ابن کثیر

(تغییرمسیر از ابن کثیر دمشقی)

روايت حديث غدير[۱]

يكى از علما و بزرگان اهل ‏سنت كه حدیث غدیر را نقل كرده اسماعيل بن عمر دمشقى شافعى، ابن‏ كثير است.

ابن ‏كثير در تاريخش، در بخش فضائل امیرالمؤمنین ‏علیه السلام و تحت عنوان «حدیث غدیر خم»، حدود ده مورد براى حديث غدير آورده است. از جمله با اشاره به ماجراى غدير و نيز ماجراى احتجاج امیرالمؤمنین ‏علیه السلام در رحبه کوفه است.[۲]

معرفى كتاب در موضوع غدير[۳]

كتب مفصلى در زمينه بحث‏ هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حدیث غدیر تأليف شده است.

از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى رسماً آزاد اعلام شد، تبلیغ غدیر نيز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تألیف در آمد.

در اين كتاب‏ ها، اسماء راویان حدیث غدیر از مرد و زن جمع‏ آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه ‏هاى اعجاب انگيز آن در زمينه ‏هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است.

اين مسير ادامه يافت و كتاب‏ هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوین شد.

به عنوان نمونه ابن ‏كثير دمشقى مى‏ گويد:

«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع‏ آورى كرده بود»![۴]

معناى مولى در كلام ابن‏ كثير[۵]

در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است[۶]، كه يكى از آنها ابن‏ کثیر دمشقی است.

نقل نزول آيه اكمال در غدير[۷]

يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نزول آیه اکمال در رويداد غدير است. در كنار شیعه، شمارى از بزرگان اهل ‏سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نزول آيه اكمال در روز غدير خم را نقل كرده ‏اند.

اما با كمال تعجب ابن‏ كثير نزول آيه اكمال در غدير خم را تکذیب كرده است! در اينجا شبهه او را همراه با جواب آن مى‏ آوريم:

الف) شبهه ابن‏ كثير

ابن كثير در تاريخش پس از نقل نزول آيه اكمال در روز غدير به اضافه نقل ثواب روزه روز غدير -  كه معادل روزه شصت ماه است -  به نقل ابوهریره، گفته است كه اين حدیث جداً منكَر بلكه دروغ است!!

در اينجا اشاره به سخن او مى ‏كنيم و به تفصيل ادعاى وى را پاسخ مى ‏دهيم:

اين حديث جدّاً منكر بلكه دروغ است، زيرا با آنچه در صحيحين از اميرالمؤمنين عمر بن خطاب ثبت شده كه اين آيه در روز جمعه و در روز عرفه، وقتى كه رسول ‏الله ‏صلی الله علیه و آله در عرفه بود نازل شده، سازگار نيست.

اين سخن كه «روزه روز هجدهم ذى‏ حجه -  يعنى روز غدير خم -  معادل روزه شصت ماه است» نيز صحيح نيست، چرا كه در حدیث صحيح آمده كه روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.

پس چگونه ممكن است كه روزه يک روز معادل شصت ماه باشد؟ پس اين باطل است.

شيخ ما حافظ ابوعبدالله ذهبى بعد از نقل حديث نزول آيه اكمال در روز غدير گفته است:

اين حديث جدّاً منكر است. حَبشون خلاّل و احمد بن عبدالله بن احمد نيرى - كه هر دو بسيار راستگويند -  آن را از على بن سعيد رملى از ضَمرَه نقل كرده ‏اند.

اين حديث از عمر بن خطاب و مالک بن حُوَيرِث و انس بن مالک و ابوسعيد و غير ايشان، به اسانيد واهى روایت شده است.

صدر حديث متواتر است و من يقين دارم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را گفته است.

عبارت «خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن...» افزونه ‏اى قوىّ الاِسناد است. اما روزه ياد شده صحيح نيست. و به خدا سوگند كه اين آيه در روز عرفه -  چند روز قبل از واقعه غدير خم -  نازل شده است. و اللَّه اعلم.[۸]

ب) پاسخ شبهه ابن‏ كثير

سخن ابن‏ كثير در غايت بطلان است، به چند جواب:

اعتبار كتب صحاح اهل‏ سنت و راويانش

ابن ‏كثير اعتراف كرده كه اين حديث را ضَمرَه از ابن ‏شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَيره روايت كرده، و اين ها همه از رجال صحاح ‏اند:

ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذى و ابوداوود و ابن‏ ماجه و نَسايى در صحاح آن ها هستند.

مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه يادشده و ابن‏ حِبّان است. شهر بن حَوشَب نيز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذكور است.

در ادامه خواهيم گفت كه روايت يكى از رجال صحاح از يک راوى، دليل آن است كه او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحيح الضبط است.

بنابراين، چگونه است كه ابن‏ كثير حديثى را تكذيب مى‏ كند كه اهل‏ سنت آن را به اسانيدشان از راويانى روايت كرده ‏اند كه در صحاح از ايشان حديث نقل كرده و به آنان اعتماد نموده ‏اند؟!

اضافه بر اين، دانشمندان و مصنّفان اهل‏ تسنّن كتاب‏هاى صحاح را بسيار مى‏ ستايند، و حتى شيعه اماميه را به سبب اينكه در بعضى از اخبار و راويان اين كتاب‏ ها خدشه مى‏ كنند بسيار نكوهش مى ‏كنند.

از جمله ميرزا مخدوم شريفى و فضل بن روزبهان هستند كه صحیح بخاری و صحیح مسلم را صحيح ‏ترين كتاب ‏ها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخارى در آن همداستان باشند را صحيح نزد امت مى‏ دانند.

همچنين شيعه را به خاطر خدشه وارد كردن در اين دو كتاب بسيار مورد طعن قرار داده ‏اند.[۹]

در اينجا به ابن ‏روزبهان و امثال او مى‏ گوييم: اگر چنين است، چرا در كتاب خود حديث نزول آيه اكمال در روز غدير را -  كه رجال صحاح روايتش كرده ‏اند -  از ساخته ‏هاى شيعه مى‏ دانيد؟!

اضافه بر اين، از شيعه بد گفته ‏ايد و مطاعنى به آنان نسبت مى ‏دهيد، به اين سبب كه آنان بر صحاح اهل‏ سنت خرده مى‏ گيرند و دسته ‏اى از روايات آنان را نمى‏ پذيرند.

پس همه اين بدگويى‏ ها متوجه حافظ ابن‏ كثير نيز هست، چرا كه حديث نزول آيه اِكمال در روز غدير را دروغ خوانده است. در حالى كه راويان اين حديث از رجال صحاح ‏اند. در حالى كه اهل‏ سنت بر توثيق رجال صحاح اجماع كرده‏ اند.

روات حديث ابوهريره از رجال صحاح و ثقه ‏اند

نكته ديگر اينكه: هر چند راويان حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير از رجال صحاح ستّه اهل ‏سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل‏ سنت شكى نيست، ولى باز هم در اينجا توثيق هر يک از آنان نزد رجاليان بزرگ اهل‏ سنت نقل مى ‏كنيم:

ضَمرَة بن ربيعه (م ۲۰۲ ق): احمد بن حنبل و عبدالغنى بن عبدالواحد مَقدِسى و ابوحاتِم و ابوسعيد بن يونس و محمد بن سعد و ذهبى[۱۰]: او را به شدت توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند.

بسيارى از بزرگان راويان و مؤلفين اهل‏ سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذی و نَسايى و ابن‏ ماجه از او روايت كرده ‏اند.

عبدالله بن شَوذَب (م ۱۵۶ ق): صاحب كتاب «الكمال» و ذهبى و ابن‏ حجر[۱۱]: او را توثيق كرده و ستوده ‏اند. ابوداوود و تِرمِذى و نَسایی و ابن‏ ماجه از او روايت كرده ‏اند.

سفيان ثورى، وليد بن كثير، يحيى بن مَعين، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقى، ابن‏ عمّار، نَسايى، ابوحاتم، ابن‏ حبّان، ابن‏ خلفون، ابن ‏نُمَير و عِجلى او را توثيق كرده و ستوده ‏اند.

مَطَر ورّاق: حافظ ابونعيم[۱۲]: مالک بن دينار، ابوعيسى و مالک بن دينار او را توثيق كرده و ستوده ‏اند.

شهر بن حَوشَب اشعرى شامى حِمصى دمشقى: حافظ عبدالغنى مَقدِسى و ابن‏ حجر و ذهبى[۱۳]:

محمد بن عبدالله بن عمّار، یعقوب بن شَیبَه، صالح بن محمد بغدادی، ابن‏ مَعين، ابن‏ مدينى، عبدالرحمن، يعقوب بن شَيبه، يعقوب بن سفيان، ابوجعفر طبرى، ابوبكر بزّار، حرب بن اسماعيل كرمانى، احمد بن حنبل، احمد بن عبدالله، ابن ‏ابى‏ خَيثَمه، ابوحاتم، ابوزُرعه، ابن ‏عدى، فسوى، حنبل و عثمان دارمى و احمد بن عبدالله عِجلى از احمد و تِرمِذى از احمد و بخارى، همگى او را توثيق كرده و ستوده ‏اند. بسيارى از بزرگان راويان صاحبان صحاح جز بخارى از او روایت كرده ‏اند.

عمرو بن على گفته كه مُعاذ بن مُعاذ در حديث شهر بن حوشب تأمل داشت، ولى او از اسماء بنت یزید روايات حسن نقل كرده است.

در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح كرده‏ اند كه البته در برابر اين توثيقات فراوان از اعتبارى ندارد.

چنانچه محدّثان اهل‏ سنت پذيرفته ‏اند كه اگر تعديل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بى ‏اثر مى‏ گرداند.

به عنوان نمونه ابوالمؤيّد خوارزمى از ابن‏ جوزی نقل كرده كه وى در مورد شهر بن حوشب -  كه نامش در سند حديثى آمده -  به اين قاعده كلى تصريح كرده و به توثيق ابن‏ جوزى در مورد او استناد كرده و تضعيف در مورد او را ردّ كرده است.[۱۴]

بطلان سخن ابن ‏كثير پيرامون روزه روز غدير

ابن‏ كثير درباره ثواب روزه روز غدير -  كه در روايت ابوهريره آمده -  گفته است:

اين سخن كه روزه روز هجدهم ذى‏ حجه -  يعنى روز غدير خم -  معادل روزه شصت ماه است نيز صحيح نيست، چرا كه در حديث صحيح آمده كه روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.

پس چگونه ممكن است كه روزه يک روز معادل شصت ماه باشد؟ پس اين باطل است.

بطلان اين سخن بر كسى كه آگاهى اندكى از اخبار داشته باشد پوشيده نيست. از دو جهت مى ‏توان اين شبهه او را پاسخ داد:

الف) مانند آن در اخبار بسيار وارد شده است

اينک بعضى از آن ها:

اول

فضل روزه بيست و هفتم ماه رجب: نورالدين حلبى در مورد مبعث پيامبر صلى الله عليه و آله در شب يا روز بيست و هفتم ماه رجب از حافظ دِمياطى در سيره ‏اش، از ابوهريره نقل كرده كه روزه روز بيست و هفتم ماه رجب معادل روزه شصت ماه است... .[۱۵]

عجيب اينجاست كه حلبى در سخنى مانند ابن‏ كثير به حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير اعتراض مى ‏كند، ولى مثل آن را درباره روز مبعث از ابوهريره نقل مى ‏كند! البته وى در پايان اعتراضش خواننده را به تأمّل امر كرده، و از قول ذهبى نقل كرده كه اين حديث جداً منكر بلكه دروغ است، زيرا در حديث صحيح آمده كه روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.

حال چگونه ممكن است كه روزه يک روز معادل روزه شصت ماه باشد؟! پس اين باطل است![۱۶]

و اما راوى اين حديث يعنى حافظ دِمياطى (ت ۶۱۳ -  م ۶۷۰ ق)، حافظ ذهبى شرح حال او را نوشته و بسيار توثيق كرده و ستوده است.[۱۷]

لازم به ذكر است: حديث دِمياطى در فضيلت روزه روز بيست و هفتم ماه رجب را جماعتى از بزرگان اهل‏ سنت روايت كرده ‏اند، از جمله: شيخ عبدالقادر گيلانى با سندش از شهر بن حَوشَب از ابوهريره، و نيز در «نُزهَة المجالس».[۱۸]

همچنين بعضى روايت كرده ‏اند كه هر كس اين روز (روز مبعث) را روزه بگيرد، مانند كسى است كه صد سال روزه گرفته باشد.

از جمله: على بن يحيى بخارى زَندَويستى (م ۳۸۲ ق) و شيخ عبدالقادر گيلانى با اسنادش از ابوهريره و سلمان فارسى از رسول ‏الله‏ صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود:

هرآينه در ماه رجب روز و شبى است كه هر كس آن روز را روزه بگيرد و آن شب را به نماز بايستد، پاداشش همچون كسى است كه صد سال را روزه بگيرد و به نماز بايستد.

آن روز سه روز مانده به پايان ماه رجب است (يعنى روز مبعث). در «نُزهَة المجالس» نيز اين حديث را گيلانى نقل كرده است.[۱۹]

دوم

فضيلت روزه روزهاى ماه رجب:

در «غُنيَة الطالبين» پيرامون فضيلت روزه يک يا دو يا سه روز از روزهاى ماه رجب روايتى با اسناد خود امیرالمؤمنین‏ علیه السلام نقل كرده كه رسول ‏الله ‏صلی الله علیه و آله فرمود:

ماه رجب قطعاً بزرگ است. هر كس روزى از آن را روزه بگيرد، خداى تعالى روزه هزار ماه را برايش خواهد نوشت. و هر كس دو روز از آن را روزه بگيرد، خداى تعالى روزه دو هزار ماه را برايش خواهد نوشت.

و هر كس سه روز از آن را روزه بگيرد، خداى تعالى روزه سه هزار ماه را برايش خواهد نوشت.

همچنين روايتى طولانى‏ تر در اين كتاب آمده كه ثواب هر يک از روزهاى ماه رجب از روز نخست ذكر شده، و سپس آمده است:

آفرين، آفرين، آفرين بر كسى كه ده روز از ماه رجب را روزه بگيرد كه به او پاداش ده روز نخست و ده برابر آن را مى‏ دهند و او از آنان خواهد گشت كه خدا بدى ‏هاى ايشان را به خوبى تبديل مى ‏كند، و در شمار مقرّبان و كسانى در خواهد آمد كه به دادگرى براى خدا به پا خيزند، و همچون كسى خواهد گشت كه هزار سال صبورانه و با نيّت پاک خدا را به نماز و روزه عبادت كرده باشد.

و هر كس كه بيست روز را روزه بگيرد مانند پاداش مذكور و بيست برابرش را به او خواهند داد، و از كسانى خواهد گشت كه ابراهیم خلیل الله را در بارگاهش همراهى كنند و خطاكاران و گناهكارنى را به شمار افراد دو قبیله ربیعه و مُضَر شفاعت نمايند. و هر كس سى روز را روزه بگيرد پاداش مذكور و سى برابر آن را خواهد داشت... .[۲۰]

در «روضة العلماء» آمده است: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

رجب ماه بزرگى است كه خدا حسنات را در آن چندين برابر مى‏ كند. پس هر كس در آن سه روز روزه بگيرد مانند آن است كه يک سال روزه گرفته باشد... .[۲۱]

در «نزهة المجالس» نيز آمده است: على ‏عليه السلام فرمود:

روزه سيزدهم رجب مانند روزه سه هزار سال و روزه چهاردهم رجب مانند روزه ده هزار سال و روزه بيستم رجب مانند صد هزار سال است.

نظير اين حديث درباره روزه ايّام البيض -  سه روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه -  خواهد آمد.

همچنين از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است: برترى ماه رجب بر ديگر ماه‏ ها مانند برترى قرآن بر ديگر سخن‏ هاست. و نيز روايت شده است:

هر كس يک روز از ماه رجب را روزه بگيرد، گويا چهل سال را روزه گرفته است.

ابن‏ مسعود از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده است:

هر كس سه روز از ماه رجب را روزه بگيرد و شب‏ هاى آن سه روز را به نماز بايستد، پاداشش مانند كسى است كه سه هزار سال را روزه گرفته و شب‏ هايش را به نماز ايستاده باشد.

خدا در برابر هر روز هفتاد گناه كبيره او را مى‏ آمرزد و هنگام جان دادن، هفتاد حاجت او را بر مى ‏آورد و هفتاد حاجت ديگر را در قبر و هفتاد حاجت ديگر را هنگام عرضه كردن نامه اعمال و هفتاد حاجت ديگر را نزد ميزان و هفتاد حاجت ديگر را هنگام گذر از صراط.

سلمان فارسى از پيامبر صلى الله عليه و آله روایت كرده است: هر كس يک روز از ماه رجب را روزه بگيرد گويا كه هزار سال را روزه گرفته و هزار بنده را آزاد كرده است.[۲۲]

سوم

فضيلت روزه روز عرفه: در «روضة العلماء» درباره فضيلت روزه روز عرفه آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس روز عرفه را روزه بگيرد، مانند آن است كه دو سال روزه گرفته باشد.

در همان كتاب از ابوهريره آمده كه رسول ‏الله ‏صلى الله عليه و آله فرمود:

هر كس روز عرفه را روزه بگيرد، خدا ده برابر تعداد تمام كسانى كه در عمر جهان آن روز را روزه گرفته ‏اند و تمام مسلمانانى كه آن روز را روزه نگرفته ‏اند براى او پاداش مى ‏نويسد، و در قيامت هفتاد هزار فرشته او را از قبرش تا موقف حساب و كتاب و جايگاه نصب ميزان و از موقف تا صراط و از صراط تا بهشت همراهى مى‏ كنند و هراس‏ هاى روز قيامت و برخاستن از قبر را بر او آسان مى‏ گردانند، و در هر قدمى كه مركبش بر مى ‏دارد مژده تازه ‏اى به او مى‏ دهند، و به او گفته مى‏ شود: هر گونه كه مى‏ خواهى بر خداى وارد شو و به بهشت وارد شو.[۲۳]

ابواللّيث نصر بن محمد سمرقندى از عایشه نقل كرده است: جوانى اهل سماع بود[۲۴]، و هنگامى كه هلال ماه ذى‏ حجه را مى‏ ديد شروع به روزه گرفتن مى ‏كرد. خبر آن جوان به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد.

آن حضرت كسى را نزد او فرستاد و وى را به سوى خود فراخواند. چون آن جوان به نزد رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله آمد، حضرتش به او فرمود:

چه تو را به روزه اين روزها وا مى ‏دارد؟ جوان گفت: پدر و مادرم به فدايت اى رسول‏ خدا، روزهاى مشعر و حج را روزه مى ‏گيرم، باشد كه خدا مرا در دعاى اهل مشعر و حج شريک گرداند.

پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: روزه هر روز تو برابر آزاد كردن صد برده و قربانى كردن صد شتر و فرستادن صد اسب به نبرد در راه خداست.

چون روز ترويه (هشتم ذى‏ حجّه) فرا رسد، در آن روز ثوابى معادل ثواب آزاد كردن هزار برده و قربانى كردن هزار شتر و فرستادن هزار اسب به نبرد در راه خدا را خواهى داشت.

چون روز عرفه فرا رسد، در آن روز ثوابى معادل ثواب آزاد كردن دو هزار برده و قربانى كردن دو هزار شتر و فرستادن دو هزار اسب به نبرد در راه خدا را خواهى داشت. اين روزه‏ ها معادل روزه دو سال است؛ سال قبل و سال بعد از اين سالى كه در آن هستى.

در روايت ديگرى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به جوان گفت: روزه روز عرفه معادل روزه دو سال و روزه روز عاشورا معادل روزه يكسال است.[۲۵]

چهارم

باز فضيلت روزه سه روز از هر ماه: در «غُنيَة الطالبين» از على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام روايت كرده كه فرمود:

روزى در هنگام ظهر نزد رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله رفتم، در اتاقى نشسته بود.به او سلام كردم، سلامم را پاسخ داد و سپس فرمود: يا على، اين جبرئيل است كه به تو سلام مى‏ كند.

عرض كردم: اى فرستاده خدا، بر تو و بر او سلام. سپس به من فرمود:

به من نزديک شو. من به حضرتش نزديک شدم، فرمود: جبرئيل به تو مى‏ گويد:

سه روز از هر ماه را روزه بگير، تا برايت در برابر روز نخست ثواب ده هزار سال روزه، و در برابر روز دوم ثواب سى هزار سال روزه، و در برابر روز سوم ثواب صد هزار سال روزه نوشته شود.

عرض كردم: اى رسول‏ خدا، آيا اين ثواب تنها ويژه من است يا به هر كس كه چنين كند اين ثواب داده مى‏ شود؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى على، خدا اين ثواب را به تو و به هر كس پس از تو چنين كند خواهد داد.[۲۶]

پنجم

فضيلت روزه عاشورا و هر يک از روزهاى ماه محرم: شيخ عبدالقادر گيلانى درباره فضيلت روزه عاشورا و هر يک از روزهاى ماه محرّم مى‏ نويسد: بيان فضائل روز عاشورا: خداى عزوجل مى ‏فرمايد:

«إنَّ عِدَّةَ الشُهُورِ عِندَ اللَّهِ اثناعَشَرَ شَهراً فى كِتابِ اللَّهِ يَومَ خَلَقَ السَماواتِ وَ الأرضَ مِنها أربَعَةٌ حُرُمٌ»[۲۷]:

بى‏ گمان تعداد ماه ‏ها نزد خدا در كتاب خدا روزى كه آسمان‏ ها و زمين را آفريد دوازده تاست كه چهار ماه از آن ها ماه‏ هاى حرام ‏اند... .

سپس چند روايت درباره محرم و روزه در آن نقل كرده است: از ابن‏ عباس، از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله: هر كس يک روز از محرّم را روزه بگيرد، در برابر هر روز سى روز را برايش خواهند نوشت.

از ابن‏ عباس از رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله: هر كس روز دهم ماه محرّم را روزه بگيرد، پاداش ده هزار فرشته به او داده خواهد شد.

هر كس روز دهم ماه محرّم را روزه بگيرد ثواب ده هزار حج گزارنده و عمره ‏گزار و ثواب ده هزار شهيد را به او عطا كنند.

از ابن‏ عباس از پيامبر صلى الله عليه و آله: هر كس روز عاشورا را روزه بگيرد، عبادت شصت سال همراه با روزه و نماز برايش ثبت مى‏ شود.[۲۸]

همچنين صَفّورى مى ‏نويسد: در روايت طبرانى آمده است: هر كس يک روز از ماه محرّم را روزه بگيرد، در برابر هر روز سى روز را برايش خواهند نوشت.

در تورات نوشته شده است: هر كس روز عاشورا را روزه بگيرد، گويا تمام دهر را روزه گرفته است.[۲۹]

ششم

روزه روز غدير مانند روزه شصت ماه است: غير از كسانى كه نام آنان گذشت، گروه ديگرى نيز حديث فضيلت روزه روز غدير خم را از ابوهریره روایت كرده ‏اند:

سيد على همدانى در «المودّة فى القربى» گويد: از ابوهريره روايت شده كه گفت: هر كس روز هجدهم ماه ذى ‏حجه را روزه بگيرد مانند آن است كه شصت ماه را روزه گرفته باشد. و آن روزى است كه در آن، پيامبر صلى الله عليه و آله دست على‏ عليه السلام را در غدير خم گرفت و فرمود: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است.

خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با وى دشمنى كند دشمنى فرما، و هر كس او را رها كند رها كن. مانند اين روايت از امام باقر از پدرانش ‏عليهم السلام نيز روايت شده است. افزون بر اين، اين خبر از شمار بسيارى از صحابه در جاهاى گوناگون نقل گشته است.[۳۰]

همچنين خطیب خوارزمی و حموئى هر كدام با اسنادشان از ابوهریره نقل كرده‏ اند:

هر كس روز هجدهم ماه ذى‏ حجه را روزه بگيرد، برايش روزه شصت ماه را ثبت خواهند كرد. و آن روز غدير خم است؛ وقتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دست على ‏عليه السلام را گرفت و فرمود:

هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با وى دشمنى كند دشمنى فرما. سپس عمر بن خطاب به على‏ عليه السلام گفت: آفرين، آفرين به تو اى پسر ابوطالب! مولاى من و مولاى هر مرد و زن مسلمانى گشتى.[۳۱]

ب) و اما پاسخ معارضه حديث ثواب روزه روز غدير با حديث منقول در صحيحين

ابن ‏كثير مى ‏گويد: اين حديث جدّاً منكر بلكه دروغ است، زيرا با آنچه در صحيحين از اميرالمؤمنين عمر بن خطاب ثبت شده كه اين آيه در روز جمعه و در روز عرفه؛ وقتى كه رسول ‏الله‏ صلى الله عليه و آله در عرفه بود نازل شده، سازگار نيست.

پاسخ اين است كه اگر صحّت حديث منقول در صحيحين را از حيث سند بپذيريم و از اينكه حديث ياد شده صلاحيت معارضه با حديث ابوهریره را ندارد -  زيرا هر دو گروه شيعه و سنّى آن را پذيرفته ‏اند -  چشم‏ پوشى كنيم، مى‏ گوييم: احتمال دارد آيه اكمال دو بار نازل شده باشد. جمع بين دو حديث بر اساس اين احتمال، بين دانشمندان شايع و متداول است و اين بر هر كس كه در كتاب‏ هاى حديث و تفسير و شروح حديث كاوش كرده باشد روشن است. توضيح بيشتر در شرح دليل ششم كه نزول آيه «سَألَ سَائِلٌ» در روز غدير است خواهد آمد.

افزون بر اين، سبط ابن‏ جوزى در خصوص اين آيه كريمه به احتمالى كه گفته شد تصريح كرده و بر اساس آن ادعاى ضعف حدیث نزول آیه اکمال در روز غدير را پاسخ گفته است.

وى مى ‏نويسد: اگر گفته شود: روايتى كه در آن، سخن عمر نقل شده كه «مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى گشتى» ضعيف است، پاسخ آن است كه اين روایت صحيح است، بلكه ضعيف حديثى است كه ابوبكر احمد بن ثابت خطيب از عبدالله بن على بن محمد بن بشر، از علی بن عمر دارقطنی، از ابونصر حَبشون بن موسى بن ايّوب خلاّل، از ابوهريره روايت كرده و در پايان آن آمده است:

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است، آيه «اليَومَ أكمَلتُ لَكُم دِينَكُم وَ أتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى»:

«امروز دين شما را براى شما كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم» نازل شد.

درباره اين حديث گفته ‏اند كه حَبشون در نقل آن منفرد است. مى ‏گوييم:

ما به حديث حَبشون استدلال نكرديم، بلكه به حديثى استدلال كرديم كه احمد در «الفضائل» از براء بن عازب روايت كرده و اِسناد آن صحيح است.

روايت حَبشون مضطرب است، زيرا در صحيحين آمده كه آيه «اليَومَ أكمَلتُ لَكُم دِينَكُم» در شامگاه عرفه در حجةالوداع نازل شده است.

با اين همه، ازهرى از حَبشون روايت كرده و تضعيفش ننموده است. بنابراين، اگر روايت حَبشون پذيرفته شود، احتمال دارد كه آيه اكمال دو بار نازل شده باشد.[۳۲]

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۷۸.
  2. تاريخ ابن‏كثير: حوادث سال دهم. براى شرح حال ابن‏كثير ر.ك: در طبقات ابن‏قاضى شُهبه. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۵۳. النجوم الزاهرة: ج ۱۱ ص ۱۲۳. انباء الغمر: ج ۱ ص ۳۹. الدرر الكامنة: ج ۱ ص ۳۹۹. طبقات المفسرين: ج ۱ ص ۱۱۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۱.
  3. اسرار غدير: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدير: ص۱۲۱، ۱۴۰-۱۴۳. غدیر در آئینه کتاب: ص۱۴.
  4. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.
  5. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
  6. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .
  7. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۶۴.
  8. تاريخ ابن‏ كثير: ج ۵ ص۲۱۳-۲۱۴.
  9. نواقض الروافض (مخطوط). ابطال الباطل.
  10. الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). الكاشف: ج ۲ ص ۳۸. دول الاسلام: حوادث سال ۲۰۲.
  11. الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). الكاشف: ج ۱ ص ۳۵۶. تقريب التهذيب: ج ۱ ص ۴۲۳. تهذيب التهذيب: ج ۵ ص۲۵۵-۲۶۱.
  12. حليَة الأولياء: ج ۳ ص۷۵، ۷۶.
  13. الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). تهذيب التهذيب: ج ۴ ص۳۶۹-۳۷۲. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۲ ص ۲۸۴.
  14. جامع مسانيد ابى‏ حنيفة: ج ۱ ص ۳۹.
  15. انسان العيون فى سيرة الامين و المأمون: ج ۱ ص ۳۸۴.
  16. انسان العيون فى سيرة الامين و المأمون: ج ۳ ص ۳۳۷.
  17. تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۴۷۷.
  18. غُنيَة الطالبين: ص۵۰۱، ۵۰۲. نزهة المجالس: ج ۱ ص ۱۵۴.
  19. غُنيَة الطالبين: ص۵۰۲، ۵۰۳، و از او: نزهة المجالس: ج ۱ ص ۱۵۴. روضة الشهداء (مخطوط.).
  20. غُنيَة الطالبين: ص۴۸۳، ۴۸۶.
  21. روضة العلماء (مخطوط).
  22. نزهة المجالس: ج ۱ ص۱۵۲، ۱۵۳.
  23. روضة العلماء (مخطوط).
  24. سمرقندى در معناى «اهل سماع» نوشته است: يعنى در ميان مردم به خير و شجاعت مشهور بود.
  25. تنبيه الغافلين (مخطوط).
  26. غُنيَة الطالبين: ص ۷۳۸.
  27. توبه/۳۶.
  28. غُنيَة الطالبين: ص۶۷۳، ۶۷۵.
  29. نزهة المجالس: ج ۱ ص۱۷۳، ۱۷۴.
  30. ر.ک: ينابيع المودّة: ص ۲۴۹.
  31. مناقب على‏ بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام: ص ۷۹. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۷۷.
  32. تذكرة الخواصّ: ص۲۹، ۳۰.