ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(قرار دادن ابوموسی اشعری)
 
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== <big>بيعت ابوموسى در غدير</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص120، 121.</ref> ==
== بيعت ابوموسى در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص۱۲۰، ۱۲۱.</ref> ==
<big>پس از [[خطبه غدير]] و دستور پيامبرصلى الله عليه وآله براى بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، و بعد از بيعت [[مقداد]] و [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[حذيفه]] و [[ابن‏ مسعود]] و [[عمار]] و [[بريده اسلمى]]، از اولين افرادى كه بايد براى بيعت مى ‏آمدند [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] و [[طلحه]] و [[زبير]] و [[معاويه]] و [[مغيره]] و ابوموسى اشعرى بودند كه پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعتشان داشت.</big>
پس از [[خطبه غدیر]] و دستور [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] براى [[بیعت]] همگانى با [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]]، و بعد از بيعت [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[سلمان فارسی|سلمان]] و [[ابوذر]] و [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] و [[ابن‏ مسعود]] و [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] و بریده اسلمی، از اولين افرادى كه بايد براى بيعت مى ‏آمدند [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[مغیرة بن شعبه|مغیره]] و ابوموسی اشعری بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى بر بيعتشان داشت.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[بيعت]].


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[بيعت]].</big>
== ترور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۵۵. </ref> ==
يكى از چهارده نفرى كه براى [[ترور پیامبر صلی الله علیه و آله|ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله]] پس از غدير و در [[عقبه هَرشی]] و پس از [[غدیر]] اقدام كردند ابوموسى اشعرى است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص۱۱۵، ۱۳۵.</ref>


== <big>ترور پيامبرصلى الله عليه وآله</big><ref>ژرفاى غدير: ص 155. </ref> ==
== نفاق ابوموسى پس از بيعت در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۲. اسرار غدير: ص ۸۲.</ref> ==
<big>يكى از چهارده نفرى كه براى ترور نافرجام پيامبرصلى الله عليه وآله پس از غدير و در [[عقبه هرشى]] و پس از غدير اقدام كردند ابوموسى اشعرى است.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص 100 و ج 37 ص115، 135.</ref></big>
پس از بيعت در غدير، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[مغیرة بن شعبه]] و ابوموسى اشعرى در كنار ديگر [[منافقین]] از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه بيعت بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى‏ گفتند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۹۷، ۲۷۷. بحارالانوار: ج۳۰ ص۳۱۵ و ج۳۳ ص۱۶۳ و ج۳۷ ص۱۶۱، ۱۹۴.</ref>


معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر دوش [[مغیرة بن شعبه]] گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى ‏كرد:


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ترور پيامبرصلى الله عليه وآله]].</big>
«هرگز محمد را بر گفته ‏اش تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نخواهيم كرد».


== <big>نفاق ابوموسى پس از بيعت در غدير</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص 122. اسرار غدير: ص 82.</ref> ==
[[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد:
<big>پس از بيعت در غدير، معاويه و [[مغيرة بن شعبه]] و ابوموسى اشعرى در كنار ديگر منافقين از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه بيعت بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى‏ گفتند.<ref>عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص97، 277. بحارالانوار: ج30 ص315 و ج33 ص163 و ج37 ص161، 194.</ref></big>


<big>معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر دوش مغيرة بن شعبه گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى ‏كرد:</big>
«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى»:


<big>«هرگز محمد را بر گفته ‏اش تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نخواهيم كرد».</big>
«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. [[عذاب]] بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است».


<big>ابوذر و حذيفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبرصلى الله عليه وآله رسيد. همزمان آيات 31 تا 35 سوره قيامت درباره معاويه نازل شد:</big>
در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفت: يكى اينكه بر فراز [[سخنرانی|منبر]] رود و باطن او را به مردم معرفى كند و خباثت او را به همه بشناساند.


<big>«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى»:</big>
دوم اينكه بر فراز [[سخنرانی|منبر]] [[برائت]] و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايد. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايد.


<big>«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است».</big>
اما بار ديگر وحى الهى -  به خاطر مهلتى كه به ظالمين داده شده -  نازل شد و آيه ۱۶ سوره قيامت را آورد: «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»:


«درباره او زبانت را به سخنى باز مكن كه درباره او عجله كرده باشى»، حكايت از آنكه هنوز از مهلت او مانده است. اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت كرد و درباره او چيزى نفرمود.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶، ۹۷، ۱۲۵.</ref>


<big>در آن لحظات حساس پيامبرصلى الله عليه وآله درباره [[معاويه]] سه تصميم در نظر گرفت: يكى اينكه بر فراز منبر رود و باطن او را به مردم معرفى كند و خباثت او را به همه بشناساند. دوم اينكه بر فراز منبر برائت و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايد. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايد.</big>
== پانویس ==
 
<references />
<big>اما بار ديگر وحى الهى -  به خاطر مهلتى كه به ظالمين داده شده -  نازل شد و آيه 16 سوره قيامت را آورد: «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»:</big>
[[رده:اشخاص مرتبط با غدیر]]
 
<big>«درباره او زبانت را به سخنى باز مكن كه درباره او عجله كرده باشى»، حكايت از آنكه هنوز از مهلت او مانده است. اين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله سكوت كرد و درباره او چيزى نفرمود.<ref>عوالم العلوم: ج 3/15 ص 96، 97، 125.</ref></big>
 
== <big>پانویس</big> ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۱۰

بيعت ابوموسى در غدير[۱]

پس از خطبه غدیر و دستور پیامبر صلی الله علیه و آله براى بیعت همگانى با امیرالمؤمنین‏ علیه السلام، و بعد از بيعت مقداد و سلمان و ابوذر و حذیفه و ابن‏ مسعود و عمار و بریده اسلمی، از اولين افرادى كه بايد براى بيعت مى ‏آمدند ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و معاویه و مغیره و ابوموسی اشعری بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى بر بيعتشان داشت.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: بيعت.

ترور پيامبر صلى الله عليه و آله[۲]

يكى از چهارده نفرى كه براى ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله پس از غدير و در عقبه هَرشی و پس از غدیر اقدام كردند ابوموسى اشعرى است.[۳]

نفاق ابوموسى پس از بيعت در غدير[۴]

پس از بيعت در غدير، معاویه و مغیرة بن شعبه و ابوموسى اشعرى در كنار ديگر منافقین از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه بيعت بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى‏ گفتند.[۵]

معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر دوش مغیرة بن شعبه گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى ‏كرد:

«هرگز محمد را بر گفته ‏اش تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نخواهيم كرد».

ابوذر و حذیفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد:

«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى»:

«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است».

در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفت: يكى اينكه بر فراز منبر رود و باطن او را به مردم معرفى كند و خباثت او را به همه بشناساند.

دوم اينكه بر فراز منبر برائت و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايد. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايد.

اما بار ديگر وحى الهى -  به خاطر مهلتى كه به ظالمين داده شده -  نازل شد و آيه ۱۶ سوره قيامت را آورد: «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»:

«درباره او زبانت را به سخنى باز مكن كه درباره او عجله كرده باشى»، حكايت از آنكه هنوز از مهلت او مانده است. اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت كرد و درباره او چيزى نفرمود.[۶]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير: ص۱۲۰، ۱۲۱.
  2. ژرفاى غدير: ص ۱۵۵.
  3. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص۱۱۵، ۱۳۵.
  4. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۲. اسرار غدير: ص ۸۲.
  5. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۹۷، ۲۷۷. بحارالانوار: ج۳۰ ص۳۱۵ و ج۳۳ ص۱۶۳ و ج۳۷ ص۱۶۱، ۱۹۴.
  6. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶، ۹۷، ۱۲۵.