات مسائل شرعى و اعتقادى، استفاده از آيات قرآن كريم است. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله با طرح ۵۹ آيه، ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و ديگر مطالب بيان شده را به اثبات رسانيده است:«يا ايها الرسول بلّغ ما انزل إليك من ربك»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>: اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت درباره على بر تو نازل شده ابلاغ كن.
تبليغ غدير با استناد به ركن اصلى آن كه خطابه يک ساعته پيامبر صلى الله عليه و آله است، از روش‏هايى است كه در تبليغ غدير توسط معصومين ‏عليهم السلام موارد متعددى دارد.


«انّما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤتون الزكاه و هم راكعون»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>: صاحب اختيار شما خدا و رسولش مى ‏باشند و نيز كسانى كه ايمان آورده ‏اند و نماز به پا مى‏ دارند و در حال ركوع زكات مى ‏دهند.
از متن خطبه هم اكثراً استناد به جمله{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ}}است كه قُلّه و اوج كلام و پيام اصلى غدير است. در واقع استدلال به لُبِّ غدير و هدف اصلى آن و تابلوى بلندش يكى از روش ‏هايى است كه در اتمام حجت‏ هاى مربوط به غدير جلب توجه مى‏ كند.


«يقولون بالسنتهم ما ليس فى قلوبهم»<ref>فتح /  ۱۱.</ref>: با زبانشان چيزى مى ‏گويند كه در قلب ‏هايشان نيست.«و تحسبونه هيّناً و هو عند اللَّه عظيم»<ref>نور /  ۱۵.</ref>: و اين كار را سهل مى ‏شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.
شايد بتوان گفت: چون اين جمله غدير بين همه مسلّم است و هر كس هر اندازه از غدير را انكار كرده حداقل اين جمله را پذيرفته، لذا استناد به جمله مزبور در احتجاج‏ ها بسيار به چشم مى ‏خورد.


«و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اذن قل اذن خير لكم يؤمن باللَّه و يؤمن للمؤمنين»<ref>توبه /  ۶۱ .</ref>: برخى از آنان كسانى هستند كه پيامبر را اذيت مى‏ كنند و مى‏ گويند او سخن‏ شنو و زودباور است بگو على‏رغم گمان كسانى كه او را زودباور مى‏ پندارند سخن شنوى او براى شما بهتر است به خدا ايمان دارد و مؤمنان را راستگو مى‏ انگارد و براى ايمان آورندگان از شما مايه رحمت است.
در مورد خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير تحقيقاتى از قبيل ترجمه خطبه، شرح و تفسير خطبه، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و مصادر و نسخه ‏هاى خطبه انجام شده است. ذيلاً سه مورد از موارد استناد به خطبه غدير را مى‏ آوريم:


«و كل شى‏ء احصيناه فى امام مبين»<ref>يس /  ۱۲.</ref>: هر چيزى را در امام مبين (كه همان امام معصوم‏ عليه السلام است) گرد آورديم.
۱. استناد به خطابه غدير هفت روز پس از پيامبر صلى الله عليه و آله تشريح كيفيت خطابه غدير در مقام تبليغ آن، حاكى از مراسم و برنامه مفصل و حساب شده‏اى است كه براى اين امر مهم تدارک ديده شده بود. اين برخورد در دفاع از غدير به مخاطب مى‏ فهماند كه هيچ كس با چنين امر عظيمى نمى ‏تواند به مبارزه برخيزد و در صدد محو آن از صفحات تاريخ اسلام باشد.


فتصلوا «ناراً وقودها الناس و الحجارة اُعدّت للكافرين»<ref>بقره /  ۲۴.</ref>: در آتشى گرفتار مى ‏شويد كه براى كافران آماده شده است و هيزم آن (آتش) انسان‏ ها و سنگ ‏ها مى ‏باشند.
هفت روز پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رو در روى غاصبين خلافت در مسجد اولين اتمام حجت خود را با مطرح كردن خطابه غدير و بيان جزئيات آن آغاز كرد و فرمود:خداوند تعالى مرا به وصايت پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد ... .


پيامبر صلى الله عليه و آله به حجةالوداع رفت و سپس به غدير خم آمد. در آنجا شبيه منبرى براى او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد و در آن مجلس با صداى بلند فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.}}<ref>روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>


'''۴-  آيات مخصوص حضرت على ‏عليه السلام'''
۲. نشر متن كامل خطابه غدير صد سال پس از واقعه خفقان سقيفه و بنى ‏اميه اين آرزو را بر دل دوستان غدير گذاشت كه جزئيات مفصل ماجرا را از لبان مبارک امام معصوم بشنوند. با انقراض بنى‏ اميه و قبل از تسلط بنى‏ عباس، فرصت مناسبى بود تا امام پنجم غدير براى اولين بار جزئياتى از محل خطابه و كيفيت آماده ‏سازى آن را بازگو كند و متن كامل خطبه را در اختيار دوستداران غدير قرار دهد.


از مهم ‏ترين بخش‏هاى خطبه غدير اين دو جمله است:
اين يعنى به ما بفهماند كه واقعه‏ اى در سه روز با خطابه ‏اى به طول بيش از يک ساعت، چه نعمت عظيمى در تاريخ اعتقادى ماست كه تا قيامت موظف به نشر و ابلاغ آن به نسل‏ هاى بعد هستيم.امام باقر عليه السلام در شرح مفصلى از ماجراى غدير، ساخت منبر غدير را اين گونه شرح داد:


و ما نزلت آية رضا فى القرآن الا فيه: هيچ آيه‏ اى در قرآن درباره خشنودى خدا نازل نشد مگر اينكه درباره حضرت على‏ عليه السلام مى‏ باشد.
پيامبر صلى الله عليه و آله از جاده اصلى به سمت مسجد غدير آمد كه در آنجا درختانى بود. حضرت دستور داد زير آن درختان پاكسازى شود و سنگ‏ هايى را شبيه منبر روى هم بچينند تا در حال خطابه مشرف بر مردم باشد.آنگاه مردم از هر سو در برابر منبر جمع شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن سنگ‏ ها ايستاد و خطابه را چنين آغاز كرد: {{متن عربی|الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلطانِهِ...}}<ref>احتجاج: ج ۱ ص ۶۶؛ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ح ۸۶ .</ref>


و لا نزلت آية مدح فى القرآن الا فيه: هيچ آيه ستايشى در قرآن نازل نگشته مگر آنكه درباره حضرت على ‏عليه السلام بيان شده است.در اينجا مجال پرداختن به همه آيات ستايش و خشنودى خداوند در قرآن نيست.  
۳. شرح كيفيت خطابه غدير دويست سال پس از ماجرابا جنايات سقيفه، امامان غدير كِى مى‏ توانستند روز غدير را به زيارت صاحب غدير اختصاص دهند، تا چه رسد به اينكه زيارتنامه غديرى به مردم بياموزند؟ در جايى كه خفقان بنى ‏عباس به اوج خود رسيده و متوكل‏ ها دشمنى خود را با صاحب غدير علنى كرده ‏اند؛ و اينک دهمين امام غدير را از مدينه به سامرا تبعيد كرده ‏اند.


بلكه تنها به بيان همان ۱۶ آيه ‏اى كه در خطبه غدير آمده و درباره على‏ عليه السلام مى‏ باشد اكتفا مى‏ گردد:
موقعيت بسيار حساسى بود كه امام على النقى‏ عليه السلام در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد، در روز عيد غدير بتواند به [[کوفه]] بيايد.


«يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>: اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت (درباره على‏ عليه السلام) بر تو نازل شده ابلاغ كن.
سپس در نجف اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را زيارت كند و زيارتنامه مفصلى كه يک دور كامل اعتقادى درباره فرهنگ غدير است بخواند و ماجراى غدير را ضمن آن به ما بياموزد و خطاب به جدش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بفرمايد:


«انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>: صاحب اختيار شما خدا و رسولش مى ‏باشند و نيز كسانى كه ايمان آورده‏ اند و نماز به پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند.
من شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و [[اطاعت]] و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داد. سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى.


«و كل شى‏ء احصيناه فى امام مبين»<ref>يس /  ۱۲.</ref>: هر چيزى را در امام مبين(كه همان امام معصوم ‏عليه السلام است) گرد آورديم.
فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى. من شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد كه {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ}}


«و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتقوا اللَّه ان اللَّه خبير بما تعملون»<ref>حشر /  ۱۸.</ref>: هر كس نگاه كند و ببيند براى فرداى خود چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد، و با على ‏عليه السلام مخالفت نكنيد تا گام ‏هايتان بعد از ثابت شدن نلغزد، كه خدا از آنچه كه انجام مى‏ دهيد آگاه است.
اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد.


«ان تقول نفس يا حسرتا على ما فرّطت فى جنب اللَّه»<ref>زمر /  ۵۶ .</ref>: تا كسى بگويد افسوس كه نسبت به هم جوار خدا كوتاهى كردم.
سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود:{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.}}<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>


«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»<ref>آل ‏عمران /  ۱۰۲.</ref> : امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را به طور تام و تمام در اختيار شما گذاشتم و اسلام را به عنوان دينى براى شما پسنديدم.
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى [[ایمان]] نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>


«والعصر ان الانسان لفى خسر<ref>عصر /  ۲ ۱.</ref>: قسم به عصر كه انسان در زيان است
۴. استفاده از انواع ابزارهاى فرهنگ ‏سازى براى غدير يكى از پيش بينى‏ هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ ‏سازى آن با انواع [[اتمام حجت]] است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى‏ شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:


اتقو اللَّه حق تقاته و لا تموتنّ الا و انتم مسلمون : از خدا بترسيد آنگونه كه بايد بترسيد و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد.
{{متن عربی|فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ}}<ref>خطبه غدير: بخش سوم.</ref>:


اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه.


'''۵ -  اسماء اشخاص در اين خطبه'''
بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است.در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.در درجه دوم پيامبر صلى الله عليه و آله از اولين شنوندگان غدير كه صحابه و تابعين اطراف خودش بودند آغاز كرده و سپس آن را در وسيع‏ ترين دايره ممكن گسترش داده است. در درجه سوم ابعاد اين گستردگى درباره غدير چنين بيان شده است:


پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در اين خطبه ۸ نام را به اسم ذكر مى‏ كند، كه همه نام ‏ها -  غير از نام ابليس -  مربوط به پيامبران و حجج الهى ‏عليهم السلام مى ‏باشد. از اولين پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت آدم‏ عليه السلام تا آخرين پيامبر خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله، و از اولين حجت يعنى حضرت آدم ‏عليه السلام تا آخرين حجت يعنى قائم آل ‏محمد حضرت بقية اللَّه الاعظم‏ عليه السلام را در بر مى ‏گيرد. تا به مردم بفهماند كه اين عالم هيچ گاه خالى از حجت نخواهد بود.                          
از يک سو بين روستائيان و شهرنشينان هيچ تفاوتى قائل نشده و همه در برابر غدير يكسانند. از سوى ديگر عرب و غير [[عرب]] -  اهل هر زبانى كه باشند -  براى غدير قابل تفاوت نيست.


هارون‏ عليه السلام: الذى محله منّى محل هارون من موسى‏ عليهما السلام: نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسى‏ عليهما السلام است.
در نگاه ديگر غلامان و كنيزان با صاحبان آنها هيچ فرقى در پذيرش و اداى وظيفه نسبت به غدير ندارند. از جهتى ديگر كودكان و نوجوانان و جوانان و ميانسالان و بزرگسالان و پيران در پيشگاه غدير به تناسب ظرفيت و قدرت و درک خود موظفند. از جنبه‏ اى ديگر [[سفید پوست|سفیدپوست]] و [[سیاه‏پوست]] و سرخ‏پوست و زردپوست همه بايد غديرى باشند و از هيچ كدام آنان عذرى درباره غدير پذيرفته نيست.


موسى‏ عليه السلام: الذى محله منى محل هارون من موسى ‏عليهما السلام: نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسى ‏عليهما السلام است.
با توجه به اين گستردگى مخاطبانِ غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله با تصريح خاص همه آنان را در خطابه خود نام برده، واضح است كه براى اهل هر زبانى با ادبيات آنان، و براى سطح فرهنگ‏ هاى متفاوت مردم با لسان خودشان، و براى سنين مختلف عمر انسان‏ ها مناسب با درک مقبول آنان، بايد براى غدير فرهنگ‏ سازى كرد و از ابزارهاى تبليغى مناسب هر يک از موقعيت ‏ها معقول ‏ترين استفاده را برد.


آدم ‏عليه السلام: ان ابليس اخرج آدم ‏عليه السلام من الجنة بالحسد: ابليس به خاطر حسادت باعث بيرون شدن آدم ‏عليه السلام از بهشت گرديد.
== تحقيق در خطبه غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳ - ۱۵۷.</ref> ==
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد متن‏ شناسى و مقابله، ويرايش، ترجمه، شرح، تفسير خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير و نيز كتب مربوط به غدير، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و منابع و نسخه‏ هاى خطبه، جمع آورى عبارات مختلف جمله{{متن عربی|من كنت مولاه...}} است.


«فان آدم اهبط الى الارض بخطيئة واحدة: آدم به خاطر يك اشتباه به زمين فرستاده شد.
== تحليل مراحل خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۴۳،۴۲.</ref> ==
يكى از مهم‏ترين ابعاد غدير تحليل و واكاوى بخش بخش ماجراى غدير است. اين روش به خصوص در مورد خطبه غدير بسيار مهم است و دريچه‏ هاى اعتقادى و تاريخى جديدى را براى هر كسى باز مى‏ كند و حقايق شگرفى را معلوم مى‏ سازد. تحليل مراسم و خطبه غدير را مى‏ توان اين گونه بيان نمود:


ابليس: ان ابليس اخرج آدم ‏عليه السلام من الجنة بالحسد: ابليس به خاطر حسادت باعث بيرون شدن آدم ‏عليه السلام از بهشت گرديد.
۱. ايستادن پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر پس از نداى عمومى پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجتماع صد و بيست هزار نفرى مسلمانان و اقامه نماز ظهر به جماعت، همه منتظر برنامه بعدى بودند.سومين مرحله قرار گرفتن بر فراز منبر بود كه به گونه ‏اى استثنائى انجام شد. پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و به سمت منبر رفت و قدم بر پله‏ هاى آن گذاشت و تا آخرين نقطه بالا رفت و بر فراز آن ايستاد. مردم كه منتظر نشستن آن حضرت بر فراز منبر بودند، با تعجب از ايستادن آن حضرت بر بلنداى منبر متوجه گونه ‏اى فوق العاده از سخنرانى شدند كه در شرف وقوع بود.


المهدى‏ عليه السلام: ثم فى النسل منه الى القائم المهدى‏ عليه السلام: سپس در نسل او تا مهدى قائم عليه السلام.
۲. على ‏عليه السلام بر فراز منبر مرحله چهارم آن بود كه در برابر چشمان متعجب مردم -  كه اكنون با دقت خاصى منبر را زير نظر داشتند -  پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند تا بالاى منبر بيايد. مردم شاهد بودند كه على ‏عليه السلام به دنبال پيامبر صلى الله عليه و آله از منبر بالا رفت و در سمت راست پيامبر صلى الله عليه و آله يک پله پايين‏ تر ايستاد، در حالى كه احتراماً كمى متمايل به سمت آن حضرت بود.در حالى كه ايستادن دو نفر بر فراز منبر براى مردم سؤال برانگيز شده بود، مرحله پنجم آن برنامه عملى شد و پيامبر صلى الله عليه و آله دست مبارک را بر شانه على‏ عليه السلام گذاشت، تا توجه مردم كاملاً به سوى منبر و منظره بديعى كه ايجاد شده بود جلب شود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۲،۳۰۱،۹۷،۴۴.</ref>


مملّكها الامام المهدى‏ عليه السلام: آن را تحت حاكميت امام مهدى‏ عليه السلام در مى ‏آورد.
۳. آغاز سخنرانى تاريخى غدير اكنون غدير براى اولين بار شاهد اجتماع عظيم بشرى در برابر منبرى از سنگ بود، در حالى كه دو نفر بر فراز آن در مقابل جمعيت ايستاده بودند.


الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدى‏ عليه السلام: بدانيد كه آخرين امام از ما مهدى قائم‏ عليه السلام است.
همه در سكوتى ابهت انگيز چشم به لبانى دوخته بودند كه بزرگ‏ترين پيام الهى را براى بشريت با فصيح ‏ترين لسان آماده بازگويى داشت.در انتظار آغاز سخن، نفس‏ها در سينه ‏ها حبس شده بود تا خاتم انبیاء صلى الله عليه و آله سخنرانى تاريخى و آخرين و بلندترين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كند.


خاتمها المهدى‏ عليه السلام: آخرين ايشان مهدى‏ عليه السلام است.
پیامبر صلی الله علیه و آله با نام مبارک خداوند تعالى سخنرانى تاريخى خود را آغاز كرد، كه بيش از يک ساعت به طول انجاميد. اين خطابه بلند كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود طى يازده مرحله حساب شده، اهداف و پيام ‏هاى خود را مطرح كرد و به تبيين آنها پرداخت؛ و در همه مراحل انتقال از مطلبى به موضوع ديگر در فصيح ‏ترين و دقيق‏ ترين گونه خود انجام گرفت.


بر هر شيعه بلكه مسلمان واجب است كه از فراسوى چهارده قرن، به همان عظمت و ابهت خود را در برابر منبر غدير احساس كند كه حاضرين در برابر آن خطيب معظَّم چشم و گوش خود را به خطابه آسمانى او سپرده بودند. سخنرانى غدير را در گونه‏ اى استثنائى و فوق ‏العاده بنگرد، و عظمت جلوه‏گر شده در خطابه غدير را ارج نهد.


'''۶ -  نام حضرت على ‏عليه السلام در خطبه'''
همچنين بر خود واجب بداند كه با تحليل مرحله به مرحله كلام ختم نبوت كه {{متن قرآن|اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى}}است، قلب و فكر و روح خود را با انوار متشعشع از فراز منبر غدير منوَّر سازد.


مى‏ توان گفت كه اين بخش مهم‏ ترين بخش خطبه است، و به صورت حيرت‏ انگيزى ۴۳ مرتبه نام حضرت على‏ عليه السلام برده شده است. پيامبر صلى الله عليه و آله در نهايت بلاغت اين اسامى را به گونه ‏اى بيان كرده كه تكرار آن مخلّ فصاحت نگردد، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به احسن وجه و زيباترين شكل به مردم معرفى نمايد.
== تدابير امنيتى خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.</ref> ==
هر اندازه مراسمى گسترده‏ تر و داراى اهداف مهم‏ترى باشد نياز به تدابير امنيتى بيشترى دارد. اين نياز آنگاه بيشتر احساس مى‏ گردد كه شركت كنندگان در مراسم از قشرهاى مختلف مردم با درجاتى متفاوت از نظر [[ایمان]] و فرهنگ و مليت باشند.


لانه قد اعلمنى انى ان لم ابلّغ ما انزل الىّ فى حق على ‏عليه السلام فما بلّغت رسالته: خداوند به من اعلام فرمود كه اگر آنچه در حق على ‏عليه السلام بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم رسالت او را به انجام نرسانده‏ ام.«يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك» فى على‏ عليه السلام: اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت درباره على‏ عليه السلام بر تو نازل شده ابلاغ كن.
اوج اين نياز زمانى است كه مجرى برنامه يقين داشته باشد عده ‏اى توطئه‏ گر در ميان شركت كنندگان حضور دارند؛ و اكثر آنان افرادى بى‏ پروا و بى‏ حيا با دل‏ هايى پر از كينه، هيچ فرصتى را براى بر هم زدن مراسم از دست نخواهند داد.


يعنى فى الخلافة لعلى بن ابیطالب ‏عليه السلام: يعنى درباره خلافت براى على بن ابی‏طالب‏ عليه السلام.
در مراسم غدير گروهى از سردمداران نفاق با اطمينان از نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله در فكر نقشه‏ هايى براى روزهاى پس از وفات آن حضرت بودند. اين گروه با توطئه‏ ها و دسيسه‏ هاى گوناگون، عده ‏اى از مردم ضعيف الايمان را با خود همراه مى‏ كردند.


ان على بن ابیطالب‏ عليه السلام اخى و وصيى و خليفتى: على بن ابى‏طالب‏عليه السلام برادر من و وصى من و جانشين من مى‏ باشد.
اينان از هيچ اقدامى بر ضد برنامه ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله كوتاهى نمى‏ كردند، و از كارشكنى گرفته تا طرح نقشه‏ هاى پيچيده در مقابله با برنامه‏ هاى غدير همفكرى مى‏ كردند و بدون اتلاف وقت وارد عمل مى‏ شدند.


و على بن ابیطالب‏ عليه السلام الذى اقام الصلاة و آتى الزكاة و هو راكع: على بن ابیطالب‏ عليه السلام همان كسى است كه نماز به پا مى‏ دارد و در حال ركوع زكات مى‏ دهد.
نمونه بارز آن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه براى راه بازگشت از غدير تا مدينه در كوه «[[هرشی(عَقَبه)|هَرشی]]» طراحى كردند، اما با اطلاع و اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى شد.


لا يرضى اللَّه منى الا ان ابلّغ ما انزل اللَّه الى فى حق على ‏عليه السلام: خداوند از من راضى نمى‏ شود مگر آنچه را در حق على ‏عليه السلام بر من نازل كرده ابلاغ نمايم.
پس از آن هم نقشه قتل على‏ عليه السلام را طراحى كردند كه با اقدام سريع پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه خبر خداوند خنثى شد. از جهتى ديگر تمام نگرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از همين گروه بود و در متن خطابه نيز به حضور آنان و توطئه ‏هايشان تصريح كرد، و به خاطر همانان بود كه از خداوند تقاضاى حفظ نمود.


«يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك« فى حق على‏عليه السلام: اى پيامبر! آنچه در مورد على‏عليه السلام از پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن.ثم من بعدى على‏عليه السلام وليكم و امامكم بامر اللَّه: بعد از من و به امر خداوند، على‏عليه السلام صاحب اختيار و امام شماست.۷-  »معاشر الناس« هاى خطبهمعمولاً خطاب‏هاى قرآن كريم با »ايها الناس« و »يا ايها الذين آمنوا« آمده است. اما در اين خطبه، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مردم را با »معاشر الناس« مورد خطاب قرار مى‏دهد. با تحقيقى كه در روايات و احاديث اسلامى انجام گرفت، مشخص شد كه حضرات معصومين‏عليهم السلام خطاب »معاشر الناس« را بسيار اندك به كار برده‏اند. اما پيامبرصلى الله عليه وآله در اين خطبه نورانى ۵۸ مرتبه از اين عبارت خطابى استفاده كرده است. استفاده فراوان از اين عبارت در يك خطبه يك ساعته به اين خاطر بوده كه مردم به نكات مذكور پس از اين خطاب توجه بيشترى كنند، و به مطالب عنوان شده عنايت مضاعفى داشته باشند:معاشر الناس، ما قصرت فى تبليغ ما انزل اللَّه تعالى الىّ: اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرد كوتاهى نكردم.فاعلموا -  معاشر الناس -  ذلك فيه و افهموه و اعلموا: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد و آگاه باشيد.معاشر الناس، انه آخر مقام اقومه فى هذا المشهد: اى مردم، اين آخرين بارى است كه در چنين گردهمايى به پا مى‏ايستم.معاشر الناس، فضّلوه: اى مردم، او را بر ديگران برترى دهيد.معاشر الناس، لا تضلّوا عنه: اى مردم از او روى برنگردانيد.معاشر الناس، انه امام من اللَّه: اى مردم، او امامى از جانب خداوند است.معاشر الناس، بى و اللَّه بشّر الاولون من النبيين و المرسلين‏عليهم السلام: اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان‏عليهم السلام پيشين به آمدنم مژده داده‏اند.معاشر الناس، حبانى اللَّه عزوجل بهذه الفضيلة: اى مردم، خداوند اين فضيلت را بر من ارزانى داشته است.۸ -  »معاشر الناس« هاى مخصوص حضرت على‏عليه السلامهمانگونه كه در بخش قبلى بيان شد، استفاده از »معاشر الناس« براى توجه و عنايت بيشتر مردم به مطالب مذكور بعد از خطاب است. از  ۵۸ مورد »معاشر الناس« در خطبه، ۲۸ مورد آن اختصاص به نكاتى دارد كه درباره اميرالمؤمنين على‏عليه السلام است:فاعلموا -  معاشر الناس -  ذلك فيه و افهموه و اعلموا: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد و آگاه باشيد.معاشر الناس، فضّلوه: اى مردم، على‏عليه السلام را بر ديگران برترى دهيد.معاشر الناس، لا تضلّوا عنه: اى مردم، از على‏عليه السلام روى برنگردانيد.معاشر الناس، انه امام من اللَّه: اى مردم، او امامى از جانب خداوند است.معاشر الناس، فضّلوا علياًعليه السلام فانه افضل الناس بعدى: اى مردم، على‏عليه السلام را بر ديگران برترى دهيد كه او بعد از من برترين مردم است.معاشر الناس، انه جنب اللَّه: اى مردم، على‏عليه السلام هم جوار خداوند است.معاشر الناس، ان علياً و الطيبين من ولدى‏عليهم السلام من صلبه هم الثقل الاصغر: اى مردم، على و فرزندان پاك من از نسل اوعليهم السلام گنجينه كوچك هستند.معاشر الناس، هذا على‏عليه السلام اخى و وصيى و واعى علمى: اى مردم، اين على‏عليه السلام برادر من و وصى من و حافظ علم من است.معاشر الناس، انما اكمل اللَّه عزوجل دينكم بامامته: اى مردم، خدا دين شما را با امامت على‏عليه السلام كامل نمود.۹-  صفات و فضائل حضرت على‏عليه السلام بيان شده در خطبهآشكارترين معجزه خطبه غدير همين بخش مى‏باشد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در اين خطبه يك ساعته، صفات و فضائل بى‏شمارى را از حضرت على‏عليه السلام بيان فرموده است. البته اگر هيچ صفتى هم گفته نمى‏شد مگر همين جمله‏اى كه مى‏فرمايد: معاشر الناس، ان فضائل على بن ابى‏طالب‏عليه السلام عند اللَّه عزوجل -  و قد انزلها فى القرآن -  اكثر من ان احصيها فى مقام واحد. فمن انبأكم بها و عرفها فصدّقوه. همين فقره براى شناخت مولايمان اميرالمؤمنين على‏عليه السلام كافى بود. در اين كلام نورانى، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: اى مردم، فضائل و ويژگى‏هاى على بن ابى‏طالب‏عليه السلام در نزد خداوند -  كه در قرآن آمده -  بيش از آن است كه بتوانم در يك مجلس بشمارم. پس هر كس از مقامات او خبر داد و آنها را به شما شناساند او را تصديق كنيد.در اين خطبه ۱۶۰ صفت و فضيلت از ويژگى‏هاى حضرت على‏عليه السلام بيان شده است. البته با توجه به مفاهيم بعضى از جملات مى‏توان ۱۸۸ صفت و بلكه بيشتر براى آن حضرت بر شمرد، ولى در اين كتاب فقط به معناى ظاهرى جملات بسنده مى‏شود، و از گفتن مفاهيم پنهان و صفات تكرارى صرف نظر مى‏گردد:على بن ابى‏طالب اخى‏عليه السلام: على بن ابى‏طالب‏عليه السلام برادر من است.وصيّى: وصى من است.خليفتى على امتى: جانشين من در ميان امت من است.الامام من بعدى: امام بعد از من است.محله منى محل هارون من موسى‏عليهما السلام: جايگاه او نسبت به من همانند جايگاه هارون نسبت به موسى‏عليهما السلام است.وليّكم: صاحب اختيار شماست.الذى اقام الصلاة: كسى كه نماز به پا مى‏دارد.۱۰-  اوامر بيان شده در خطبهدر هر خطبه‏اى بعد از توضيحات خطيب و ارائه ادلّه، نوبت به بيان »اهداف و مقاصد« مى‏رسد و سخنران مهم‏ترين مقاصد خود را به صورت حكم و امر مولوى بيان مى‏كند، تا مخاطبين از دستورهايش تبعيت كنند.در حالتى ديگر اهداف و مقاصد را به صورت امر ارشادى بيان مى‏كند تا ديگران را ترغيب نمايد كه سخنانش را عملى سازند. در اين خطبه نيز پيامبرصلى الله عليه وآله ۴۲ مرتبه درباره موضوعات مهم دستور داده است:»بلّغ ما انزل« : آنچه را كه نازل شد ابلاغ كن.فاعلموا: بدانيد.افهموه: بفهميد.اعلموا: آگاه باشيد.فاسمعوا: گوش بسپاريد.اطيعوا: اطاعت كنيد.انقادوا: سر تسليم فرود آوريد.فضّلوه: او )على‏عليه السلام( را بر ديگران برترى دهيد.اقبلوه: او را قبول كنيد.فضّلوا علياًعليه السلام: على‏عليه السلام را بر ديگران برترى دهيد.تدّبروا القرآن: در قرآن بيانديشيد.و افهموا آياته: آيات قرآن را بفهميد.و انظرو الى محكماته: در محكمات قرآن نظر كنيد.۱۱-  اوامر و وظائف بيان شده درباره حضرت على‏عليه السلام در خطبهمهم‏ترين اهداف يك خطبه نزد خطيب دستورهايى است كه در كلام خود بيان مى‏كند، و مهم‏ترين دستورها آن دسته از فرامينى است كه بيشتر روى آن تكيه مى‏كند و درباره آن بحث مى‏نمايد. از ۴۲ فرمان بيان شده در خطبه غدير، ۲۱ فرمان آن مربوط به احترام و اطاعت از اميرالمؤمنين‏عليه السلام است. اميد است كه بيان اين فرامين موجب تنبّه و آگاهى بيشتر گردد.بلّغ ما انزل: آنچه را كه نازل شد )درباره على‏عليه السلام( ابلاغ كن.فاسمعوا: گوش بسپاريد )آنچه را كه خدا درباره على‏عليه السلام فرموده است( .اطيعوا: اطاعت كنيد )آنچه را كه خدا درباره على‏عليه السلام فرموده است( .انقادوا: سر تسليم فرود آوريد.فضّلوه: او )على‏عليه السلام( را بر ديگران برترى دهيد.اقبلوه: او را قبول كنيد.فضّلوا علياًعليه السلام: على‏عليه السلام را بر ديگران برترى دهيد.فليبلّغ الحاضر الغائب: اين پيام )انتصاب على‏عليه السلام( را حاضران به غائبان برسانند.و قد امرت علياًعليه السلام: من على‏عليه السلام را فرمان دادم.انتهوا: نهى او را بپذيريد.و صيّروا الى مراده: به سوى هدف و مقصود او گام برداريد.فقولوا و قولوا: بگوييد )درباره على‏عليه السلام آنچه را كه من مى‏گويم( .۱۲-  نواهى بيان شده در خطبههمانگونه كه در بحث اوامر بيان شد، دستورهاى صادر شده از سوى خطيب، -  خواه به صورت امر و خواه به صورت نهى -  اساسى‏ترين بخش يك خطبه مى‏باشد و هدف واقعى سخنران را مى‏رساند. در اين خطبه، حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله ۱۵ بار نهى فرموده است.از اين نواهى بيان شده در خطبه، ۷ مورد آن مربوط به اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏باشد؛ پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت به دورى  جستن از حضرت على‏عليه السلام هشدار مى‏دهد و مردم را از ترك نمودن راه و روش و امامت آن حضرت باز مى دارد.انسان منصف و داراى قلب سليم با دقت در كلام خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله به اين نكته پى مى‏برد كه تمام همّ و غم آن حضرت اثبات راه و روش وصى خود مى‏باشد. بيشترين چيزى كه حضرتش از آن نهى مى‏فرمايد دورى جستن و كناره گرفتن از راه و روش اميرالمؤمنين على‏عليه السلام است. پس وظيفه هر مسلمان و محب رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله است كه از چيزهايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله نهى فرموده آگاه گردد و از آنها اجتناب نمايد:ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.لا تضلّوا عنه: از او )على‏عليه السلام( روى برنگردانيد.لا تنفروا منه: و از او نگريزيد.و لا تستنكفوا عن ولايته: و از ولايتش سر برنتابيد.فاحذروا ان تخالفوه: از مخالفت با او بپرهيزيد.ملعون ملعون، مغضوب مغضوب من ردّ علىّ قولى: ملعون است معلون است، مغضوب است مغضوب است كسى كه اين گفته مرا رد كند.لا تتبعوا متشابهه: به دنبال متشابه آن )قرآن( نرويد.فلا تحسدوه: مبادا به او )على‏عليه السلام( حسد ورزيد.لا تمنّوا علىّ باسلامكم: با اسلام آوردنتان بر من منت نگذاريد.لا تمنّوا على اللَّه: بر خدا منت نگذاريد.و لا تتفرّق بكم السبل عن سبيله: راه‏هاى گوناگون شما را از راه او منحرف نكند.و لا تخلّفوا عنه الا بتروا و افتقروا: هيچ خاندانى حج را ترك نمى‏كند مگر آنكه بى خير و فقير باشد.لا تنصرفوا عن المشاهد الا بتوبة: جز با توبه از صحنه برنگرديد.لا تبدّلوه: اين مطالب را جا به جا نكنيد.لا تغيّروه: اين مطالب را تغيير ندهيد.۱۳-  ضمائر متصل بيان شده در خطبه درباره حضرت على‏عليه السلامهمانگونه كه مى‏دانيم ضمير در حكم »اسم عين« است، و با آوردن ضمير گويا اسم شخص برده مى‏شود. پيامبرصلى الله عليه وآله در عين حال كه ۴۳ مرتبه نام وصى خود حضرت على‏عليه السلام را مى‏برد، ۹۶ مرتبه نيز ضمير متصل »ه« و ۷ مرتبه ضمير منفصل »هو« و ۱۴ بار ضمير مستتر »هو« را به حضرتش ارجاع مى‏دهد، يعنى مجموعاً ۱۵۶ مرتبه نام وصى خود را در اين خطبه بيان مى‏فرمايد. اهتمام بر كسى در اين حد و با اين همه تأكيد در كمتر خطبه‏اى ديده شده است. در اينجا ابتدا به ضمائر متصل پرداخته مى‏شود، و در بخش‏هاى بعدى ديگر ضمائر بيان مى گردد:الذى محله منى محل هارون من موسى‏عليهما السلام: نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسى‏عليهما السلام است.لكثره ملازمته: همراهى فراوان او )على‏عليه السلام( با من.اقبالى عليه: توجه من به او.هواه: تمايل او.قبوله منّى: پذيرش او از من.فاعلموا... ذلك فيه: اين مطلب را درباره او بدانيد.قد نصبه لكم ولياً: او را صاحب اختيار شما قرار داده است.فرض طاعته: اطاعتش را واجب نموده است.ماض حكمه: حكم او )على‏عليه السلام( قاطع است.جاز قوله: كلامش بسنده است.نافذ امره: امرش نافذ است.ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.مرحوم من تبعه: هر كس تابع او باشد مورد رحمت الهى است.و صدّقه: هر كس تصديقش كند.غفر اللَّه له: خدا او را آمرزيده است.۱۴-  ضماير منفصل بيان شده در خطبه درباره حضرت على‏عليه السلامتعداد هفت ضمير منفصل و جداگانه -  يعنى او -  به حضرت اميرعليه السلام ارجاع داده شده است:هو وليكم: او صاحب اختيار شماست.و هو راكع: در حالى كه در ركوع است.هو االامام المبين: او همان امام مبين است.فهو الذى يهدى الى الحق: او است كه به سوى حق هدايت مى‏كند.هو على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: او على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است.هو ناصر دين اللَّه: او يارى دهنده دين خداست.هو و من تخلّف من ذريتى: او و جانشينان كه از نسل من هستند.۱۵-  ضمائر مستتر بيان شده در خطبه درباره حضرت على‏عليه السلامتعداد ۱۴ مرتبه ضمير مستتر به حضرت اميرعليه السلام ارجاع داده شده است:اقام الصلاة )هو( : )او( نماز به پا مى‏دارد.آتى الزكاة )هو( : )او( زكات مى‏دهد.يهدى الى الحق )هو( : )او( به سوى حق هدايت مى‏كند.يعمل به )هو( : )او( به حق عمل مى‏نمايد.يزهق الباطل )هو( : )او( باطل را از ميان بر مى‏دارد.ينهى عنه )هو( : )او( از باطل باز مى‏دارد.فدى رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله بنفسه )هو( : )او( جان خود را فداى رسول‏خداصلى الله عليه وآله كرد.كان مع الرسول‏صلى الله عليه وآله )هو( : )او( با رسول‏خداصلى الله عليه وآله بود.ينام فى مضجعى )هو( : )او( در بستر من بخوابد.ففعل فادياً لى بنفسه )هو( : )او( در حالى كه جانش را فداى من مى‏كرد در بستر من آرميد.الا علياًعليه السلام، الذى آمن و رضى: مگر على‏عليه السلام كه ايمان آورد و به درستى و شكيبايى خشنود شد.هذا على‏عليه السلام يفهمكم بعدى: بعد از من اين على‏عليه السلام است كه به شما مى‏فهماند.على‏عليه السلام قد بايعنى: على‏عليه السلام با من بيعت كرده است.۱۶-  همه قسم‏هاى بيان شده در خطبهمحققان بر اين باور هستند كه قسم در زمانى استفاده مى‏شود كه مطلب مورد نظر گوينده مطلب مهمى باشد، يا در مورد آن مطلب مهم انكارى از سوى مقابل ديده شود. از اين رو براى دلگرم نمودن طرف مقابل يا اتمام حجت با او از قسم استفاده مى‏شود. حال بايد ببنيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله كه هيچ كار بيهوده‏اى انجام نمى‏دهد، هفت قسمى كه در خطبه ايشان به زبان آورده‏اند را در كجاى و براى چه مطالب مهمى استفاده كرده‏اند:و اللَّه فى امورهم قد تكرّمت: به خدا قسم در امور مربوط به آنها با بزرگوارى رفتار كرده‏ام.بى -  و اللَّه -  بشّر الاولون من النبيين و المرسلين: به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين‏عليهم السلام به آمدنم مژده داده‏اند.انا -  و اللَّه -  خاتم الانبياء و المرسلين‏عليهم السلام: به خدا قسم من خاتم پيامبران و رسولان‏عليهم السلام هستم.فى على‏عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على‏عليه السلام نازل شده است.»و العصر . ان الانسان لفى خسر« : »قسم به عصر . كه انسان در زيان است« .باللَّه ما عنى بهذه الآية الا قوماً من اصحابى، اعرفهم باسمائهم و انسابهم، و قد امرت بالصفح عنهم: به خدا قسم مقصود اين آيه جز گروهى از اصحاب خودم نيست، كه آنان را به اسم و نسبشان مى‏شناسم، و مأمورم بر آنان پرده‏پوشى كنم.فىّ نزلت و فيهم -  و اللَّه -  نزلت و لهم عمت و ايّاهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و درباره آنان )امامان‏عليهم السلام( نازل شده است و شامل همه آنان مى‏شود و به آنان اختصاص دارد.۱۷-  قسم‏هاى مخصوص حضرت على‏عليه السلامپيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به سبب اهميت موضوع ولايت، سه مرتبه از قسم استفاده نموده‏اند:فى على‏عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على‏عليه السلام نازل شده است.»والعصر . ان الانسان لفى خسر« الا علياًعليه السلام الذى آمن و رضى بالحق و الصبر: »قسم به عصر . كه انسان در زيان است« ، مگر على‏عليه السلام كه ايمان آورد و به حق و شكيبايى خشنود شد.فىّ نزلت و فيهم -  واللَّه -  نزلت و لهم عمت و اياهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و آنان )امامان‏عليهم السلام( نازل شده است و شامل همه آنان مى‏شود و به آنان اختصاص دارد.۱۸-  خصوصيات دوستان حضرت على‏عليه السلاميكى از راه‏هاى شناساندن يك فرد معرفى دوستان وى مى‏باشد. اگر بر فرض محال پيامبرصلى الله عليه وآله درباره حضرت على‏عليه السلام نكته‏اى نمى‏فرمود و به توصيف و مدح دوستان و دوستداران آن حضرت بسنده مى‏كرد، در شناساندن اميرالمؤمنين على‏عليه السلام كافى بود، و دلالت مى‏كرد كه آن حضرت احترام خاص و ويژه‏اى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله دارد. اين مسئله براى شناخت مدعيان نزديك بودن به سنت نبوى نيز كافى است. همان كسانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دوستان آنها چيزى نفرموده، بلكه مذمت نيز فرموده است:مرحوم من تبعه و صدّقه: هر كس تابع او باشد و تصديقش كند مورد رحمت الهى قرار مى‏گيرد.لا يوالى علياًعليه السلام الا تقى: جز فرد پرهيزگار كسى با على‏عليه السلام دوستى نمى‏كند.لا يؤمن به الا مؤمن مخلص: جز مؤمن مخلص كسى به او ايمان نمى‏آورد.الا انّ اوليائهم الذين ذكرهم اللَّه فى كتابه فقال عزوجل: »لا تجد قوماً يؤمنون باللَّه و اليوم الآخر يوادّون من حادّ اللَّه و رسوله و لو كانوا آبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم: بدانيد كه دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام كسانى هستند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: »هيچ گروهى را نمى‏يابى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند و در عين حال با كسانى كه با خدا و رسولش ضدّيت دارند دوستى نمايند اگر چه پدران و فرزندان و برادران و اقوامشان باشند.اولئك كتب فى قلوبهم الايمان: آنان كسانى هستند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است.ايّدهم بروح منه: خدا آنان را با روحى از خود تأييد فرموده است.يدخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار: به بهشتى واردشان مى‏كند كه از پايين آن نهرها جارى است.رضى اللَّه عنهم: خدا از آنان راضى است.رضوا عنه: آنان از خدا راضى هستند.اولئك حزب اللَّه. الا ان حزب اللَّه هم المفلحون: آنان حزب خدا مى‏باشند. بدانيد كه حزب خدا رستگار است.الا ان اوليائهم المؤمنون الذين وصفهم اللَّه عزوجل فقال: »الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم« : بدانيد كه دوستان آنان )اهل‏بيت‏عليهم السلام( كسانى هستند كه خداوند عزوجل آنان را توصيف كرده و فرموده است: »كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به تاريكى نيالودند« .۱۹-  خصوصيات دشمنان حضرت على‏عليه السلامهمچنين يكى از راه‏هاى شناخت يك فرد، شناخت دشمنان آن فرد است. بايد ديد چه كسانى دشمن او هستند، و چه كسانى دشمنان آن شخص را مذمت كرده‏اند، و چرا دشمنان او را مذمت كرده‏اند. در اين خطبه، ۱۲ مرتبه دشمنان حضرت على‏عليه السلام مذمت شده‏اند. و مدمت كننده كسى نيست جز پيامبرصلى الله عليه وآله. اين گواهى است بر اين كه صراط على‏عليه السلام حق است:ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.ملعون ملعون، مغضوب مغضوب من ردّ علىّ قولى هذا و لم يوافقه: معلون است ملعون، مغضوب است مغضوب است كسى كه اين گفته مرا رد كند و با آن موافقت ننمايد.الا و انه يبغض علياًعليه السلام الا شقىّ: آگاه باشيد كه جز فرد بدبخت كسى با على‏عليه السلام دشمنى نمى‏كند.الا ان اعدائهم هم السفهاء الغاوون، اخوان الشياطين: بدانيد كه دشمنان ايشان سفيهان گمراه و برادران شياطين هستند.يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غروراً: سخنان پوچى را براى فريفتن به يكديگر مى‏رسانند.الا ان اعدائهم الذين يصلون سعيراً: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه وارد شعله‏هاى آتش مى‏شوند.الا ان اعدائهم الذين يسمعون لجهنم شهيقاً و هى تفور: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه در حال جوش و خروش جهنم صداى وحشتناك آن را مى‏شنوند.و يرون لها زفيراً: شعله‏هاى جهنم را مى‏بينند.الا ان اعدائهم الذين قال اللَّه فيهم: »كلّما دخلت امة لعنت اختها حتى اذا ادّاركوا فيها جميعاً قالت اخراهم لاولاهم ربنا هؤلاء اضلّونا فآتهم عذاباً ضعفاً من النار قال لكل ضعف و لكن لا تعلمون« : بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده است: »هر گروهى كه داخل جهنم مى‏شود همتاى خود را لعنت مى‏كند تا اينكه همه آنان در آنجا به هم مى‏پيوندند پيروان درباره پيشوايان مى گويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند پس بر آنان عذابى دو چندان از آتش نازل كن خداوند مى‏فرمايد عذاب همه شما دو چندان است ولى شما نمى‏دانيد..
== پانویس ==
[[رده:خطابه غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۲

آماده ‏سازى فضاى خطبه غدير[۱]

سير آماده ‏سازى مردم توسط پیامبر صلی الله علیه و آله را مى ‏توان به طور سلسله وار اين گونه بيان كرد:

پس از رسيدن به غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله چند اقدام مهم انجام داد تا خطبه غدیر در بهترين شرايط ارائه شود: 

۱. جمع‏ آورى مردم

پيامبر صلى الله عليه و آله براى مقابله با هر توطئه ‏اى در آن لحظات حساس، از هر گونه پراكندگى كاروان جلوگيرى كند. براى اين هدف دست به سه اقدام به موقع زد:

يكى آنكه فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب انسجام كاروان و پراكنده نشدن آن باشند. ديگر آنكه فرمان داد تا منادى ندا كند: همه مردم متوقف شوند، و آنان كه پيشتر رفته‏ اند بازگردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند.

اين گونه بود كه آهسته آهسته همه آن جمعيت صد و بيست هزار نفرى در محل از پيش تعيين شده كنار بركه جمع شدند، بدون اينكه كوچک ‏ترين اخلالى در نظم عمومى كاروان پيش آيد.

سومين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ نظم هنگامى صورت گرفت كه آن حضرت متوجه شد عده‏ اى از فتنه‏ گران به قصد بر هم زدن نظم و ايجاد آشوب از غدير عبور كرده ‏اند.

اين بود كه همزمان با اعلام توقف كاروان، حضرت گروهى را فرستاد تا پيش رفتگان را بازگردانند و به آنان درباره بازگرداندن ابوبكر و عمر به طور خاص سفارش كرد!

مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را كه به سركردگى ابوبكر و عمر تا نزديكى ‏هاى جحفه پيش رفته بودند! به سمت غدير بازگرداندند، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد. اين گونه بود كه اين نقشه منافقين نيز -  با آنكه اجرا شد -  ولى با اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى گرديد.[۲]

۲. خالى نگه داشتن زير درختان

پيش بينى ديگرى كه هنگام اجراى آن رسيده بود خالى ماندن زير درختان غدير براى اجراى مراسم سه روزه بود.

براى اين منظور پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسال كنار برکه نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده شود.

طبق اين فرمان، با آنكه چشم ‏ها به محض ورود به غدير متوجه سايبان آرام بخش زير درختان مى‏ شد، ولى همه از كنار آن عبور مى‏ كردند و هيچ كس به خود اجازه توقف در زير درختان را نمى ‏داد. 

۳. اسكان منظم جمعيت

اسكان آن جمعیت انبوه مقدمه ديگرى براى سخنرانى بود كه هنگام اجراى آن فرا رسيده بود. پس از آن دستورات، همه مركب‏ ها با رسيدن به فضاى اطراف بركه متوقف شدند و گروه‏ هاى مختلف مردم در گستره بيابان غدير پياده شدند و هر يک براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند.

عده ‏اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند و عده ‏اى ديگر خيمه بر پا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.

روح همكارى مردم و نظارت دقيق مأموران پيامبر صلى الله عليه و آله باعث شد كه پياده شدن و استقرار آن جمع عظيم انسان‏ ها بدون كوچک ‏ترين مشكلى به انجام رسد، و زمينه مناسبى براى مراحل بعدى مراسم باشد.

۴. مقابله با گرما

مسئله گرما در آن هنگام از سال و در آن ساعت از روز -  در نزديكى ظهر -  مشكلى بود كه هيچ چاره ‏اى نداشت جز آنكه هر كس شخصاً به فكر خود باشد.

البته گرماى شديد براى مردم آن مناطق پديده تازه ‏اى نبود و بارها در فصل گرما آن را تجربه كرده بودند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردم - حتى خود حضرت - گوشه ‏اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه ‏اى از آن را زير پاى خود قرار دادند، و عده ‏اى از شدت گرما عبا را به پايشان پيچيدند![۳]

اكنون صد و بيست هزار حاجى بازگشته از حرم الهى، در كنار بركه آسمانى غدير از حركت چند روزه باز ايستاده بودند. آنان مى‏ دانستند كه تا ساعتى ديگر مراسم آغاز خواهد شد و بايد وضو بگيرند و خود را براى شركت در نماز جماعت و سپس در مراسم آماده كنند. همه در جنب و جوش، براى يک برنامه استثنائى! 

۵. پيش‏بينى آرايش مجلس سخنرانى

آخرين اقدام عملى قبل از مراسم غدير، آراستن مجلس خطابه و آماده‏ سازى جايگاه سخنرانى بود، كه تا آن روز مجلسى در اين وسعت سابقه نداشت.

اين مرحله نيز در گونه ‏اى با شكوه و بى‏ نظير آماده شد، كه مردم هرگز تا آن روز نمونه ‏اش را نديده بودند.

نيمى از آنچه بايد انجام مى‏گرفت مربوط به جايگاه سخنرانى و نيم ديگر مربوط به موقعيت نشستن مردم در برابر منبر بود.

۶. موقعيت استقرار مردم در برابر سخنران

براى استقرار منظم و آرام مردم در مقابل سخنران، زمان آن با توجه به نزديكى ظهر بعد از نماز جماعت در نظر گرفته شد؛ تا با همان نظمى كه براى نماز نشسته ‏اند بدون كوچک ‏ترين حركتى آماده شنيدن سخنرانى باشند.  با توجه به حضور بانوان در كاروان، زاويه خاصى از مجلس به آنان اختصاص يافت كه به راحتى خطيب را بر فراز منبر ببينند و سخنان او را بشنوند.

۷. صدا رسانى به آن جمعيت انبوه

از نظر صدا رسانى اگر چه اجتماع مردم در برابر منبر به گونه ‏اى بسيار منسجم تدارک ديده شده بود، اما براى تكميل موقعيت يك يا چند نفر كه صداى فوق‏ العاده بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند، تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.[۴]

۸. آماده‏ سازى زير درختان براى منبر

اكنون نوبت آن بود كه موقعيت بديعى براى جايگاه سخنرانى تدارک ببينند، تا هم مناسب صد و بيست هزار مخاطب باشد و هم نمادى به ياد ماندنى در خاطره ‏ها بر جاى گذارد.

براى آماده ‏سازى جايگاه، پيامبر صلى الله عليه و آله چهار نفر از خواص اصحاب خود را انتخاب كرد. آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا محل پنج درخت كهنسال را براى اجراى مراسم آماده كنند. 

۹. بناى منبر در موقعيت ويژه

با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبى پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه‏ اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند.

در نتيجه جمعيت پس از نماز جماعت بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى‏ گرفت.

همچنين مى‏ بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند. 

۱۰. سايبان بر فراز منبر

گروه چهار نفرى كار خود را آغاز كردند. آنان ابتدا خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو زدند و آب پاشيدند.

سپس شاخه‏ هاى اضافى پايين آمده آن درختان خودرو را -  كه تا نزديكى زمين آمده بود قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه‏ ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.

دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را -  كه قابل بريدن نبود -  با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.

۱۱. كيفيت و بلنداى منبر

سپس در زير سايبان، منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا سنگ ‏هاى بزرگ و كوچک را جمع‏ آورى كرده و روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.

آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشک ها و قاليچه ‏ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ ‏ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند.

در مرحله بعد پارچه ‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.  اين كامل‏ ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک خطابه استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد. 

آماده ‏سازى مردم براى خطبه غدير[۵]

پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آن ها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است!

يكى از آن اقدامات اين بود:  همچنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى ‏كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى ‏خواهد بر فراز منبر انجام دهد.

در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى ‏نمود.

براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود:

«قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى ‏كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.

آمار موضوعات و كلمات خطبه غدير[۶]

با نگرشى در سرتاسر خطبه غدير، سه جهت مهم آمارى را مورد توجه قرار مى‏ دهيم: 

اول: آمارى از موضوعات مورد نظر حضرت و تعداد جملاتى كه درباره هر يک آمده، و شرح آن چنين است:

 ۱. صفات خداوند تعالى: ۱۱۰ جمله.

۲. مقام پيامبر صلى الله عليه و آله: ۱۰ جمله.

۳. ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ۵۰ جمله.

۴. ولايت ائمه ‏عليهم السلام: ۱۰ جمله.

۵ . فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ۲۰ جمله.

۶ . حكومت حضرت مهدى‏ عليه السلام: ۲۰ جمله.

۷. شيعيان اهل ‏بیت و دشمنان ايشان: ۲۵ جمله.

۸ . بيعت با معصومين‏ عليهم السلام: ۱۰ جمله.

۹. قرآن و تفسيرِ آن: ۱۲ جمله.

۱۰. حلال و حرام، و واجبات و محرمات: ۲۰ جمله.

دوم: آمارى از كلمات و اسماء به كار رفته در خطبه كه اهميت آنها را جلوه مى‏ دهد:

۱. نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على ‏عليه السلام» تصريح شده است.

۲. كلمه «ائمه ‏عليهم السلام» ده بار صريحاً آمده است.

۳. نام امام ‏زمان‏ عليه السلام چهار بار به عنوان «مهدى ‏عليه السلام» ذكر شده است.

البته اكثر خطبه درباره ائمه‏ عليهم السلام است كه به صورت ضمير يا اشاره يا عطف آمده است، و نيز درباره ائمه ‏عليهم السلام مطالب بسيارى به صورت ضمير و عطف به مطالب قبل ذكر شده است.

همچنين مطالب بسيارى درباره حضرت بقيةاللَّه‏ عليه السلام آمده است. منظور از ذكر موارد فوق، تصريح‏ هاى پيامبر صلى الله عليه وآله به اين اسماء مبارک است كه اهميت فوق العاده آن را مى ‏رساند.

سوم: آمارى از آيات قرآنى كه به عنوان شاهد و يا براى تفسير در خطبه آمده است.

استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در خطبه غدير به عنوان شاهد يا تفسیر آمده ۵۰ مورد است كه اهمیت اين سند بزرگ اسلام را جلوه‏ گر مى‏ كند.

تفسير ۲۵ آيه قرآن به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام و ۱۵ آيه به دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در متن خطبه نيز از نكات بسيار مهم آن است.

بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات Ra bracket.png يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ.. La bracket.png و Ra bracket.png الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً La bracket.pngوRa bracket.png سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ La bracket.pngنمونه‏ هاى بارز آن است.

اينها آمارى مختصر از مواضع مهم خطبه بود. با مطالعه دقيق‏ تر خطبه مى ‏توان آمارهاى جالب‏ ترى تهيه كرد و به نكات دقيق ‏ترى پى برد.

آيات قرآن در خطبه غدير[۷]

تفسير قرآن در غدير تماماً در فرازهاى خطبه آن جلوه‏ گر است. نگاهى دقيق به آيات تفسير شده در خطابه غدير پرده از نكته بسيار مهمى در برنامه قرآنى پيامبر صلى الله عليه و آله بر مى‏ دارد:

در طول ۲۳ سال نزول قرآن، حضرتش در فرصت‏ هاى مناسب به تفسير و تبيين آياتى از قرآن مى ‏پرداختند، ولى از آنجا كه تأكيد اصلى بر نزول كامل قرآن و تفهيم اصل آن بر مردم بود و جنگ‏ ها و مشكلات مسلمانان نيز فرصت پرداختن بيش از آن به حضرت نمى ‏داد.

لذا احاديث مفصلى در تفسير از رسول گرامى‏ صلى الله عليه و آله نمى‏ بينيم و يا اگر هست به صورت تعيين مصداق و به طور مختصر است.

به نظر مى‏ رسد خطابه غدير فرصتى بسيار مغتنم براى آن حضرت بوده كه در اين سخنرانى يک ساعته به طور جدى به تفسير قرآن بپردازد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست بر شانه على‏ عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود و بيش از يک ساعت به طول انجاميد، آغاز كرد.

آنچه جلب توجه مى‏ كند جهات خاصى از تفسير است كه آن حضرت مد نظر داشته و در اين خطابه بيان فرموده، كه در همه سخنرانى ‏ها و گفتارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله بى ‏سابقه است.

اين جهت باز مى‏ گردد به بيان حضور اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در همه شئون دنيا و آخرت مردم، در حدى كه بدون آن هر حركتى پوچ و بى ‏نتيجه خواهد بود. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: خداوند ولايت ما اهل ‏بيت را قطب قرآن قرار داده كه محكماتش بر گرد آن مى ‏گردد.[۸]

مسلمانان در اين بياناتِ قرآنىِ پيامبر صلى الله عليه و آله به دو دسته دوستان و دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام تقسيم شده ‏اند، و بسيارى از آيات قرآن كه درباره خوبان و بَدان عالم مطرح است به اين دو گروه تفسير شده است.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: دو سوم قرآن درباره ما و شيعيان ماست، و هر چه خير است براى ما و شيعيانمان است، و در يک سوم باقيمانده نيز ما با مردم شريک هستيم، و آنچه شر است درباره دشمنان ماست.[۹]

نكاتى درباره تفسير در غدير قبل از ذكر موارد تفسير قرآن در غدير تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى‏ رسد:

نكته اول

مصاديق آيات در غديرطبق روايات متعدد براى حفظ قرآن از تحريف، ظاهر بسيارى از آيات صورت كلى دارد و تعيين مصداق آن در متن قرآن نيامده است. تفسير و تبيين آنها به مقام عصمت واگذار شده تا در موقعيت‏ هاى مناسب به آن بپردازند.

اين مطلب همان گونه كه در آيات مربوط به اهل‏ بیت‏ علیهم السلام صادق است، درباره آيات مربوط به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيز صدق مى‏ كند.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ كس از قريش نيست كه به حد بلوغ رسيده باشد مگر آنكه درباره او يک يا دو آيه نازل شده كه او را به بهشت يا جهنم مى ‏كشاند.[۱۰]

با تذكر اين نكته متوجه خواهيم شد كه در خطبه غدير و در ساير احاديث چگونه آيات قرآن عظمت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا ذلت دشمنانشان را در دنيا و آخرت به تصوير كشيده و پيام ‏هاى اعتقاد سازى براى مسلمانان بر جاى گذاشته ‏اند.

نكته دوم

انواع تفسير در خطابه غديرتفسير قرآن انواع گونه گون به اقتضاءات متفاوت دارد، و در خطابه غدير تقريباً همه انواع تفسير به كار گرفته شده است:در مواردى به صورت توضيح و معنى كردن است.

در مواردى با تركيب آيه در تاريخچه نزول آن تفسير شده است.در مواردى ارتباط آيه با تفسير مورد نظر معروف است و در اين مورد به تبيين بيشتر پرداخته شده است، در حالى كه مواردى براى نخستين بار اين تفسير را به ميان مى‏ آورد. در مواردى به صورت تعيين مصداق است و در مواردى بيان مصداق اتم در نظر است.

نكته سوم

تفسير از لسان معصوم‏ عليه السلام آنچه در غدير به عنوان تفسير قرآن مطرح است از دو لب مبارک پيامبر عظيم الشأن‏ صلى الله عليه و آله است كه خود آوردنده قرآن است.

بنابراين اگر در تفاسير مفسرين غير معصوم همان آيه به گونه‏ اى ديگر تفسير شده باشد، اعتبارى در برابر كلام مقام عصمت ندارد.بر اين اساس، گونه‏ هاى تفسير قرآن در غدير و خطبه مفصل غدير در چهار فصل قابل بيان است:

۱. مواردى كه در غدير يک موضوع قرآنى به صورت كلى در سراسر قرآن تفسير شده است.

۲. مواردى كه یک سوره به طور كامل در غدير تفسير شده است.

۳. مواردى كه يكک آيه به صراحت در غدير تفسير شده است.

۴. مواردى كه يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد تفسير شده است. آنچه به عنوان خطبه غدير ذكر مى ‏شود يا از متن خطابه بلند غدير است و يا مواردى است كه در روايات ديگر خطبه نقل شده، كه همه موارد با آدرس ذكر مى‏ شود.

نكته چهارم

تفسير آيات غدير آيات غدير دو بخش است:

آيات قرآن در مورد خود غدير.

آياتى كه به ماجراى غدير تفسير شده و درباره متن واقعه نازل شده است.

البته در مورد تفسير قرآن در غدير تقسيم‏ بندى ديگرى هم مى ‏توان بيان كرد:

الف) تفسير كلى موضوعى در سراسر قرآن آياتى كه لفظاً و معنىً به يكديگر شباهت دارند، و نيز آياتى كه به يک مضمون در مواضع مختلف قرآن نازل شده، قابل يک عنوان كلى و موضوع معين مى‏ تواند باشد. در پنج مورد از خطابه غدير تفسير قرآن به اين صورت ديده مى ‏شود كه يک بيان براى همه آن موارد در سراسر قرآن ذكر شده است.

ب) تفسير يک سوره كامل در غديريک سوره به طور كامل. در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است.

اين نشانه اهميت سوره ‏هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است.

ابدى بودن خطبه غدير[۱۱]

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق‏ العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى‏ هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:

تفاوت ميان سخن و نوشته در آن است كه «ما كُتِبَ قَرَّ وَ ما حُفِظَ فَرَّ» و منظور آن است كه آنچه نوشته شود ماندگار مى‏ گردد و آنچه فقط در حافظه قرار بگيرد از ذهن پاک مى‏ شود.

اين بدان معناست كه اسناد مكتوب پشتوانه‏ هايى پابرجا هستند كه جزئيات موضوع مورد نظر در آن تبيين مى ‏شود و قابل تغيير و تحريف نيست، اما سخنرانى مجموعه ‏اى از گفتار است كه معمولاً اجمالى از آن در خاطره‏ ها مى‏ ماند و بسيارى از جزئيات آن فراموش مى‏ شود.

هنگام استناد نيز همين تفاوت بين سند مكتوب و اسناد منقول وجود دارد. اكنون اگر خطيب خصوصيتِ يک سخنرانى را به عنوان يک سند رسمى و دائمى اعلام كرد، همه موظف مى ‏شوند كه متن آن را با تمام جزئياتش به خاطر بسپارند و حفظ كنند، و در واقع آن را تبديل به يک سند مكتوب نمايند.

اين بدان معناست كه كلمه به كلمه و جمله جمله گفتار را از دست ندهند و عيناً آن را در صفحه كاغذ منعكس كنند تا سندى باشد براى همه كسانى كه مى‏ خواهند به فرازهاى آن در مسائل مختلف استناد نمايند.

اين همان نكته بى‏ سابقه ‏اى بود كه مردم براى اولين بار در يك سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از آن حضرت مى‏ شنيدند كه خطبه غدير را اتمام حجتى قرار داد بر آنان كه مقابل منبر غدير حاضرند و بر كسانى كه در آنجا حضور ندارند، و حتى بر آنان كه به دنيا نيامده ‏اند.

آن حضرت در اين باره فرمود: من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند، و به دنيا آمده‏اند يا نيامده ‏اند.

ارتباط خطبه غدير با امامت و ولايت[۱۲]

خطبه غدير ابعاد گسترده و متعددى دارد كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است.

مهم ‏ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قیامت توسط مولا على بن ابی طالب‏ عليه السلام است، كه رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است.

موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى ‏فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود.

همانطور كه خود حضرت در اين خطبه فرمود: «و كلّ ذلك لا يرضى الله منى الا ان ابلغ ما انزل الله الىّ»: كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى‏ شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولايت على‏ عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم.

اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته[۱۳]

سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى‏ ترين خطبه ‏هاى جهان به شمار مى‏ آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است.

در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى ‏رود و به هدف اصلى مى ‏رسد و سپس به تشريح آن مى ‏پردازد، كه تاكنون شرح‏ هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.

دو اقدام عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد:

يكى بر سر دست بلند كردن على‏ عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.[۱۴]

اقرار مخاطبينِ خطبه غدير[۱۵]

در آخرين فراز از مرحله سوم خطبه غدير كه فرازهاى بسيار مهمى از آن به مخاطبين انتقال يافته بود، جا داشت احساس مقام نبوت از مراحل گذشته بر لسان مباركش جارى شود. اين بود كه حضرت فرمود:

«اَلا وَ قَدْ اَدَّيْتُ، اَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْضَحْتُ»:

«الا كه من وظيفه خويش را به انجام رساندم. الا كه من ابلاغ نمودم. الا كه من شنوانيدم. الا كه من بيان نمودم».

و سپس فرمود: «بدانيد كه اين مطالب را خداوند عز و جل فرموده و من از طرف خداوند به شما ابلاغ كردم».

امتثال آيه «بَلِّغْ» با خطبه غدير[۱۶]

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:

همه سخنرانى ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابلاغ دستورات پروردگار بود، اما در هيچ كدام خداوند دستور خاصى براى ابلاغ نداده بود. وقتى حكمى مانند نماز و امثال آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى ‏شد به معناى آن بود كه آن را به مردم برساند، و نياز نبود كه امر خاصى هم بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود كه امر نماز را به مردم ابلاغ كن.

اما در مسئله ولايت، گذشته از اصل مسئله كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بود، براى ابلاغ آن امر خاص ديگرى نازل شد و آن آيه ۶۷ سوره مائده بود: Ra bracket.png يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ La bracket.png: «اى پيامبر، برسان آنچه در حق على از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده ‏اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى‏ كند».

پيامبر صلى الله عليه و آله با توجه به همين امر خاص، مراسم غدير را ترتيب داد تا ابلاغ اين حكم به شكل خاصى انجام پذيرد. اقدام بديعى كه در سخنرانى غدير انجام گرفت آن بود كه در همان آغاز سخن -  پس از حمد و ثنا -  پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت اعلام كرد كه اين سخنرانى به خاطر نزول آن دستور است، آنجا كه فرمود:«اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ»: من اكنون در حال اداى وظيفه نسبت به مطلبى هستم كه خدا بر من وحى فرموده است.

آنگاه به توضيح آن تبليغ پرداخت و در پايان فرمود: «فَاَوْحى اِلَىَّ»: Ra bracket.png بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ... La bracket.png: «خدا بر من وحى كرده كه اى رسول ابلاغ كن آنچه از پروردگار بر تو نازل شده ...».

و تصريح كرد كه موضوع اين ابلاغ ولايت على ‏عليه السلام است.

به همين خاطر در همان آغاز خطبه غدير -  در حالى كه پس از اعلان نزول آيه‏ مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مى ‏كند!!

حضرت به صراحت فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد»!

اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواسته‏ اى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟

در دنباله سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنه‏ گران، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمى ‏شود. 

امضاى الهى پس از خطبه غدير[۱۷]

به عنوان حساس‏ ترين فراز نبوت و پيام‏ آورى پيامبر صلى الله عليه و آله، يک برنامه ‏ريزى چند جانبه پس از خطبه غدير مطرح شد، تا امضاى الهى بر سر تا سر آن پيام بلند بر همه روشن و واضح گردد.

چهار برنامه -  كه مستقيماً از طرف خداوند متعال هدايت مى ‏شد -  اين هدف غدير را به ثمر رساند، و بر حاضرين غدير و همه نسل‏ هاى غايب از غدير اراده مستقيم الهى را بر جزء جزء مراسم غدير ثابت كرد: سپاس خداوند از مبلغ اعظم غدير، پيام خاص الهى پس از خطابه غدير، ظهور جبرئيل در غدير، سنگ آسمانى بر دشمن غدير.

اولين برنامه سپاس خداوند از مبلغ اعظم ولايت و غدير بود. به راستى چه زيباست كه يک سخنرانى آن قدر حساب شده باشد كه خداى غدير از مبلِّغ آن تشكر كند.

در هيچ يک از پيام رسانى‏ هاى پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه ندارد كه خداوند سپاس نامه اى براى پيامبرش فرستاده باشد؛ اگر چه در واقع خداوند هميشه سپاسگزار پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله بوده كه بار سنگين ختم رسالت را بر دوش كشيده است.

از آنجا كه دستور ابلاغ غدير در گونه ‏اى خاص و سنگين با خطاب Ra bracket.png يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ La bracket.png و با تأكيد Ra bracket.png واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ La bracket.png و با خوف و رجاء Ra bracket.png وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ La bracket.png نازل شده بود، تشكرنامه پرمعنايى از سوى پروردگار غدير براى مبلغ اعظم آن فرستاده شد، و از آن همه تلاش و فداكارى و تسليم محض در برابر فرمان الهى تقدير شد.

جبرئيل نازل شد و آيه سوم سوره قلم را آورد: Ra bracket.png وَ اِنَّ لَكَ لأََجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ La bracket.png: «براى تو اجرى بى ‏منت خواهد بود»، و اين به معناى عظمت كارى بود كه جز پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را ياراى بر دوش كشيدن آن نبود، و در دلسوزانه ‏ترين شكل به اجرا در آمده بود.

در نگاهى ديگر اين سپاس اعلام رضايت خداوند از كيفيت عمل به آيه Ra bracket.png يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ... La bracket.pngبود، و امضاى برنامه‏ اى بود كه مجرى فرامين الهى در غدير به اجرا درآورد.[۱۸]

و اما برنامه دوم پيام خاص الهى پس از خطابه غدير بود. اكنون نوبت آن بود كه مُهر قبولى پروردگار درباره غدير، جلوه خود را در ارتباط مردم با خداوند نشان دهد، بدين معنى كه اگر خداى غدير خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را امضا كرده، روزى هم براى بازخواست اين تأييد الهى وجود خواهد داشت.

اين پيام يكى از پيش بينى ‏هاى جالب غدير بود كه هدف از برنامه عظيم غدير را به مردم فهمانيد و مردم را با مجرد شنيدن خطابه رها نكرد.پس از خطابه، پيامبر صلى الله عليه و آله پيام خاص الهى را -  كه جبرئيل آورده بود -  به مردم ابلاغ كرد و چنين فرمود: اى مردم، خدا به من سلام رسانده مى‏ فرمايد: «امروز دين شما را كامل كردم ... و بعد از اين حكمى به شما نازل نمى‏ كنم. نماز و زكات و روزه و حج را بر شما نازل كردم و اين ولايت پنجمى است، و آن چهار حكم را بدون ولايت قبول نمى ‏نمايم».

پيش ‏بينى چنين بود كه اين پيام در متن خطبه نباشد و به طور جداگانه و به عنوان تفسيرRa bracket.png الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ ... La bracket.png پس از ختم كلام در خطابه ارائه گردد، تا به طور جداگانه در خاطره ‏ها بماند.[۱۹] برنامه سوم و چهارم، ظهور جبرئیل در غدير و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير حارث فهرى بود.

اولين كتاب در ثبت خطبه غدير[۲۰]

 چهار كتاب را بايد به عنوان اولين كتاب ‏هايى نام برد كه غدير را ثبت كرده ‏اند. اما اولين كتابى كه در مورد خطبه غدير تألیف شده كتابى به نام «خطبة النبى ‏صلى الله عليه و آله يوم الغدير»، از عالم بزرگ ادبيات عرب خليل بن احمد فراهيدى (م ۱۷۵ ق) است؛ كه خطبه مفصل پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را در آن آورده است. گر چه اين كتاب امروزه مفقود است، ولى نام و خصوصيات آن ثبت شده است.[۲۱]

برنامه ‏ريزى براى خطبه غدير[۲۲]

مقارن ظهر، انتظار مردم به پايان رسيد و منادىِ حضرت نداى نماز جماعت داد. پس از بيرون آمدن مردم از خيمه ‏ها و آمادگى صف‏ ها براى نماز، پيامبر صلى الله عليه و آله از خيمه خود بيرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.

بعد از آن مردم ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاى منبر بيايد و در سمت راستش بايستد.

قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام يک پله پائين ‏تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند و دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر شانه آن حضرت بود. 

سپس حضرت نگاهى به راست و چپ جمعيت نموده و منتظر شد تا مردم كاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتى از مجلس نشستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به خوبى مى‏ ديدند. 

پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله سخنرانىِ تاريخى و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند. با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنرانى، كه دو نفر بر فراز منبر در حالت قيام ديده مى‏ شوند و بيش از صد و بيست هزار نفر اين منظره بديع را مى‏ نگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهيم رفت.

يادآور مى‏ شود كه اجتماع ۱۲۰۰۰۰ نفر براى يک سخنرانى و در مقابل يک خطيب كه همه شخص او را ببينند در دنياى امروز هم مسئله غير عادى است، تا چه رسد به عصر بعثت كه در گذشته شش هزار ساله انبيا تا آن روز هرگز چنين مجلس عظيمى براى سخنرانى تشكيل نشده بود.

بيان و تفسير خطبه غدير[۲۳]

تمام همت يک پيامبر كشاندن مردم از بيراهه ‏هاى دور و نزديک به سوى صراط مستقيم است. معرفى اين راه و محدوده‏ هاى آن وظايفى است كه انبياء و اوصياء عليهم السلام به ثمر مى ‏رسانند.

يک گونه متفاوت از بلاغ و ابلاغ در خطبه غدير، چنان نهيبى بر مردم در شناخت صراط مستقيم زد كه تا ابد كسى قادر به آوردن نظير آن نخواهد بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله با يک جمله كوتاه اذهان مردم را متوجه سوره ‏اى از قرآن نمود كه همه مردم روزانه حداقل ده بار آن را در نمازهاى خود مى‏ خوانند، و آن سوره حمد بود كه نماز بدون آن شكل نمى ‏گيرد. در اين سوره همه مردم از پروردگارشان درخواست هدايت به راه راست را مى‏ نمايند و مى ‏گويند: Ra bracket.png اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ La bracket.png

اكنون سؤال اين است كه آيا درخواست كننده اين حاجت نبايد بداند كه اين صراط مستقيم كدام است؟ آيا Ra bracket.png اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ La bracket.png كيانند، و منظور از Ra bracket.png مَغْضُوب عَلَيْهِمْ La bracket.png چه كسانى هستند و Ra bracket.png ضالّين La bracket.pngكدامند؟

بنابر اين سخنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بايد با مقدمات بسيارى مردم را براى درک آن آماده مى‏ كرد، با يک اشاره به سوره حمد به هدف زد؛ و همه را متوجه كرد كه اگر روزانه ده بار از خداوند هدايت به راه راست را التماس مى‏ كنيد اين صراط مستقيم منم و پس از من امامان هستند.

حضرت پس از قرائت كامل سوره حمد فرمود: Ra bracket.png فِىَّ نَزَلَتْ وَ فيهِمْ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ اِيّاهُمْ خَصَّتْ La bracket.png: اين سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره امامان نازل شده است.

به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است.اين سياق از كلام يكى از بليغ‏ ترين شكل‏ هاى ابلاغ در فصيح‏ ترين و بديع ‏ترين گونه آن بود، كه در خطابه غدير به نمايش گذاشته شد.

بيعت، طرحى نو در خطابه[۲۴]

در خطبه غدير، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه غدير عبور نمى ‏كردند كه با مطلب تازه ‏ترى رو به رو مى‏ شدند.

گاهى به نظر مى‏ رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى‏ شنيدند و به خاطر مى‏ سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى ‏كردند!

در نظر بگيريد كه پيامبرى مى ‏خواست در آخرين ماه ‏هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود.

چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى‏ خواست در خطبه‏ اى يک ساعته انجام شود.

عجيب‏ تر آن بود كه كارى به اين عظمت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ‏ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ها و حرام ‏ها تا روز قيامت تبيين گرديد.

اين يک اقدام بى ‏نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.

پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره با اشاره به كثرت حلال و حرام، و عدم امكان بيان همه آنها به صورت يكجا، اعلام كرد كه وقتى از شما براى دوازده امام بعد از خود -كه امامتشان تا روز قيامت است-  بيعت بگيرم، در واقع همه احكام الهى را براى شما گفته ‏ام، و شما را در هر عصر و زمانى به مبلّغينى سپرده‏ ام كه همانند من هستند و هر چه بگويند سخن من است. بنابراين در هيچ زمانى احدى نخواهد ماند كه از قوانين دينش بى‏خبر بماند.

پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير درباره ولايت[۲۵]

در يک جمع ‏بندى، بنيان‏ هاى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه‏ اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد.

اين پايه‏ هاى عقيده كه از متن خطبه استخراج شده، به شرح زير است:

۱. مقام و منزلت پيامبر صلى الله عليه و آله.

۲. امامت و ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.

۳. فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.

۴. ولايت و امامت ائمه اطهار عليهم السلام.

۵ . ولايت و امامت حضرت مهدى ‏عليه السلام.

۶ . ارتباط ولايت با حب و بغض.

۷. شيعيان و محبين اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.

۸ . دشمنان و مبغضين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام.

۹. معرفى امامان ضلالت و گمراهى.

پیش بینی‏ هاى بعد از خطبه غدير[۲۶]

پس از اتمام خطبه غدير، يک تدارک همه جانبه براى بعد از خطبه به صورت برنامه سه روزه، بى ‏نظيرترين طراحى براى پس برنامه‏ هاى يک سخنرانى را به نمايش گذاشت؛ به گونه‏ اى كه مخاطب خود را تا بيش از هفتاد ساعت از پايان آن با خود همراه كرد.

جالب‏ تر از آن گونه ‏هاى مختلف تبليغى اين برنامه ‏ها بود كه هر يک از مخاطبين را با زاويه جديدى از اهداف غدير آشنا مى‏ كرد؛ و در واقع هر يک از آنها مكمل خطابه غدير بود.

اين بدان معنا بود كه خطيب اعظم «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...»نه تنها راضى نمى ‏شود مخاطبين حاضر و غايبش با كوچک ترين ابهامى از برابر منبر او برخيزند، بلكه مى‏ خواهد درک كامل و تفاهم تمام عيارى از اهداف بلند مدت خود ارائه دهد؛ تا هم راه سوء استفاده را مسدود نمايد و هم راه تشكيک را ببندد.

از سوى ديگر ارائه كامل‏ ترين شكل ممكن از يک سخنرانى بود كه مخاطبين را اشباع تمام عيار مى‏ نمود، و آنان را با جزئيات و ظرائفِ اهدافى كه از اين خطابه در نظر بود آشنا مى ‏كرد.

در نگاهى ديگر، اگر همه آن مفاهيم در خطبه گنجانده مى ‏شد مخاطبين را خسته مى‏ كرد و شايد از حوصله آنان خارج بود. اما وقتى تعدادى از مفاهيم در قالب‏ هاى غير خطابه ارائه مى‏ گرديد، در كنار خطبه صورت كاملى به خود مى‏ گرفت.

از زاويه ‏اى ديگر اهداف و مفاهيمى وجود دارد كه تفهيم آن به صورت عملى زيباتر و دلنشين‏ تر است، تا آنكه به صورت گفتار مطرح شود. در غدير مفاهيمى براى بعد از خطابه در نظر گرفته شد كه مطرح كردن آنها به صورت غير گفتارى آسان‏ تر و روح نوازتر و در قلوب جايگزين‏ تر مى ‏شد و پذيرش و هضم آن نيز آسان‏تر بود.

برنامه ‏هاى بعد از خطابه در چهار صورت طراحى شد: جلوه دادن عملى مفاهيم خطبه، تكميل مفاهيم آن، نشان دادن امضاى الهى بر كل خطبه، و باقى گذاشتن اسنادى ماندگار از آن خطابه تاريخى.

اين ابعاد چهارگانه مجموعه ‏اى بود كه به صورت ضميمه خطابه غدير تأثير عجيبى در ماندگارى و حفظ آن در خاطره‏ ها داشت و باعث انتشار عجيب خبر غدير در كوتاه ‏ترين زمان ممكن شد، كه در پايان همين بخش به تفصيل آن خواهيم پرداخت.

 تبليغ غدير با استناد به خطبه غدير[۲۷]

يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد خطبه غدير است.

تبليغ غدير با استناد به ركن اصلى آن كه خطابه يک ساعته پيامبر صلى الله عليه و آله است، از روش‏هايى است كه در تبليغ غدير توسط معصومين ‏عليهم السلام موارد متعددى دارد.

از متن خطبه هم اكثراً استناد به جمله«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»است كه قُلّه و اوج كلام و پيام اصلى غدير است. در واقع استدلال به لُبِّ غدير و هدف اصلى آن و تابلوى بلندش يكى از روش ‏هايى است كه در اتمام حجت‏ هاى مربوط به غدير جلب توجه مى‏ كند.

شايد بتوان گفت: چون اين جمله غدير بين همه مسلّم است و هر كس هر اندازه از غدير را انكار كرده حداقل اين جمله را پذيرفته، لذا استناد به جمله مزبور در احتجاج‏ ها بسيار به چشم مى ‏خورد.

در مورد خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير تحقيقاتى از قبيل ترجمه خطبه، شرح و تفسير خطبه، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و مصادر و نسخه ‏هاى خطبه انجام شده است. ذيلاً سه مورد از موارد استناد به خطبه غدير را مى‏ آوريم:

۱. استناد به خطابه غدير هفت روز پس از پيامبر صلى الله عليه و آله تشريح كيفيت خطابه غدير در مقام تبليغ آن، حاكى از مراسم و برنامه مفصل و حساب شده‏اى است كه براى اين امر مهم تدارک ديده شده بود. اين برخورد در دفاع از غدير به مخاطب مى‏ فهماند كه هيچ كس با چنين امر عظيمى نمى ‏تواند به مبارزه برخيزد و در صدد محو آن از صفحات تاريخ اسلام باشد.

هفت روز پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رو در روى غاصبين خلافت در مسجد اولين اتمام حجت خود را با مطرح كردن خطابه غدير و بيان جزئيات آن آغاز كرد و فرمود:خداوند تعالى مرا به وصايت پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد ... .

پيامبر صلى الله عليه و آله به حجةالوداع رفت و سپس به غدير خم آمد. در آنجا شبيه منبرى براى او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد و در آن مجلس با صداى بلند فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.»[۲۸]

۲. نشر متن كامل خطابه غدير صد سال پس از واقعه خفقان سقيفه و بنى ‏اميه اين آرزو را بر دل دوستان غدير گذاشت كه جزئيات مفصل ماجرا را از لبان مبارک امام معصوم بشنوند. با انقراض بنى‏ اميه و قبل از تسلط بنى‏ عباس، فرصت مناسبى بود تا امام پنجم غدير براى اولين بار جزئياتى از محل خطابه و كيفيت آماده ‏سازى آن را بازگو كند و متن كامل خطبه را در اختيار دوستداران غدير قرار دهد.

اين يعنى به ما بفهماند كه واقعه‏ اى در سه روز با خطابه ‏اى به طول بيش از يک ساعت، چه نعمت عظيمى در تاريخ اعتقادى ماست كه تا قيامت موظف به نشر و ابلاغ آن به نسل‏ هاى بعد هستيم.امام باقر عليه السلام در شرح مفصلى از ماجراى غدير، ساخت منبر غدير را اين گونه شرح داد:

پيامبر صلى الله عليه و آله از جاده اصلى به سمت مسجد غدير آمد كه در آنجا درختانى بود. حضرت دستور داد زير آن درختان پاكسازى شود و سنگ‏ هايى را شبيه منبر روى هم بچينند تا در حال خطابه مشرف بر مردم باشد.آنگاه مردم از هر سو در برابر منبر جمع شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن سنگ‏ ها ايستاد و خطابه را چنين آغاز كرد: «الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلطانِهِ...»[۲۹]

۳. شرح كيفيت خطابه غدير دويست سال پس از ماجرابا جنايات سقيفه، امامان غدير كِى مى‏ توانستند روز غدير را به زيارت صاحب غدير اختصاص دهند، تا چه رسد به اينكه زيارتنامه غديرى به مردم بياموزند؟ در جايى كه خفقان بنى ‏عباس به اوج خود رسيده و متوكل‏ ها دشمنى خود را با صاحب غدير علنى كرده ‏اند؛ و اينک دهمين امام غدير را از مدينه به سامرا تبعيد كرده ‏اند.

موقعيت بسيار حساسى بود كه امام على النقى‏ عليه السلام در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد، در روز عيد غدير بتواند به کوفه بيايد.

سپس در نجف اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را زيارت كند و زيارتنامه مفصلى كه يک دور كامل اعتقادى درباره فرهنگ غدير است بخواند و ماجراى غدير را ضمن آن به ما بياموزد و خطاب به جدش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بفرمايد:

من شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان بیعت گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داد. سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى.

فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى. من شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد كه Ra bracket.png يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ La bracket.png

اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد.

سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود:«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.»[۳۰]

ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ایمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .[۳۱]

۴. استفاده از انواع ابزارهاى فرهنگ ‏سازى براى غدير يكى از پيش بينى‏ هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ ‏سازى آن با انواع اتمام حجت است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى‏ شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:

«فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ»[۳۲]:

اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه.

بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است.در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.در درجه دوم پيامبر صلى الله عليه و آله از اولين شنوندگان غدير كه صحابه و تابعين اطراف خودش بودند آغاز كرده و سپس آن را در وسيع‏ ترين دايره ممكن گسترش داده است. در درجه سوم ابعاد اين گستردگى درباره غدير چنين بيان شده است:

از يک سو بين روستائيان و شهرنشينان هيچ تفاوتى قائل نشده و همه در برابر غدير يكسانند. از سوى ديگر عرب و غير عرب -  اهل هر زبانى كه باشند -  براى غدير قابل تفاوت نيست.

در نگاه ديگر غلامان و كنيزان با صاحبان آنها هيچ فرقى در پذيرش و اداى وظيفه نسبت به غدير ندارند. از جهتى ديگر كودكان و نوجوانان و جوانان و ميانسالان و بزرگسالان و پيران در پيشگاه غدير به تناسب ظرفيت و قدرت و درک خود موظفند. از جنبه‏ اى ديگر سفیدپوست و سیاه‏پوست و سرخ‏پوست و زردپوست همه بايد غديرى باشند و از هيچ كدام آنان عذرى درباره غدير پذيرفته نيست.

با توجه به اين گستردگى مخاطبانِ غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله با تصريح خاص همه آنان را در خطابه خود نام برده، واضح است كه براى اهل هر زبانى با ادبيات آنان، و براى سطح فرهنگ‏ هاى متفاوت مردم با لسان خودشان، و براى سنين مختلف عمر انسان‏ ها مناسب با درک مقبول آنان، بايد براى غدير فرهنگ‏ سازى كرد و از ابزارهاى تبليغى مناسب هر يک از موقعيت ‏ها معقول ‏ترين استفاده را برد.

تحقيق در خطبه غدير[۳۳]

از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد متن‏ شناسى و مقابله، ويرايش، ترجمه، شرح، تفسير خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير و نيز كتب مربوط به غدير، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و منابع و نسخه‏ هاى خطبه، جمع آورى عبارات مختلف جمله«من كنت مولاه...» است.

تحليل مراحل خطبه غدير[۳۴]

يكى از مهم‏ترين ابعاد غدير تحليل و واكاوى بخش بخش ماجراى غدير است. اين روش به خصوص در مورد خطبه غدير بسيار مهم است و دريچه‏ هاى اعتقادى و تاريخى جديدى را براى هر كسى باز مى‏ كند و حقايق شگرفى را معلوم مى‏ سازد. تحليل مراسم و خطبه غدير را مى‏ توان اين گونه بيان نمود:

۱. ايستادن پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر پس از نداى عمومى پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجتماع صد و بيست هزار نفرى مسلمانان و اقامه نماز ظهر به جماعت، همه منتظر برنامه بعدى بودند.سومين مرحله قرار گرفتن بر فراز منبر بود كه به گونه ‏اى استثنائى انجام شد. پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و به سمت منبر رفت و قدم بر پله‏ هاى آن گذاشت و تا آخرين نقطه بالا رفت و بر فراز آن ايستاد. مردم كه منتظر نشستن آن حضرت بر فراز منبر بودند، با تعجب از ايستادن آن حضرت بر بلنداى منبر متوجه گونه ‏اى فوق العاده از سخنرانى شدند كه در شرف وقوع بود.

۲. على ‏عليه السلام بر فراز منبر مرحله چهارم آن بود كه در برابر چشمان متعجب مردم -  كه اكنون با دقت خاصى منبر را زير نظر داشتند -  پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند تا بالاى منبر بيايد. مردم شاهد بودند كه على ‏عليه السلام به دنبال پيامبر صلى الله عليه و آله از منبر بالا رفت و در سمت راست پيامبر صلى الله عليه و آله يک پله پايين‏ تر ايستاد، در حالى كه احتراماً كمى متمايل به سمت آن حضرت بود.در حالى كه ايستادن دو نفر بر فراز منبر براى مردم سؤال برانگيز شده بود، مرحله پنجم آن برنامه عملى شد و پيامبر صلى الله عليه و آله دست مبارک را بر شانه على‏ عليه السلام گذاشت، تا توجه مردم كاملاً به سوى منبر و منظره بديعى كه ايجاد شده بود جلب شود.[۳۵]

۳. آغاز سخنرانى تاريخى غدير اكنون غدير براى اولين بار شاهد اجتماع عظيم بشرى در برابر منبرى از سنگ بود، در حالى كه دو نفر بر فراز آن در مقابل جمعيت ايستاده بودند.

همه در سكوتى ابهت انگيز چشم به لبانى دوخته بودند كه بزرگ‏ترين پيام الهى را براى بشريت با فصيح ‏ترين لسان آماده بازگويى داشت.در انتظار آغاز سخن، نفس‏ها در سينه ‏ها حبس شده بود تا خاتم انبیاء صلى الله عليه و آله سخنرانى تاريخى و آخرين و بلندترين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كند.

پیامبر صلی الله علیه و آله با نام مبارک خداوند تعالى سخنرانى تاريخى خود را آغاز كرد، كه بيش از يک ساعت به طول انجاميد. اين خطابه بلند كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود طى يازده مرحله حساب شده، اهداف و پيام ‏هاى خود را مطرح كرد و به تبيين آنها پرداخت؛ و در همه مراحل انتقال از مطلبى به موضوع ديگر در فصيح ‏ترين و دقيق‏ ترين گونه خود انجام گرفت.

بر هر شيعه بلكه مسلمان واجب است كه از فراسوى چهارده قرن، به همان عظمت و ابهت خود را در برابر منبر غدير احساس كند كه حاضرين در برابر آن خطيب معظَّم چشم و گوش خود را به خطابه آسمانى او سپرده بودند. سخنرانى غدير را در گونه‏ اى استثنائى و فوق ‏العاده بنگرد، و عظمت جلوه‏گر شده در خطابه غدير را ارج نهد.

همچنين بر خود واجب بداند كه با تحليل مرحله به مرحله كلام ختم نبوت كه Ra bracket.png اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى La bracket.pngاست، قلب و فكر و روح خود را با انوار متشعشع از فراز منبر غدير منوَّر سازد.

تدابير امنيتى خطبه غدير[۳۶]

هر اندازه مراسمى گسترده‏ تر و داراى اهداف مهم‏ترى باشد نياز به تدابير امنيتى بيشترى دارد. اين نياز آنگاه بيشتر احساس مى‏ گردد كه شركت كنندگان در مراسم از قشرهاى مختلف مردم با درجاتى متفاوت از نظر ایمان و فرهنگ و مليت باشند.

اوج اين نياز زمانى است كه مجرى برنامه يقين داشته باشد عده ‏اى توطئه‏ گر در ميان شركت كنندگان حضور دارند؛ و اكثر آنان افرادى بى‏ پروا و بى‏ حيا با دل‏ هايى پر از كينه، هيچ فرصتى را براى بر هم زدن مراسم از دست نخواهند داد.

در مراسم غدير گروهى از سردمداران نفاق با اطمينان از نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله در فكر نقشه‏ هايى براى روزهاى پس از وفات آن حضرت بودند. اين گروه با توطئه‏ ها و دسيسه‏ هاى گوناگون، عده ‏اى از مردم ضعيف الايمان را با خود همراه مى‏ كردند.

اينان از هيچ اقدامى بر ضد برنامه ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله كوتاهى نمى‏ كردند، و از كارشكنى گرفته تا طرح نقشه‏ هاى پيچيده در مقابله با برنامه‏ هاى غدير همفكرى مى‏ كردند و بدون اتلاف وقت وارد عمل مى‏ شدند.

نمونه بارز آن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه براى راه بازگشت از غدير تا مدينه در كوه «هَرشی» طراحى كردند، اما با اطلاع و اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى شد.

پس از آن هم نقشه قتل على‏ عليه السلام را طراحى كردند كه با اقدام سريع پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه خبر خداوند خنثى شد. از جهتى ديگر تمام نگرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از همين گروه بود و در متن خطابه نيز به حضور آنان و توطئه ‏هايشان تصريح كرد، و به خاطر همانان بود كه از خداوند تقاضاى حفظ نمود.

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۳۶-۴۲.
  2. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.
  3. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸؛عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰ ،۳۰۱.
  4. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص۱۴۹ ،۱۶۸ ،۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰، ۱۰۶ ،۳۰۱.
  5. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۲ .
  6. اسرار غدير: ص ۱۹۴؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۶ .
  7. غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۱ _۱۴ ،۱۷ ،۳۵؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۷۹.
  8. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۲۷ ج ۲۹.
  9. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۵ ج ۱۸.
  10. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۷.
  11. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۷ .
  12. وقايع هفته غدير(يونسيان) : ص۲۲- ۳۲.
  13. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۷۸.
  14. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱  - ۲۰۷؛ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ و ج ۳ ص ۵۵۸ .
  15. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۴ .
  16. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۱ .
  17. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۵  -۸۸ .
  18. تفسير فرات: ص ۴۹۵.
  19. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۷.
  20. غدير در آئينه كتاب: ص ۱۲.
  21. الذريعة: ج ۵ ص ۱۰۱ ش ۴۱۸.
  22. اسرار غدير: ص ۴۹.
  23. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۹ .
  24. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱ .
  25. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷
  26. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۷۳.
  27. غدير در آئينه كتاب: ص ۲۹؛ تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۸۰ - ۸۳، ۸۹، ۹۰، ۱۱۸، ۱۱۹، ۲۰۴، ۲۰۵.
  28. روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.
  29. احتجاج: ج ۱ ص ۶۶؛ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ح ۸۶ .
  30. مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.
  31. مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.
  32. خطبه غدير: بخش سوم.
  33. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳ - ۱۵۷.
  34. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۴۳،۴۲.
  35. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۲،۳۰۱،۹۷،۴۴.
  36. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.