پرش به محتوا

حبشی بن جناده سلولی

از ویکی غدیر

ابوجنوب حبشی بن جنادة بن نصر بن اسامه سلولی از ساکنان کوفه بود و از یاران پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ به شمار می‌آمد. ابواسحاق سبیعی و فرزندش عبدالرحمن بن حبشی از وی نقل روایت کرده‌اند. برخی از تاریخ‌نگاران نیز ذکر کرده‌اند که او در واقعه غدیرخم حضور داشته و حدیث معروف پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...» را شنیده و نقل کرده است. وی از جمله شهادت دهندگان رحبه کوفه نزد امیرالمومنین است.

روايت حديث غدير[۱]

در مدارک زير حديث غدير را از حَبشى بن جناده نقل كرده است:

ابن‏ عقده در «حدیث الولایة»، ابن‏ اثیر در «اسد الغابة» ، محب ‏الدین طبری در «الریاض النضرة» ، سیوطی در «جمع الجوامع»، طبرانی در «المعجم الکبیر»، متّقی هندی در «کنز العمال»، ابن ‏کثیر در «البدایة و النهایة»، حافظ هیثمی در «مجمع الزوائد»، طبرانی، سيوطى در «تاریخ الخلفاء»، بدخشى در «نزل الابرار» و «مفتاح النجا»، شيخ ابراهيم وصابى شافعى در «الاكتفاء فى فضل الاربعة الخلفاء»، جزری در «اسنى المطالب».[۲]

جایگاه روای

ابوالجنوب حبشى بن جناده سلولى[۳] از جمله صحابه ‏اى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده ‏اند.[۴] در روايتى آمده كه وى در سه غزوه حضور داشته [۵] ، اما ظاهراً او نخستين بار در حجةالوداع به ملاقات رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله نائل شده [۶] ، و در همين حج و بعد از آن احاديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده است. از جمله روايتى در فضيلت حلق بر تفسير.[۷]

ابوعمرو عامر بن شراحيل شعبى كوفى (ت ۱۹ -  م ۱۰۳ يا ۱۱۰ ق) [۸]. و ابواسحاق عمرو بن عبدالله سبيعى همدانى كوفى (م ۱۲۶ يا ۱۳۲ ق)[۹] از وى روايت كرده ‏اند.[۱۰]از ديگر راويانى كه از او حديث شنيده ‏اند مى ‏توان به فرزندش عبدالرحمن [۱۱] و قرة بن عبدالله سلولى كفى اشاره نمود.[۱۲]

از ميان صاحبان صحاح سته، ابن‏ ماجه قزوينى، ترمذی و نسائی از وى روایت آورده ‏اند.[۱۳]ابن‏ عدى مدخلى از كتاب ضعفاء خود را به حبشى بن جناده اختصاص داده، اما در پايان اين مدخل ابراز نموده كه اميد مى‏ رود كه ضعفى متوجه وى نباشد.[۱۴]

اما علی رغم اين اظهار نظر، ذهبى از اين بابت كه نام حبشى در شمار ضعفاء ياد شده به ابن‏ عدى انتقاد كرده است.[۱۵] ابن‏ حبّان نيز حبشى را توثيق كرده است.[۱۶]

حديث غدير به روايت حبشى بن جناده

حبشى بن جناده از راويان حدیث غدیر است. اين روايت را ابواسحاق سبيعى از وى شنيده، و طبرانى در «المعجم الكبير» خود آن را نقل كرده[۱۷]، و در منابع روايى ديگر نيز آمده است[۱۸]:

عن ابى ‏اسحاق الهمدانى، قال: سمعت حبشى بن جناده يقول: سمعت رسول‏ الله‏ صلى الله عليه و آله يقول يوم غدير: اللهم من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اعن من اعانه:

از ابواسحاق همدانى: شنيدم حبشى بن جناده مى‏ گفت: شنيدم رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله روز غدير فرمود: خداوندا، هر كس من بر او ولايت دارم على‏ عليه السلام هم بر او ولايت دارد.

خدايا، دوست بدار هر كس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس با او دشمن است، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و كمک باش براى هر كس او را كمک كند.

هيثمى حدیث غدیر به نقل از حبشى بن جناده را -  كه متضمن دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله است -  صحيح و درست دانسته است.[۱۹] هر چند بخارى در صحت روایت كردن ابواسحاق از حبشى[۲۰] تشكيک كرده، اما شمس‏ الدين ذهبى اين تشكيک را بى‏ مورد دانسته است.[۲۱]به علاوه در رواياتى، ابواسحاق خود تصريح كرده كه حبشى را ديده و روايت او را شنيده است.[۲۲]

ماجرای رحبه کوفه[۲۳]

حبشى بن جناده از جمله صحابه ‏اى است كه در سال ۳۵ ق به نداى امام على ‏عليه السلام در رحبه پاسخ مثبت داد؛ هنگامى كه آن حضرت از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله خواست اگر حديث غدير را از آن حضرت شنيده ‏اند برخيزند و شهادت دهند.[۲۴] حبشى از صحابه ‏اى است كه در كوفه ساكن شدند[۲۵] و در جنگ هاى سه ‏گانه اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام در سپاه آن حضرت حضور داشت[۲۶]، زيرا خود از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده بود كه بعد از من بهترين انسان على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است.[۲۷]

از قرة بن عبدالله سلولى نقل است كه مردى از حبشى عيادت نمود و به او گفت: بر تو نمى ‏ترسم مگر به جهت همراهى با على. وى در پاسخ گفت: از ميان اعمالم بيش از همه بدين عمل اميد بسته ‏ام.[۲۸]

ظاهراً برخى از بستگان او نيز گرايش علوى داشته ‏اند، زيرا برادرزاده ‏اش عبداللَّه بن ورقاء بن جناده از پرچمداران سپاه ابراهيم بن مالک اشتر در جنگ با سپاه عبيدالله بن زياد (م ۶۷ ق) بوده است.[۲۹]

روايات او در اين باره به نقل از ابواسحاق سبيعى است. از جمله حديث منزلت است، كه طبرانى در «المعجم الکبیر» خود نقل كرده[۳۰] ، و در منابع روايى ديگرى نيز آمده است.[۳۱]

ابن‏ ماجه قزوينى از حبشى روايت كرده[۳۲] كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: على‏ عليه السلام از من و من از على ‏عليه السلام هستم، و دِين من را جز على ‏عليه السلام كسى ادا نمى ‏كند.[۳۳]

ذهبى اين روايت را معتبر دانسته است.[۳۴] در روايتى ديگر -  كه حبشى آن را در حجةالوداع از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده -  آمده است: على‏ عليه السلام از من و من از على‏ عليه السلام هستم. كسى حرفى را از جانب من ابلاغ نمى‏ كند مگر خودم و على‏ عليه السلام.[۳۵] علاوه بر اين روايات، ابواسحاق سبيعى احاديث ديگرى نيز در فضائل امام على‏ عليه السلام از حبشى روايت كرده است.[۳۶]

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۲.
  2. اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. الرياض النضره: ج ۲ ص ۱۶۹. كنز العمال: ج ۶ ص ۱۵۴. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۱۱ و ج ۷ ص ۳۴۹. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۶. تاريخ الخلفاء (سيوطى) : ص ۱۱۴. نزل الابرار (بدخشى) : ص ۲۰. اسنى المطالب (جزرى) : ص ۴.
  3. الطبقات (ابن‏ سعد) : ج ۶ ص ۳۷. وى مى‏ گويد: نسب او به هفت پشت به جندل بن مرة مى‏ رسد، و از آنجا كه نام مادر اين شخص سلول بوده فرزندان وى را بنى ‏سلول مى‏ گويند. ابن‏ سعد تا اين اندازه هم اكتفا ننموده و نسب او را تا هوازن گزارش كرده است
  4. الاكمال (ابن‏ ماكولا) : ج ۲ ص ۳۸۳،۱۵۸. تحفة الاحوذى بشرح جامع الترمذى: ج ۱۰ ص ۱۵۲،۱۵۱.
  5. المعرفة و التاريخ: ج ۲ ص ۶۲۴ . الكامل فى ضعفاء الرجال، بيروت: ج ۲ ص ۴۴۳.
  6. مسند احمد بن حنبل: ج ۴ ص ۱۶۵ ۱۶۴. اسد الغابة فى معرفة الصحابة: ج ۱ ص ۳۶۶ ۳۶۶. تهذيب الكمال: ج ۵ ص ۳۴۹.
  7. مناقب الامام اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام (كوفى) : ج ۴ ص ۳۰۱. سنن ترمذى: ج ۲ ص ۸۲ . وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان: ج ۳ ص ۴۵۹.
  8. تهذيب الكمال: ج ۱۴ ص ۴۰ ۳۹
  9. مسند ابن‏ جعد الجوهرى: ص ۷۷ ۷۶ ۷۲. وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۴۵۹
  10. الجرح و التعديل: ج ۳ ص ۳۱۳.
  11. الانساب: ج ۲ ص ۱۶۸. مسند ابويعلى الموصلى: ج ۱۲ ص ۲۳۸ ۲۳۷.
  12. التاريخ الكبير (بخارى) : ج ۷ ص ۱۸۲. الثقات (ابن‏ حبّان) : ج ۵ ص ۳۲۰.
  13. الكاشف (ذهبى) : ج ۱ ص ۳۰۷.
  14. الكامل فى ضعفاء الرجال: ج ۲ ص ۴۴۳ ۴۴۲.
  15. تاريخ الاسلام (ذهبى) : ج ۵ ص ۹۲،۹۱.
  16. الثقات (ابن‏ حبّان) : ج ۳ ص ۹۶.
  17. المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱۷ ۱۶.
  18. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۲۳۰.
  19. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۶.
  20. صحيح البخارى: ج ۳ ص ۱۲۸،۱۲۷.
  21. تاريخ الاسلام (ذهبى) : ج ۵ ص ۹۲،۹۱.
  22. المصنف (ابن ابى ‏شيبه) : ج ۷ ص ۴۹۵ كتابى از محمد بن سليمان كوفى: ص ۴۹۸ ۴۶۴.
  23. دانشنامه غدیر جلد ۷،صفحه ۱۰۴
  24. اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۱۸۴،۱۶۷،۱۶۶.
  25. الطبقات (عصفرى) : ص ۲۲۳،۲۱۳.
  26. المنتخب من ذيل المذيل: ص ۴۳.
  27. مناقب على بن ابى ‏طالب و ما نزل من القرآن فى على ‏عليه السلام: ص ۱۱۱.
  28. الطبقات (ابن‏ سعد) : ص ۳۷.
  29. تاريخ الامم و الملوك: ج ۴ ص ۵۵۴،۵۵۱. الاصابة فى تمييز الصحابة: ج ۵ ص ۲۳.
  30. المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱۷ ۱۶.
  31. ذكر اخبار اصبهان: ج ۲ ص ۲۸۱. رجال الطوسى: ص ۲۵۳.
  32. سنن ابن‏ ماجه: ج ۱ ص ۴۴.
  33. المنتخب من ذيل المذيل: ص ۶۷ .
  34. سير اعلام النبلاء: ج ۸ ص ۲۱۲.
  35. سنن نسائى: ج ۵ ص ۴۵. المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۴۶ ۳۴۵.
  36. انساب الاشراف: ج ۲ ص ۱۱۹. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۱۷۲،۱۷۱.