پیامبران علیهم السلام و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات /  ۷۱.  غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۲۰،۳۱۸،۳۰۷،۲۹۹،۲۹۸،۲۸۸،۲۸۷.</ref>==
'''ارتباط پیامبران علیهم السلام و غدیر''' از خلال آیات مربوط به غدیر و موضوعاتی چون احياء عيد غدير توسط آنان، بشارت آنان به بنيانگذار غدير و دعوت همه آنان به اسلام و [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] مورد بحث قرار گرفته است.
بزرگ‏ ترين [[امتحان الهى با اميرالمؤمنين عليه السلام|امتحان]] بشريت در [[غدیر]] مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.


در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه ‏هاى مختلف به ميان آمد.
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح [[آیه ۷۱ صافات و غدیر|آیه ۷۱ سوره صافات]] در [[خطبه غدیر]] از اکثریت گمراه و اقلیت رستگار در انقلاب انبیاء و رخداد غدیر یاد شده است. همچنین، درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح [[آيه ۱۴۴ آل عمران و غدیر|آیه ۱۴۴ سوره آل عمران]] در [[خطبه غدیر]] به شباهت تبليغ رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ پيامبران گذشته اشاره شده که همان‌گونه كه امت‌هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت‌ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود.


[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند.
برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه [[آيه ۱۹ آل عمران و غدیر|۱۹ آل عمران]] و [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|۸۵ آل عمران]] برای بحث درباره دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] چنین استفاده کرده‌اند: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده‏‌اند و همه اين پيمان را بر امت‏‌هاى خويش عرضه كرده‌اند. اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‌‏اند


اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در [[خطبه غدیر]] بيان فرمود.
برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران عليهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشته‌اند: پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏‌كنند. آنان وقتى دستور عيدگرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏‌شنوند، به‌خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى‏‌شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى‏‌كنند. درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولايت توسط آنان چنین گفته شده است: يكى از معارف اعتقادى شيعه قبول ولايت توسط پيامبران‏ عليهم السلام آن هم به امر و عنایت الهى است.


از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:
== پیامبران الهی در آیه غدیری ۷۱ سوره صافات==
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح [[آیه ۷۱ صافات و غدیر|آیه ۷۱ سوره صافات]] در [[خطبه غدیر]] چنین آمده است: {{قرآن|وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ|ترجمه=قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند}}.


«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» :
به نقل از برخی منابع، [[آیه ۷۱ سوره احزاب و غدیر|آیه ۷۱ سوره صافات]] در متن [[خطبه غدیر]] چنین آمده است: {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ|ترجمه=اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند}}.<ref>اسرار غدیر، ص۱۴۹، بخش۶.</ref>


«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند».
=== تحليل اعتقادى: اکثریت گمراه و اقلیت رستگار ===
تفسيرى كه بر اين آيه از [[خطبه غدیر]] مى‏‌توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه غدیر و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى‏‌گردد كه شامل همه امت‌هاى قبل از اسلام مى‌شود.


در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
مى‏‌توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه‌جانبه درباره به حساب نياوردن [[اکثریت]] مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است؛ زيرا در اين آيه عنوان «ضلالت» را درباره آنان تثبيت می‌نمايد و به بى ‏ايمان بودن اكتفا نمى‌‏كند؛ از سوى ديگر، اکثريت اولين را مورد توجه قرار مى‏‌دهد كه اين عنوان شامل همه زمان‌هاى قبل از خطاب مى‏‌شود.


'''متن خطبه غدير'''
بنابراين معناى آيه باز مى‏‌گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم ‏علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان‌‏ها نه تنها مؤمن نبوده‌اند كه گمراه هم بوده‌‏اند. [[اقتباس]] آيه در اين موقعيت خاص خطبه كه حضرت مردم را درباره امتحان الهى درباره [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت]] هشدار مى‏‌دهد و از مخالفت اوامر الهى در مورد ولايت باز مى‏‌دارد و از عذاب دنيا و آخرت مى‏‌ترساند، بدان معنى است كه در برابر انذارها و هشدارهاى انبياى گذشته اكثريت نپذيرفته‌‏اند و راه انحراف ضلالت را بر راه مستقيم برگزيده‏‌اند؛ پس شما هم اين نكته را فراموش نكنيد كه اگر بعد از من اكثريت مردم به دستورات و انذارهاى من درباره ولايت توجه نكردند، اين به معناى ضلالت و گمراهى آنان است، نه اينكه اكثريت دليل حقانيت باشد.


مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ:
پس اين اقليت است كه مورد عنايت و امضاى خداوند بوده و در تاریخ انبيا و در مورد اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى روى اقليت وجود دارد.


اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.<ref> اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .</ref>
همچنين اين مسئله بسيار مهم است كه در تاريخ همه انبيا عليهم السلام حتى يک مورد هم نیست كه اكثريت مردم با پيامبرى موافق باشند و مخالفان او در اقليت باشند. مسئله مخالفت اكثريت در حد يک فكر و اعتقاد شخصى اكتفا نشده، بلكه باطل خود را اظهار كرده‌‏اند و عملاً به مخالفت با پيامبر زمان خود پرداخته‌‏اند و تصميم به اخراج او از آن سرزمين گرفته ‏اند.‌ آنان آنقدر در باطل خود استقامت به خرج داده‌‏اند كه [[عذاب]] خدا را بى‏‌واهمه طلب كرده‌اند.


'''تحليل اعتقادى'''
از همه عجيب‌تر اينكه با ديدن آثار عذاب هم عقب‏‌نشينى نكرده‌‏اند و آنقدر اصرار ورزيده‌اند كه عذاب الهى بر سر آنان نازل شده و نابودشان كرده است. اين سابقه اكثريت در امم گذشته، اطمينان خاطر مى‏‌آورد كه اصلاً درباره اكثريت بايد محتاطانه و با حالت ترس از گمراهى نگاه كرد و اين گذشته شرم‌‏آور در همه امت‏‌ها را هميشه بايد مد نظر داشت.


تفسيرى كه بر اين آيه از [[خطبه غدیر]] مى‏ توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى‏ گردد كه شامل همه امت ‏هاى قبل از اسلام مى ‏شود.
با مرورى بر تاريخ انبياء عليهم السلام و امت‌هايشان معلوم مى‏‌شود كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاسته‌اند. اين‌گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته، بلكه بر آنان غضب كرده است. خداوند در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «انتقام» را مطرح كرده و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده است.


مى‏ توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه جانبه درباره به حساب نياوردن [[اکثریت]] مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است، زيرا در اين آيه عنوان «ضلالت» را درباره آنان تثبيت مى‏ نمايد و به بى ‏ايمان بودن اكتفا نمى ‏كند، و از سوى ديگر اکثريت اولين را مورد توجه قرار مى‏ دهد كه اين عنوان شامل همه زمان ‏هاى قبل از خطاب مى‏ شود.
در آیه ۸۷ سوره بقره پس از ذكر برخى امت‌‏ها، كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند، مى‏‌فرمايد: {{قرآن|أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ|ترجمه=آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس‏‌هاى شما آن را نمى‌‏پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده‌‏اى او را تكذيب كرده و عده‌‏اى ديگر او را مى‏‌كُشيد}}.  در واقع در مسئله [[تکذیب]] انبياء عليهم السلام، براى اجراى هوس‌‏هاى اكثريت مردم، اگر پيامبران با آنان مقابله كنند، نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى‌رسد.


بنابراين معناى آيه باز مى‏ گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم ‏علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان ‏ها نه تنها مؤمن نبوده ‏اند كه گمراه هم بوده ‏اند.
نتيجه‏‌اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در تاریخ مى‏‌توان گرفت اين است كه كشش‌هاى نفسانى -كه هميشه انسان‏‌ها را به‌سوى شيطان سوق مى‌دهد- وقتى به‌صورت «اكثريت» تشكّل پيدا مى‌‏كند و قدرت آن به تعداد نفرات اين اكثريت افزايش مى‌يابد، براى رسيدن به اهداف شيطانى و ضد خدايى با تمام توان وارد عمل مى‌شود و حد و مرزى براى خود نمى‏‌شناسد. در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى‌ها را به‌كار مى‌‏بندد.


[[اقتباس]] آيه در اين موقعيت خاص خطبه كه حضرت مردم را درباره امتحان الهى درباره [[ولایت]] هشدار مى‏ دهد و از مخالفت اوامر الهى در مورد ولايت باز مى‏ دارد و از عذاب دنيا و آخرت مى‏ ترساند، بدان معنى است كه در برابر انذارها و هشدارهاى انبياى گذشته اكثريت نپذيرفته ‏اند و راه انحراف ضلالت را بر راه مستقيم برگزيده‏ اند، پس شما هم اين نكته را فراموش نكنيد كه اگر بعد از من اكثريت مردم به دستورات و انذارهاى من درباره ولايت توجه نكردند اين به معناى ضلالت و گمراهى آنان است، نه اينكه اكثريت دليل حقانيت باشد.
در تاريخ هر يک از پيامبران نيز اين مخالفت اكثريت در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] با جزئياتش ترسيم شده كه هر كدام در عنوان خود (نام پيامبر مانند [[نوح علیه السلام]] و [[ابراهیم علیه السلام و غدیر|ابراهیم علیه السلام]] و... ، يا نام قوم مانند [[ثمود]] و [[عاد]] و [[رسّ]] و...) آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۸۷-۳۲۰.</ref>


پس اين اقليت است كه مورد عنايت و امضاى خداوند بوده و در [[تاریخ]] انبيا و در مورد اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى روى اقليت وجود دارد.
== پیامبران الهی در آیه غدیری ۱۴۴ آل عمران ==
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح [[آيه ۱۴۴ آل عمران و غدیر|آیه ۱۴۴ سوره آل عمران]] در [[خطبه غدیر]] چنین آمده است:<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۲۶۲-۲۶۴.</ref>


همچنين اين مسئله بسيار مهم است كه در تاريخ همه انبيا عليهم السلام حتى يک مورد نداريم كه اكثريت مردم با پيامبرى موافق باشند و مخالفين او در اقليت باشند. بسيار جالب است كه مسئله مخالفت اكثريت در حد يک فكر و اعتقاد شخصى اكتفا نشده، بلكه باطل خود را اظهار كرده ‏اند و عملاً به مخالفت با پيامبر زمان خود پرداخته ‏اند و تصميم به اخراج او از آن سرزمين گرفته ‏اند، و آنقدر در باطل خود استقامت به خرج داده ‏اند كه [[عذاب]] خدا را بى‏ واهمه طلب كرده ‏اند.
{{قرآن|وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ|ترجمه=و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده‌اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود، به عقب باز مى‌‏گرديد و هركس به عقب باز گردد به خدا هيچ ضررى نمى‏‌رساند و به‌زودى خدا شاكران را جزا مى‏‌دهد}}


از همه عجيب ‏تر اينكه با ديدن آثار عذاب هم عقب‏ نشينى نكرده ‏اند و آنقدر اصرار ورزيده ‏اند كه عذاب الهى بر سر آنان نازل شده و نابودشان كرده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود: {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَإِنْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ الصّابِرينَ. الا وَ انَّ عَلِيّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ|ترجمه=اى مردم، من شما را مى‌‏ترسانم و انذار مى‏‌نمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بوده‌‏اند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مى‏‌نماييد؟ هركس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى‏‌رساند؛ و خداوند به‌زودى شاكران و صابران را پاداش مى‌‏دهد. بدانيد كه على است توصيف‌شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين‏‌اند}}.<ref>اسرار غدير، ص۱۴۸-۱۴۹، بخش۶.</ref>


اين سابقه اكثريت در امم گذشته، اطمينان خاطر مى‏ آورد كه اصلاً درباره اكثريت بايد محتاطانه و با حالت حذر و ترس از گمراهى نگاه كرد، و اين گذشته شرم ‏آور در همه امت‏ ها را هميشه بايد مد نظر داشت.
آنچه در اينجا مورد اشاره است عبارت {{متن عربی|قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ}} است. ذكر اين جمله در جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را درباره دشمنى و مخالفت با على‏ عليه السلام هشدار شديد مى‏‌دهد، اشاره به شباهت تبليغ رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ پيامبران گذشته است؛ يعنى همان‌گونه كه امت‌هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت‌ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود، و نبايد امت اسلام را منزَّه از آزمایش‌های امت‌‏هاى گذشته دانست.  


با مرورى بر تاريخ انبياء عليهم السلام و امت ‏هايشان معلوم مى‏ شود كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاسته ‏اند و اين گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته؛ بلكه بر آنان غضب كرده، و در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «انتقام» را مطرح كرده، و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده و زمين را از لوث وجودشان پاک نموده است.
به امام باقر عليه السلام عرض شد: مردم گمان مى‏‌كنند بيعت ابوبكر كه مردم بر او اتفاق كردند مورد رضاى خدا بود، چرا كه خداوند امت محمد صلى الله عليه و آله را بعد از رحلت او به فتنه نمى‏‌اندازد. حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نمى‏‌خوانند؟ آيا خدا نمى‏‌فرمايد: «و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده‌اند...». آيا خدا درباره امت‏‌هاى قبل از آنان خبر نداده كه بعد از آمدن برهان اختلاف كردند؟ آنجا كه مى‏‌فرمايد: «به حضرت عيسى دليل‏‌هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده‌‏اى از آنان ايمان آوردند و عده‌اى كافر شدند». آنگاه [[امام باقر علیه السلام]] فرمود: از همين مى‌‏توان استفاده كرد كه اصحاب محمد صلى الله عليه و آله بعد از او اختلاف كردند و عده‌‏اى ايمان آوردند و عده‌‏اى كافر شدند.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۵۳. </ref>


در سوره بقره پس از ذكر برخى امت ‏ها كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند مى‏ فرمايد: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»<ref>بقره /  ۸۷ . </ref>:
== احياء عيد غدير توسط انبياء عليهم السلام==
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه احياء عيد غدير توسط آنان چنین گفته شده است:<ref>اسرار غدير، ص۲۳۳-۲۳۵.</ref> احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از زبان [[معصومین علیهم السلام|معصومان‏ عليهم السلام]] وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط پیامبر صلی الله علیه و آله است: پيامبر صلى الله عليه و آله به [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى‏‌كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏‌كردند كه اين روز را عيد بگيرند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.</ref>


«آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس‏ هاى شما آن را نمى ‏پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده ‏اى او را تكذيب كرده و عده ‏اى ديگر او را مى‏ كُشيد»؟
در اين باره [[امام صادق ‏علیه السلام]] هم فرمودند: خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴. </ref> همچنين امام صادق‏ عليه السلام مى‌‏فرمايد: انبياء [[بنی اسرائیل و غدیر|بنى‏ اسرائيل]] روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى‏‌كردند عيد قرار مى‏‌دادند. «عيد غدير» هم روزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله على ‏عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۰.</ref>


در واقع در مسئله [[تکذیب]] انبياء عليهم السلام، براى اجراى هوس ‏هاى اكثريت مردم، اگر پيامبران با آنان مقابله كنند نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى ‏رسد.
== ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام در خطبه غدير==
همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر چنین گفته شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش اول [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام را مطرح فرمود:


نتيجه‏ اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در [[تاریخ]] مى‏ توان گرفت اين است كه كشش ‏هاى نفسانى -  كه هميشه انسان‏ ها را به سوى شيطان سوق مى ‏دهد -  وقتى به صورت «اكثريت» تشكّل پيدا مى ‏كند و قدرت آن به تعداد نفرات اين اكثريت افزايش مى ‏يابد، براى رسيدن به اهداف شيطانى و ضد خدايى با تمام توان وارد عمل مى ‏شود و حد و مرزى براى خود نمى‏ شناسد. در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى‏ ها را به كار مى ‏بندد.
{{متن عربی|اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ|ترجمه=بسيار مى‌گويم و دائماً شكر مى‏‌نمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه‌اش و كتاب‏‌ها و پيامبرانش ايمان مى‌آورم. دستور او را گوش مى‏‌دهم و اطاعت مى‏‌نمايم و به آنچه او را راضى مى‏‌كند مبادرت مى‏‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مى‏‌شوم به‌عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمى‌توان از مكر او در امان بود و به‌عنوان ظلم از او ترسيده نمى‌‏شود (يعنى ظلم نمى‏‌كند)}}.<ref>سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۳۷-۱۴۶.</ref>


در تاريخ هر يک از پيامبران نيز اين مخالفت اكثريت در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] با جزئياتش ترسيم شده كه هر كدام در عنوان خود (نام پيامبر مانند [[نوح علیه السلام]] و [[ابراهیم علیه السلام]] و... ، يا نام قوم مانند [[ثمود]] و [[عاد]] و [[رسّ]] و...) آمده است.
== بشارت انبياء عليهم السلام به بنيانگذار غدير==
همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه بشارت انبياء عليهم السلام به بنيانگذار غدير چنین گفته شده است: نكته قابل توجه اينكه پيامبران عظيم‏ الشأن‏ عليهم السلام جوامع بشرى را به ظهور پيامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللَّه ‏صلى الله عليه و آله بشارت مى‌دادند؛ چرا كه رسالتش جهانى و مكتبش تا قيام قيامت ادامه خواهد يافت:


== آيه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ . أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ...»<ref>آل عمران /  ۱۴۴. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۶۴،۲۶۲. </ref> ==
{{قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ|ترجمه=به ياد آوريد هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت اى بنى‏ اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق‌كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده تورات مى‏‌باشم و بشارت‌دهنده به رسولى كه بعد از من مى‏‌آيد و نام او احمد است|سوره=صف|آیه=۶}}.
يكى از آياتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد امتحان امت در خطبه غدير به آن استشهاد فرمود آيه ۱۴۴  سوره آل عمران است:


«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ»:
اين پيامبر خاتم‏ صلى الله عليه و آله است كه دينش هميشگى و در رسالت او عدالت جهانى گسترده خواهد شد: {{قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ|ترجمه=او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان كراهت داشته باشند|سوره=صف|آیه=۹}}.


«و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده ‏اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به عقب باز مى ‏گرديد، و هركس به عقب باز گردد به خدا هيچ ضررى نمى‏ رساند و به زودى خدا شاكرين را جزا مى‏ دهد» .
بعد از آنكه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله رسالتشان را در طى ۲۳  سال به‌صورت ظاهر به مردم معرفى فرمودند و مردم را به دين دعوت كردند، از جانب حق [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] نازل شد؛ به اين معنى كه اگر اين امر عظيم را ابلاغ نكنى، تمام هدف الهى به هدر رفته و تبليغ رسالت نشده است.


پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَإِنْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ الصّابِرينَ. الا وَ انَّ عَلِيّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ:
پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[عذاب]] منکران [[ولایت]]، توازن مقام [[رسالت|نبوت]] و [[امامت]] و خاتميت و بشارت همه انبياء عليهم السلام به پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه و آله را يادآور شد.


اى مردم، من شما را مى ‏ترسانم و انذار مى‏ نمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بوده ‏اند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مى‏ نماييد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى‏ رساند؛ و خداوند به زودى شاكرين و صابرين را پاداش مى ‏دهد. بدانيد كه على است توصيف شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين‏ اند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹،۱۴۸ بخش ۶ .</ref>
ابتدا گستره حجت‌بودن خود را بر تمام مخلوقات بيان كرده و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد: {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ|ترجمه=اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‌اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و حجت بر همه مخلوقات از اهل آسمان‏‌ها و زمين‌‏ها هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک‌كننده درباره ما در آتش است}}.<ref>تجلّى غدير در عصر ظهور، ص۹۷-۱۰۳؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۵۷-۱۷۰؛ اسرار غدير، ص۹۰.</ref>


آنچه در اينجا مورد اشاره است فراز اول: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ» است. ذكر اين جمله در جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را درباره دشمنى و مخالفت با على‏ عليه السلام هشدار شديد مى‏ دهد، اشاره به شباهت تبليغ رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ پيامبران گذشته است.
== بشارت انبياء عليهم السلام به حضرت مهدى ‏عليه السلام در خطبه غدير==
درباره ارتباط غدیر و پیامبران عليهم السلام در زمینه بشارت آنان به حضرت مهدى ‏عليه السلام در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] چنین گفته شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش هشتم [[خطبه غدیر]] درباره موعود امت‌ها حضرت مهدى‏ عليه السلام چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت:


يعنى همان گونه كه امت ‏هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت ‏ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود، و نبايد امت اسلام را منزَّه از ابتلائات امت ‏هاى گذشته دانست.
* از يک سو، خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد.
* از سوى ديگر، هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده‌بودن او از بين مخلوقات را يادآور شد: {{متن عربی|اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ|ترجمه=بدانيد كه اوست خبردهنده از پروردگارش، و بالابرنده آيات الهى. اوست هدايت‌يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده‏‌اند، اوست كه به‌عنوان حجت باقى مى‏‌ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او}}.<ref>سخنرانى استثنائى غدير ص۲۱۳-۲۱۸.</ref>


به امام باقرعليه السلام عرض شد: مردم گمان مى‏ كنند بيعت ابوبكر كه مردم بر او اتفاق كردند مورد رضاى خدا بود، چرا كه خداوند امت محمد صلى الله عليه و آله را بعد از رحلت او به فتنه نمى‏ اندازد!!
== پيامبران‏ عليهم السلام و غدير در قيامت  ==
برخی محققان، درباره ارتباط غدیر و پیامبران عليهم السلام در قیامت چنین گفته‌اند:<ref>اسرار غدير، ص۲۳۳-۲۳۵.</ref> احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از زبان [[معصومین علیهم السلام|معصومان‏ عليهم السلام]] وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است.


حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نمى‏ خوانند؟! آيا خدا نمى‏ فرمايد: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ...»؟
در این زمینه، از جمله حضرت فرمود: روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏‌برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه و عيد غدير. «روز غدير خم» در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير [[ملائکه]] مقربين را موكل مى‏‌كند كه رئيسشان [[جبرئیل]] است و انبياء مرسل را كه رئيسشان حضرت محمد صلى الله عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «[[غدیر]]» را همراهى مى‏‌كنند تا آن را وارد [[بهشت]] نمايند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۲. </ref>


آيا خدا درباره امت‏ هاى قبل از آنان خبر نداده كه بعد از آمدن براهين و بينات اختلاف كردند؟ آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ» ، يعنى: «به حضرت عيسى دليل‏ هاى روشن داديم و او را با [[روح القدس]] مؤيد داشتيم ... عده ‏اى از آنان ايمان آوردند و عده ‏اى كافر شدند».
== دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت==
برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه [[آيه ۱۹ آل عمران و غدیر|۱۹ آل عمران]] و [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|۸۵ آل عمران]] برای بحث درباره دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] چنین استفاده کرده‌اند:


آنگاه [[امام باقر علیه السلام]] فرمود: از همين مى ‏توان استفاده كرد كه اصحاب محمد صلى الله عليه و آله بعد از او اختلاف كردند و عده ‏اى ايمان آوردند و عده ‏اى كافر شدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۳،۲۰. </ref>
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده‌‏اند. اين پايه اعتقادى از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه شده و احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است. در آيه ۱۸ آل عمران مى‌‏فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به‌دنبال اين، علتِ اختلاف در اديان الهى سردمداران جاهلى دانسته شده است.


== احياء عيد غدير توسط انبياء عليهم السلام<ref>اسرار غدير: ص۲۳۳ - ۲۳۵ .</ref>==
مفاهیم ارائه‌شده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را اعلام كرده، در آيه ۸۵ چنین صورت‌بندی می‌شود: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده‏‌اند و همه اين پيمان را بر امت‏‌هاى خويش عرضه كرده‌اند.
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] است:


پيامبر صلى الله عليه و آله به [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى‏ كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏ كردند كه اين روز را عيد بگيرند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>
اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‌‏اند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>
====روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند ====
در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله:
*[[امام صادق ‏علیه السلام]] درباره آيه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) مى‌‏فرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و  اینکه على اميرالمؤمنين است.<ref>اليقين، ص۱۸۸.</ref>
*[[امام باقر علیه السلام]] درباه [[آيه ۱۷۲ اعراف و غدیر]] (آیه میثاق یا آیه ذر) مى‌فرمايد: آنگاه كه خداوند عزوجل از بنى‌آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم و آيا محمد پيامبر من نيست و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين، ص۲۳۵؛ اليقين، ص۲۳۱؛ اليقين، ص۲۲۲.</ref>
همچنین، درباره اينكه انبياء عليهم السلام براى ولايت اهل بيت‏ عليهم السلام با خدا پيمان بسته‌اند و در پى یاری آنان بوده‌‏اند، احاديث بسيارى وارد شده است؛ از جمله:
*پيامبر صلى الله عليه و آله: {{متن عربی|مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ‏ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي‏|ترجمه=هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من}}.<ref>كتاب سليم بن قيس الهلالی، ص۲۰۶.</ref>
* امام صادق ‏عليه السلام: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از او براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.<ref>تأويل الآيات الظاهره، ص۱۲۱.</ref>
*پيامبر صلى الله عليه و آله: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.</ref>
*امام باقر عليه السلام: خداوند هر پيامبرى را -از آدم تا آخر پيامبران-  مبعوث کرده، به دنيا باز خواهد گرداند تا پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام را يارى کنند.<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.</ref>
*در شب [[معراج]] خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏‌دهند. پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى‌‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست... و شهادت مى‌دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى‌‏طالب سيد اوصیاء است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.</ref>
در پى اين پيمان، روايات بسيارى در منابع آمده كه انبيا عليهم السلام امت‌‏هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كرده‌‏اند؛ از جمله:
* پيامبر صلى الله عليه و آله: خداوند دائماً در امّت‏‌هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد درباره على اتمام حجت مى‌كرد، و هر كس در آن امت‏‌ها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.</ref>
*امام صادق ‏عليه السلام: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.</ref>
*امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نکرده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.<ref>بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.</ref>
*امام هادى‏ عليه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف... و ولايت.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.</ref>
*امام حسن عسکری ‏علیه السلام: اگر خداوند نمى‏‌خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به‌عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى‌فرستاد.<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.</ref>
*امام صادق ‏عليه السلام: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.</ref>
*[[امام رضا علیه السلام]] فرمود: ولايت على در كتاب‌هاى همه پيامبران آمده و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات الظاهره، ص۸۴.</ref>
== عظمت غدير براى انبياء عليهم السلام==
برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران عليهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشته‌اند:<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام، ص۱۵۴.</ref> پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏‌كنند. آنان وقتى دستور عيدگرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏‌شنوند، به‌خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى‏‌شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى‏‌كنند.


در اين باره [[امام صادق ‏علیه السلام]] هم فرمودند: خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۴. </ref>
امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى‌‏فرمايد:‌‌ شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت‏‌تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم!<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۵. </ref>


همچنين امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: انبياء بنى‏ اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى‏ كردند عيد قرار مى‏ دادند. «عيد غدير» هم روزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله على ‏عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود ... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref>
در اين باره پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وصيت كرد كه اين روز را عيد بگيرد و فرمود: انبياء هم چنين مى‌كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏‌كردند كه اين روز را عيد بگيرند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.</ref>


== ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۳۷- ۱۴۶.</ref>==
امام صادق‏ عليه السلام مى‌‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴. </ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش اول خطبه غدير ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام را مطرح فرمود:


اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ:
== علوم انبياء عليهم السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام==
درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی در زمینه قرارگرفتن علوم انبياء عليهم السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام چنین نوشته شده است:<ref>واقعه قرآنى غدير، ص۲۶؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۹.</ref>


بسيار مى ‏گويم و دائماً شكر مى‏ نمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه ‏اش و كتاب‏ ها و پيامبرانش ايمان مى ‏آورم. دستور او را گوش مى‏ دهم و اطاعت مى‏ نمايم و به آنچه او را راضى مى‏ كند مبادرت مى‏ ورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مى‏ شوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمى ‏توان از مكر او در امان بود و به عنوان ظلم از او ترسيده نمى ‏شود (يعنى ظلم نمى‏ كند).
در مراسم [[حجةالوداع|حجة الوداع]]، در عرفات جبرئيل نازل شد و با اشاره به [[آیه ۷ مائده و غدیر|آيه ۷ سوره مائده]]، كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود، اين پيام را آورد: «اى محمد، خداوند عزوجل به تو سلام مى‏‌رساند و مى‏‌فرمايد:


== بشارت انبياء عليهم السلام به بنيانگذار غدير<ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۹۷ -۱۰۳. سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۵۷ -۱۷۰. اسرار غدير: ص ۹۰.</ref>==
«اجل تو نزديک شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره‌اى و فرارى از آن نيست (يعنى مرگ) خواهم برد. اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش‌بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست و اسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه‏‌هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام‌عيار من بر خلقم على بن ابى‌طالب است. او را به‌عنوان علامت براى مردم به‌پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان يادآورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته‌ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده‌‏ام، و عهدى كه با آنان داشته‌‏ام درباره ولايت ولی‌ام و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى‌‏طالب».<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱-۵۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۷۶-۱۷۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۹۷.</ref>
نكته قابل توجه اينكه پيامبران عظيم‏ الشأن‏ عليهم السلام جوامع بشرى را به ظهور پيامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللَّه ‏صلى الله عليه و آله بشارت مى ‏دادند، چرا كه رسالتش جهانى و مكتبش تا قيام قيامت ادامه خواهد يافت:


«و اذ قال عيسى بن مريم يا بنى‏ اسرائيل انى رسول‏ اللَّه اليكم مصدّقاً لما بين يدىَّ من التوراة و مبشّراً برسول يأتى من بعدى اسمه احمد»<ref>صفّ /  ۶ .</ref>:
== قبول ولايت توسط انبياء عليهم السلام==
درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولايت توسط آنان چنین گفته شده است:<ref>ژرفاى غدير، ص۱۹۲.</ref> يكى از معارف اعتقادى شيعه قبول ولايت توسط پيامبران‏ عليهم السلام آن هم به امر و عنایت الهى است.


به ياد آوريد هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت اى بنى‏ اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده تورات مى‏ باشم و بشارت دهنده به رسولى كه بعد از من مى‏ آيد و نام او احمد است.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏‌فرمايد: اما مؤمن، پيامبرِ ما در روز غدير خم دست مرا گرفت و فرمود: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست». آيا مؤمنان -به‌جز كسانى كه خداوند آنان را از لغزش و گمراهى حفظ كرد- اين مطلب را پذيرفتند؟ پس آگاه باشيد! بشارت باد شما را! بشارتتان باد كه خداوند شما را اختصاص داده به آنچه همه فرشتگان و پيامبران و مؤمنان را اختصاص نداده و آن پذيرفتن امرِ ولايت ماست.<ref>تفسير فرات الکوفی، ص۵۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۳۴.</ref>


اين پيامبر خاتم‏ صلى الله عليه و آله است كه دينش هميشگى و در رسالت او عدالت جهانى گسترده خواهد شد: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليُظهره على الدين كله و لو كره المشركون»<ref>صفّ /  ۹.</ref>:
== پانویس ==
{{پانویس}}


او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
==منابع==
 
{{منابع}}
بعد از آنكه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله رسالتشان را در طى ۲۳  سال به صورت ظاهر به مردم معرفى فرمودند و مردم را به دين دعوت كردند، از جانب حق [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] نازل شد؛ به اين معنى كه اگر اين امر عظيم را ابلاغ نكنى تمام هدف الهى به هدر رفته و تبليغ رسالت نشده است.
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
 
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[عذاب]] منكرين [[ولایت]]، توازن مقام [[رسالت|نبوت]] و [[امامت]] و خاتميت و بشارت همه انبياء عليهم السلام به پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه وآله را يادآور شد.
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
 
* '''تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۱ش.
ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.
* '''تجلی غدیر در عصر ظهور''' (مجموعه مقالات درباره جلوه‌های تحقق غدیر در عصر ظهور)؛ مرکز تخصصی غدیرستان کوثر، قم: دلیل ما، ۱۳۹۲ش.
 
* '''تفسير فرات الکوفی'''؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ:
* '''الخرائج و الجرائح'''؛ سعید بن هبةالله (قطب‌الدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
 
* '''سخنرانی استثنائی غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده ‏اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان‏ ها و زمين ‏ها هستم.
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
 
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.
* '''کتاب سلیم بن قیس الهلالی'''؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
 
* '''المحتضر'''؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحيدرية، ۱۴۲۴ق.
== بشارت انبياء عليهم السلام به حضرت مهدى ‏عليه السلام در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۳- ۲۱۸.</ref>==
* '''واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش هشتم [[خطبه غدیر]] درباره موعود امت ‏ها حضرت مهدى‏ عليه السلام چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت.
* '''اليقين باختصاص مولانا علی عليه‌السلام بامرة المؤمنين'''؛ سيد‌ ‎ على بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.
 
{{پایان منابع}}
از يک سو خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد.
 
از سوى ديگر هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده بودن او از بين خلايق را يادآور شد.
 
اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ:
 
بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهى. اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است.
 
اوست كه پيشينيان به او بشارت داده‏ اند، اوست كه به عنوان حجت باقى مى‏ ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او.
 
== پيامبران‏ عليهم السلام و غدير در قيامت<ref>اسرار غدير: ص ۲۳۳- ۲۳۵ .</ref>  ==
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است. از جمله حضرت فرمود:
 
روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏ برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. «روز غدير خم» در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است.
 
خداوند تعالى بر غدير [[ملائکه]] مقربين را موكل مى‏ كند كه رئيسشان [[جبرئیل]] است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمد صلى الله عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «[[غدیر]]» را همراهى مى‏ كنند تا آن را وارد [[بهشت]] نمايند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۲. </ref>
 
== دعوت همه انبياءعليهم السلام به اسلام و ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۴۸،۱۴۷ ، ۱۵۵-۱۵۹.</ref>==
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.
 
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران است. پيامبر صلى الله عليه وآله در دو فراز از خطبه غدير فرمود:
 
اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ الْآيَةَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَ تَبْيينِ ذلِكَ وَ نَصْبِكَ ايّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» ، وَ قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ»<ref>آل عمران /  ۱۹. </ref>، وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»<ref>آل عمران /  ۸۵ .</ref>:
 
خدايا، هنگام تبيين ولايت على و نصب او به امامت در اين روز، اين آيه را نازل كردى: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم»، و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‏ شود و در آخرت از زيانكاران است».<ref>مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶،۱۴۵ بخش ۴. </ref>
 
اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ» وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»:
 
خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و [[اسلام]] را به عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى:
 
«دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‏ شود و در آخرت از زيانكاران است».<ref>مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴ پاورقى ۲ از نسخه «ب» .</ref>
 
آنچه در اينجا قابل ذكر است دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و [[ولایت]] با اين توضيح است كه دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده ‏اند.
 
اين پايه اعتقادى را از همين آيات سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله به خوبى مى‏ توان دريافت، همان گونه كه احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است.
 
در آيه ۱۸ مى ‏فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت و متباين آنها را ساخته و پرداخته سردمداران جاهلى مى‏ داند كه دست به چنين جنايتى زده‏ اند، حتى خود حضرت موسى و عيسى‏ عليهما السلام در حيات خود آثار كفر را در قوم خود ديدند، چنانكه در آيه ۵۲ بدان اشاره مى‏ كند.
 
آيه ۶۷ در يک عبارت پرمحتوا به صراحت نزديک تر مى ‏شود و با استفاده از اين نكته كه همه اديان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم ‏علیه السلام]] را قبول دارند اعلام مى‏ فرمايد كه اگر همه او را قبول دارند بايد بدانند كه آن حضرت نه يهودى بوده و نه مسيحى، بلكه دين او اسلام بوده است.
 
در آيه ۸۱ تصريح به اينكه دين همه پيامبران ‏عليهم السلام اسلام است بيشتر مى‏ شود تا اين درجه كه از انبياء عليهم السلام پيمان گرفته شده كه پيامبرى خواهد آمد كه گفته‏ هاى او با شما مطابق و «مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ» است، و نتيجه گرفته كه به او ايمان آوريد و او را يارى كنيد، و از آنان بر اين مهم اقرار گرفته و آنان پيمان را پذيرفته ‏اند و خدا بر اين پيمان شاهد گرفته است.
 
آنگاه در آيه ۸۴ انبياء عليهم السلام را با نامشان به ميان مى‏ آورد و اسلام را چنين معنى مى‏ كند كه «به آنچه بر پيامبر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و [[اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] و [[اسحاق علیه السلام|اسحاق]] و [[یعقوب علیه السلام|یعقوب]] و فرزندانشان و [[موسی علیه السلام|موسی]] و [[عیسی علیه السلام|عیسی]] و همه پيامبران از سوى پروردگارشان نازل شده ايمان مى‏ آوريم».
 
به اين اكتفا نكرده و تصريح كرده كه «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ» يعنى: «بين هيچ يک از پيامبران فرقى قائل نمى ‏شويم و اختلافى بين آنان نمى ‏دانيم»، و در نهايت امضاى «مسلمان بودن» را بر چنين دينى داده و فرموده: «وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».
 
مسير اين آيات كه اتحاد همه پيامبران‏ عليهم السلام بر [[اسلام]] را به صراحت اعلام كرده، وقتى مى‏ رسد به آيه ۸۵ كه غير اسلام را نزد خدا مردود مى ‏داند، و [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى مى‏ كند كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است و بدون آن «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» تحقق نيافته، از اين مجموعه نتيجه گرفته مى‏ شود كه همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده و همه آن را بر امت ‏هاى خود عرضه كرده‏ اند.
 
اعتقادى كه خدا در روز «الست» از مردم پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت دست نخورده و پاک بشر بدان سو مى‏ رود، اسلام با ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام است، و براى همين دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده ‏اند.
 
امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه «فِطْرَتَ اللَّه الَّتِى  فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» مى‏ فرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق فرموده اين است: توحيد، محمد رسول الله، على اميرالمؤمنين.<ref>اليقين: ص ۴۳۱،۱۸۸.</ref>
 
امام باقرعليه السلام درباره آيه «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى»<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref> مى‏ فرمايد: آنگاه كه خداوند عز و جل از بنى آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا محمد پيامبر من نيست؟ و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين: ص ۲۳۵،۲۳۱،۲۲۲. </ref>
 
درباره اينكه همه انبياء عليهم السلام بر سر ولايت اهل بيت‏ عليهم السلام با خدا پيمان بسته ‏اند و در آرزوى نصرت آنان بوده ‏اند، احاديث بسيارى وارد شده است، كه ذيلاً به چند آيه اشاره مى ‏گردد:
 
پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد: هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من.<ref>كتاب سليم: ص ۳۸۲.</ref>
 
[[امام صادق ‏علیه السلام]] مى‏ فرمايد: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از آنان براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.<ref>تأويل الآيات: ص ۱۲۱.</ref>
 
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۰. المحتضر: ص ۱۱۷. </ref>
 
[[امام باقر علیه السلام]] فرمود: خداوند هر پيامبرى را -  از آدم تا آخر پيامبران -  مبعوث فرموده، به دنيا بازخواهند گشت و پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام را يارى خواهند نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۳۷ و ج ۱۱ ص ۲۵ و ج ۵۳ ص ۵۰ .</ref>
 
در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى ‏دهند؟
 
پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى‏ دهيم كه خدايى جز الله نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست ... . و شهادت مى ‏دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى‏ طالب سيد وصيين است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين: ص ۴۰۶،۲۹۵.</ref>
 
در پى اين پيمان، روايات بسيارى داريم كه انبيا عليهم السلام امت‏ هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام دعوت كرده ‏اند:
 
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند دائماً در امت‏ هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد با على اتمام حجت مى ‏كرد، و هر كس در آن امت ‏ها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.<ref>كتاب سليم: ص ۳۸۱. </ref>
 
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمود: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱ و ج ۹۷ ص ۲۶۲. </ref>
 
[[امام باقر علیه السلام]] فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نفرموده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۳۰ ح ۵۱ . </ref>
 
[[امام هادی ‏علیه السلام]] فرمود: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف ... ، و ولايت.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۱۶. </ref>
 
[[امام حسن عسکری علیه السلام]] فرمود: اگر خداوند نمى‏ خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى‏ فرستاد.<ref>الخرائج والجرائح: ج ۱ ص ۴۴۹. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۸۱.</ref>
 
امام صادق ‏عليه السلام فرمود: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱.</ref>
 
[[امام رضا علیه السلام]] فرمود: ولايت على در كتاب ‏هاى همه پيامبران آمده است، و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات: ص ۸۴ .</ref>
 
از اين مجموعه نتيجه گرفته مى‏ شود كه همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده ‏اند و همه اين پيمان را بر امت‏ هاى خويش عرضه كرده ‏اند.
 
== عظمت غدير براى انبياء عليهم السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۵۴.</ref>==
پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏ كنند.
 
آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏ شنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى‏ شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى‏ كنند.
 
امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:
 
شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت‏ تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵. </ref>
 
در اين باره مى‏ بينيم پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وصيت كرد كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى ‏كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏ كردند كه اين روز را عيد بگيرند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>
 
امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۴. </ref>
 
== علوم انبياء عليهم السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۶. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۹.</ref>==
در مراسم حجة الوداع، در عرفات جبرئيل نازل شد و با اشاره به آيه ۷ سوره مائده «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ» -  كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود -  اين پيام را آورد:
 
«اى محمد، خداوند عز و جل به تو سلام مى‏ رساند و مى‏ فرمايد: اجل تو نزديک شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره ‏اى و فرارى از آن نيست (يعنى مرگ) خواهم برد.
 
اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست و اسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه‏ هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام عيار من بر خلقم على بن ابى ‏طالب است.
 
او را به عنوان علامت براى مردم به پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان ياد آورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته ‏ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده ‏ام، و عهدى كه با آنان داشته ‏ام درباره ولايت وليم و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى ‏طالب».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۳،۲۰۲،۱۵۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۱۷۷،۱۷۶،۵۲،۵۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۶۶ .</ref>
 
== قبول ولايت توسط انبياء عليهم السلام<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۲.</ref>==
يكى از معارف اعتقادى شيعه قبول ولايت توسط پيامبران‏ عليهم السلام آن هم به امر و تفضّل الهى است. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد:
 
اما مؤمن، پيامبرِ ما در روز غدير خم دست مرا گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». آيا مؤمنين -  بجز كسانى كه خداوند آنان را از لغزش و گمراهى حفظ كرد -  اين مطلب را پذيرفتند؟
 
پس آگاه باشيد! بشارت باد شما را ! بشارتتان باد كه خداوند شما را اختصاص داده به آنچه همه ملائكه و پيامبران و مؤمنين را اختصاص نداده، و آن پذيرفتن امرِ ولايت ماست.<ref>تفسير فرات: ص ۵۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۴۳.</ref>
 
== پانویس ==


[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:پیامبران علیهم السلام و اقوام آنان در آیات مربوط به غدیر]]
[[رده:اشخاص مرتبط با غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۴

ارتباط پیامبران علیهم السلام و غدیر از خلال آیات مربوط به غدیر و موضوعاتی چون احياء عيد غدير توسط آنان، بشارت آنان به بنيانگذار غدير و دعوت همه آنان به اسلام و ولايت مورد بحث قرار گرفته است.

درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۷۱ سوره صافات در خطبه غدیر از اکثریت گمراه و اقلیت رستگار در انقلاب انبیاء و رخداد غدیر یاد شده است. همچنین، درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۱۴۴ سوره آل عمران در خطبه غدیر به شباهت تبليغ رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ پيامبران گذشته اشاره شده که همان‌گونه كه امت‌هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت‌ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود.

برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه ۱۹ آل عمران و ۸۵ آل عمران برای بحث درباره دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت چنین استفاده کرده‌اند: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده‏‌اند و همه اين پيمان را بر امت‏‌هاى خويش عرضه كرده‌اند. اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‌‏اند

برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران عليهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشته‌اند: پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏‌كنند. آنان وقتى دستور عيدگرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏‌شنوند، به‌خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى‏‌شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى‏‌كنند. درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولايت توسط آنان چنین گفته شده است: يكى از معارف اعتقادى شيعه قبول ولايت توسط پيامبران‏ عليهم السلام آن هم به امر و عنایت الهى است.

پیامبران الهی در آیه غدیری ۷۱ سوره صافات

درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۷۱ سوره صافات در خطبه غدیر چنین آمده است: Ra bracket.png وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ؛ قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند La bracket.png.

به نقل از برخی منابع، آیه ۷۱ سوره صافات در متن خطبه غدیر چنین آمده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ؛ اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند».[۱]

تحليل اعتقادى: اکثریت گمراه و اقلیت رستگار

تفسيرى كه بر اين آيه از خطبه غدیر مى‏‌توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه غدیر و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى‏‌گردد كه شامل همه امت‌هاى قبل از اسلام مى‌شود.

مى‏‌توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه‌جانبه درباره به حساب نياوردن اکثریت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است؛ زيرا در اين آيه عنوان «ضلالت» را درباره آنان تثبيت می‌نمايد و به بى ‏ايمان بودن اكتفا نمى‌‏كند؛ از سوى ديگر، اکثريت اولين را مورد توجه قرار مى‏‌دهد كه اين عنوان شامل همه زمان‌هاى قبل از خطاب مى‏‌شود.

بنابراين معناى آيه باز مى‏‌گردد به اينكه از اول خلقت حضرت آدم ‏علیه السلام تا روز غدير اكثريت انسان‌‏ها نه تنها مؤمن نبوده‌اند كه گمراه هم بوده‌‏اند. اقتباس آيه در اين موقعيت خاص خطبه كه حضرت مردم را درباره امتحان الهى درباره ولایت هشدار مى‏‌دهد و از مخالفت اوامر الهى در مورد ولايت باز مى‏‌دارد و از عذاب دنيا و آخرت مى‏‌ترساند، بدان معنى است كه در برابر انذارها و هشدارهاى انبياى گذشته اكثريت نپذيرفته‌‏اند و راه انحراف ضلالت را بر راه مستقيم برگزيده‏‌اند؛ پس شما هم اين نكته را فراموش نكنيد كه اگر بعد از من اكثريت مردم به دستورات و انذارهاى من درباره ولايت توجه نكردند، اين به معناى ضلالت و گمراهى آنان است، نه اينكه اكثريت دليل حقانيت باشد.

پس اين اقليت است كه مورد عنايت و امضاى خداوند بوده و در تاریخ انبيا و در مورد اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى روى اقليت وجود دارد.

همچنين اين مسئله بسيار مهم است كه در تاريخ همه انبيا عليهم السلام حتى يک مورد هم نیست كه اكثريت مردم با پيامبرى موافق باشند و مخالفان او در اقليت باشند. مسئله مخالفت اكثريت در حد يک فكر و اعتقاد شخصى اكتفا نشده، بلكه باطل خود را اظهار كرده‌‏اند و عملاً به مخالفت با پيامبر زمان خود پرداخته‌‏اند و تصميم به اخراج او از آن سرزمين گرفته ‏اند.‌ آنان آنقدر در باطل خود استقامت به خرج داده‌‏اند كه عذاب خدا را بى‏‌واهمه طلب كرده‌اند.

از همه عجيب‌تر اينكه با ديدن آثار عذاب هم عقب‏‌نشينى نكرده‌‏اند و آنقدر اصرار ورزيده‌اند كه عذاب الهى بر سر آنان نازل شده و نابودشان كرده است. اين سابقه اكثريت در امم گذشته، اطمينان خاطر مى‏‌آورد كه اصلاً درباره اكثريت بايد محتاطانه و با حالت ترس از گمراهى نگاه كرد و اين گذشته شرم‌‏آور در همه امت‏‌ها را هميشه بايد مد نظر داشت.

با مرورى بر تاريخ انبياء عليهم السلام و امت‌هايشان معلوم مى‏‌شود كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاسته‌اند. اين‌گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته، بلكه بر آنان غضب كرده است. خداوند در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «انتقام» را مطرح كرده و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده است.

در آیه ۸۷ سوره بقره پس از ذكر برخى امت‌‏ها، كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند، مى‏‌فرمايد: Ra bracket.png أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ؛ آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس‏‌هاى شما آن را نمى‌‏پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده‌‏اى او را تكذيب كرده و عده‌‏اى ديگر او را مى‏‌كُشيد La bracket.png. در واقع در مسئله تکذیب انبياء عليهم السلام، براى اجراى هوس‌‏هاى اكثريت مردم، اگر پيامبران با آنان مقابله كنند، نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى‌رسد.

نتيجه‏‌اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در تاریخ مى‏‌توان گرفت اين است كه كشش‌هاى نفسانى -كه هميشه انسان‏‌ها را به‌سوى شيطان سوق مى‌دهد- وقتى به‌صورت «اكثريت» تشكّل پيدا مى‌‏كند و قدرت آن به تعداد نفرات اين اكثريت افزايش مى‌يابد، براى رسيدن به اهداف شيطانى و ضد خدايى با تمام توان وارد عمل مى‌شود و حد و مرزى براى خود نمى‏‌شناسد. در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى‌ها را به‌كار مى‌‏بندد.

در تاريخ هر يک از پيامبران نيز اين مخالفت اكثريت در قرآن با جزئياتش ترسيم شده كه هر كدام در عنوان خود (نام پيامبر مانند نوح علیه السلام و ابراهیم علیه السلام و... ، يا نام قوم مانند ثمود و عاد و رسّ و...) آمده است.[۲]

پیامبران الهی در آیه غدیری ۱۴۴ آل عمران

درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۱۴۴ سوره آل عمران در خطبه غدیر چنین آمده است:[۳]

Ra bracket.png وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ؛ و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده‌اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود، به عقب باز مى‌‏گرديد و هركس به عقب باز گردد به خدا هيچ ضررى نمى‏‌رساند و به‌زودى خدا شاكران را جزا مى‏‌دهد La bracket.png

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَإِنْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ الصّابِرينَ. الا وَ انَّ عَلِيّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ؛ اى مردم، من شما را مى‌‏ترسانم و انذار مى‏‌نمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بوده‌‏اند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مى‏‌نماييد؟ هركس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى‏‌رساند؛ و خداوند به‌زودى شاكران و صابران را پاداش مى‌‏دهد. بدانيد كه على است توصيف‌شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين‏‌اند».[۴]

آنچه در اينجا مورد اشاره است عبارت «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ» است. ذكر اين جمله در جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را درباره دشمنى و مخالفت با على‏ عليه السلام هشدار شديد مى‏‌دهد، اشاره به شباهت تبليغ رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ پيامبران گذشته است؛ يعنى همان‌گونه كه امت‌هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت‌ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود، و نبايد امت اسلام را منزَّه از آزمایش‌های امت‌‏هاى گذشته دانست.

به امام باقر عليه السلام عرض شد: مردم گمان مى‏‌كنند بيعت ابوبكر كه مردم بر او اتفاق كردند مورد رضاى خدا بود، چرا كه خداوند امت محمد صلى الله عليه و آله را بعد از رحلت او به فتنه نمى‏‌اندازد. حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نمى‏‌خوانند؟ آيا خدا نمى‏‌فرمايد: «و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده‌اند...». آيا خدا درباره امت‏‌هاى قبل از آنان خبر نداده كه بعد از آمدن برهان اختلاف كردند؟ آنجا كه مى‏‌فرمايد: «به حضرت عيسى دليل‏‌هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده‌‏اى از آنان ايمان آوردند و عده‌اى كافر شدند». آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: از همين مى‌‏توان استفاده كرد كه اصحاب محمد صلى الله عليه و آله بعد از او اختلاف كردند و عده‌‏اى ايمان آوردند و عده‌‏اى كافر شدند.[۵]

احياء عيد غدير توسط انبياء عليهم السلام

درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه احياء عيد غدير توسط آنان چنین گفته شده است:[۶] احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از زبان معصومان‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط پیامبر صلی الله علیه و آله است: پيامبر صلى الله عليه و آله به امیرالمؤمنین‏ علیه السلام وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى‏‌كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏‌كردند كه اين روز را عيد بگيرند.[۷]

در اين باره امام صادق ‏علیه السلام هم فرمودند: خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۸] همچنين امام صادق‏ عليه السلام مى‌‏فرمايد: انبياء بنى‏ اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى‏‌كردند عيد قرار مى‏‌دادند. «عيد غدير» هم روزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله على ‏عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.[۹]

ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام در خطبه غدير

همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر چنین گفته شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش اول خطبه غدير ايمان به پيامبران‏ عليهم السلام را مطرح فرمود:

«اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ؛ بسيار مى‌گويم و دائماً شكر مى‏‌نمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه‌اش و كتاب‏‌ها و پيامبرانش ايمان مى‌آورم. دستور او را گوش مى‏‌دهم و اطاعت مى‏‌نمايم و به آنچه او را راضى مى‏‌كند مبادرت مى‏‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مى‏‌شوم به‌عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمى‌توان از مكر او در امان بود و به‌عنوان ظلم از او ترسيده نمى‌‏شود (يعنى ظلم نمى‏‌كند)».[۱۰]

بشارت انبياء عليهم السلام به بنيانگذار غدير

همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه بشارت انبياء عليهم السلام به بنيانگذار غدير چنین گفته شده است: نكته قابل توجه اينكه پيامبران عظيم‏ الشأن‏ عليهم السلام جوامع بشرى را به ظهور پيامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللَّه ‏صلى الله عليه و آله بشارت مى‌دادند؛ چرا كه رسالتش جهانى و مكتبش تا قيام قيامت ادامه خواهد يافت:

Ra bracket.png وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ به ياد آوريد هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت اى بنى‏ اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق‌كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده تورات مى‏‌باشم و بشارت‌دهنده به رسولى كه بعد از من مى‏‌آيد و نام او احمد است La bracket.png(صف:۶).

اين پيامبر خاتم‏ صلى الله عليه و آله است كه دينش هميشگى و در رسالت او عدالت جهانى گسترده خواهد شد: Ra bracket.png هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان كراهت داشته باشند La bracket.png(صف:۹).

بعد از آنكه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله رسالتشان را در طى ۲۳ سال به‌صورت ظاهر به مردم معرفى فرمودند و مردم را به دين دعوت كردند، از جانب حق آیه تبلیغ نازل شد؛ به اين معنى كه اگر اين امر عظيم را ابلاغ نكنى، تمام هدف الهى به هدر رفته و تبليغ رسالت نشده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان عذاب منکران ولایت، توازن مقام نبوت و امامت و خاتميت و بشارت همه انبياء عليهم السلام به پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه و آله را يادآور شد.

ابتدا گستره حجت‌بودن خود را بر تمام مخلوقات بيان كرده و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد: «مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ؛ اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‌اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و حجت بر همه مخلوقات از اهل آسمان‏‌ها و زمين‌‏ها هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک‌كننده درباره ما در آتش است».[۱۱]

بشارت انبياء عليهم السلام به حضرت مهدى ‏عليه السلام در خطبه غدير

درباره ارتباط غدیر و پیامبران عليهم السلام در زمینه بشارت آنان به حضرت مهدى ‏عليه السلام در خطبه غدير چنین گفته شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش هشتم خطبه غدیر درباره موعود امت‌ها حضرت مهدى‏ عليه السلام چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت:

  • از يک سو، خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد.
  • از سوى ديگر، هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده‌بودن او از بين مخلوقات را يادآور شد: «اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ؛ بدانيد كه اوست خبردهنده از پروردگارش، و بالابرنده آيات الهى. اوست هدايت‌يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده‏‌اند، اوست كه به‌عنوان حجت باقى مى‏‌ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او».[۱۲]

پيامبران‏ عليهم السلام و غدير در قيامت 

برخی محققان، درباره ارتباط غدیر و پیامبران عليهم السلام در قیامت چنین گفته‌اند:[۱۳] احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از زبان معصومان‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است.

در این زمینه، از جمله حضرت فرمود: روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏‌برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه و عيد غدير. «روز غدير خم» در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائکه مقربين را موكل مى‏‌كند كه رئيسشان جبرئیل است و انبياء مرسل را كه رئيسشان حضرت محمد صلى الله عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «غدیر» را همراهى مى‏‌كنند تا آن را وارد بهشت نمايند.[۱۴]

دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت

برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه ۱۹ آل عمران و ۸۵ آل عمران برای بحث درباره دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت چنین استفاده کرده‌اند:

دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده‌‏اند. اين پايه اعتقادى از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه شده و احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است. در آيه ۱۸ آل عمران مى‌‏فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به‌دنبال اين، علتِ اختلاف در اديان الهى سردمداران جاهلى دانسته شده است.

مفاهیم ارائه‌شده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را اعلام كرده، در آيه ۸۵ چنین صورت‌بندی می‌شود: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده‏‌اند و همه اين پيمان را بر امت‏‌هاى خويش عرضه كرده‌اند.

اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‌‏اند.[۱۵]

روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند

در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله:

  • امام صادق ‏علیه السلام درباره آيه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) مى‌‏فرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و اینکه على اميرالمؤمنين است.[۱۶]
  • امام باقر علیه السلام درباه آيه ۱۷۲ اعراف و غدیر (آیه میثاق یا آیه ذر) مى‌فرمايد: آنگاه كه خداوند عزوجل از بنى‌آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم و آيا محمد پيامبر من نيست و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟[۱۷]

همچنین، درباره اينكه انبياء عليهم السلام براى ولايت اهل بيت‏ عليهم السلام با خدا پيمان بسته‌اند و در پى یاری آنان بوده‌‏اند، احاديث بسيارى وارد شده است؛ از جمله:

  • پيامبر صلى الله عليه و آله: «مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ‏ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي‏؛ هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من».[۱۸]
  • امام صادق ‏عليه السلام: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از او براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.[۱۹]
  • پيامبر صلى الله عليه و آله: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است.[۲۰]
  • امام باقر عليه السلام: خداوند هر پيامبرى را -از آدم تا آخر پيامبران-  مبعوث کرده، به دنيا باز خواهد گرداند تا پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام را يارى کنند.[۲۱]
  • در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏‌دهند. پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى‌‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست... و شهادت مى‌دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى‌‏طالب سيد اوصیاء است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.[۲۲]

در پى اين پيمان، روايات بسيارى در منابع آمده كه انبيا عليهم السلام امت‌‏هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كرده‌‏اند؛ از جمله:

  • پيامبر صلى الله عليه و آله: خداوند دائماً در امّت‏‌هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد درباره على اتمام حجت مى‌كرد، و هر كس در آن امت‏‌ها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.[۲۳]
  • امام صادق ‏عليه السلام: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.[۲۴]
  • امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نکرده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.[۲۵]
  • امام هادى‏ عليه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف... و ولايت.[۲۶]
  • امام حسن عسکری ‏علیه السلام: اگر خداوند نمى‏‌خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به‌عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى‌فرستاد.[۲۷]
  • امام صادق ‏عليه السلام: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.[۲۸]
  • امام رضا علیه السلام فرمود: ولايت على در كتاب‌هاى همه پيامبران آمده و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.[۲۹]

عظمت غدير براى انبياء عليهم السلام

برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران عليهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشته‌اند:[۳۰] پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏‌كنند. آنان وقتى دستور عيدگرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏‌شنوند، به‌خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى‏‌شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى‏‌كنند.

امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى‌‏فرمايد:‌‌ شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت‏‌تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم![۳۱]

در اين باره پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وصيت كرد كه اين روز را عيد بگيرد و فرمود: انبياء هم چنين مى‌كردند و به جانشينان خود وصيت مى‏‌كردند كه اين روز را عيد بگيرند.[۳۲]

امام صادق‏ عليه السلام مى‌‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۳۳]

علوم انبياء عليهم السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام

درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی در زمینه قرارگرفتن علوم انبياء عليهم السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام چنین نوشته شده است:[۳۴]

در مراسم حجة الوداع، در عرفات جبرئيل نازل شد و با اشاره به آيه ۷ سوره مائده، كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود، اين پيام را آورد: «اى محمد، خداوند عزوجل به تو سلام مى‏‌رساند و مى‏‌فرمايد:

«اجل تو نزديک شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره‌اى و فرارى از آن نيست (يعنى مرگ) خواهم برد. اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش‌بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست و اسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه‏‌هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام‌عيار من بر خلقم على بن ابى‌طالب است. او را به‌عنوان علامت براى مردم به‌پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان يادآورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته‌ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده‌‏ام، و عهدى كه با آنان داشته‌‏ام درباره ولايت ولی‌ام و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى‌‏طالب».[۳۵]

قبول ولايت توسط انبياء عليهم السلام

درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولايت توسط آنان چنین گفته شده است:[۳۶] يكى از معارف اعتقادى شيعه قبول ولايت توسط پيامبران‏ عليهم السلام آن هم به امر و عنایت الهى است.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏‌فرمايد: اما مؤمن، پيامبرِ ما در روز غدير خم دست مرا گرفت و فرمود: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست». آيا مؤمنان -به‌جز كسانى كه خداوند آنان را از لغزش و گمراهى حفظ كرد- اين مطلب را پذيرفتند؟ پس آگاه باشيد! بشارت باد شما را! بشارتتان باد كه خداوند شما را اختصاص داده به آنچه همه فرشتگان و پيامبران و مؤمنان را اختصاص نداده و آن پذيرفتن امرِ ولايت ماست.[۳۷]

پانویس

  1. اسرار غدیر، ص۱۴۹، بخش۶.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۸۷-۳۲۰.
  3. غدير در قرآن، ج۲، ص۲۶۲-۲۶۴.
  4. اسرار غدير، ص۱۴۸-۱۴۹، بخش۶.
  5. بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۵۳.
  6. اسرار غدير، ص۲۳۳-۲۳۵.
  7. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.
  8. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴.
  9. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۰.
  10. سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۳۷-۱۴۶.
  11. تجلّى غدير در عصر ظهور، ص۹۷-۱۰۳؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۵۷-۱۷۰؛ اسرار غدير، ص۹۰.
  12. سخنرانى استثنائى غدير ص۲۱۳-۲۱۸.
  13. اسرار غدير، ص۲۳۳-۲۳۵.
  14. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۲.
  15. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.
  16. اليقين، ص۱۸۸.
  17. اليقين، ص۲۳۵؛ اليقين، ص۲۳۱؛ اليقين، ص۲۲۲.
  18. كتاب سليم بن قيس الهلالی، ص۲۰۶.
  19. تأويل الآيات الظاهره، ص۱۲۱.
  20. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.
  21. بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.
  22. اليقين، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.
  23. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.
  24. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.
  25. بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.
  26. بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.
  27. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.
  28. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.
  29. تأويل الآيات الظاهره، ص۸۴.
  30. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام، ص۱۵۴.
  31. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۵.
  32. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.
  33. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴.
  34. واقعه قرآنى غدير، ص۲۶؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۱۹.
  35. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱-۵۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۷۶-۱۷۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۹۷.
  36. ژرفاى غدير، ص۱۹۲.
  37. تفسير فرات الکوفی، ص۵۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۳۴.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۱ش.
  • تجلی غدیر در عصر ظهور (مجموعه مقالات درباره جلوه‌های تحقق غدیر در عصر ظهور)؛ مرکز تخصصی غدیرستان کوثر، قم: دلیل ما، ۱۳۹۲ش.
  • تفسير فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
  • الخرائج و الجرائح؛ سعید بن هبةالله (قطب‌الدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
  • سخنرانی استثنائی غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
  • المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحيدرية، ۱۴۲۴ق.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
  • اليقين باختصاص مولانا علی عليه‌السلام بامرة المؤمنين؛ سيد‌ ‎ على بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.