امام صادق علیه السلام و تبلیغ غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۳  - ۶۹. اسرار غدير: ص ۲۷۹  - ۲۷۷. </ref> ==
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۶۲ - ۶۵، ۷۰ - ۷۳، ۹۰، ۹۱، ۹۳، ۹۴ - ۹۶، ۹۹، ۱۰۶ - ۱۰۹، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۸، ۱۵۹، ۱۷۰، ۱۸۵، ۱۸۸، ۱۸۹، ۲۰۳، ۲۰۴.</ref>
از نمونه‏ هاى بارز [[اتمام حجت]] و [[استدلال]] و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين ‏عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حديث غدير را روايت كرده‏ اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته‏ اند. به خصوص در دوران زندگى امام صادق‏ عليه السلام، در اثر [[جوّ]] مناسبى كه براى نشر معارف اهل‏بيت ‏عليهم السلام پيش آمد، بيش از همه دوران‏ها حديث غدير مطرح شده است. نمونه‏ هايى از اتمام حجت امام صادق ‏عليه السلام با غدير از اين قرار است:


=== «يَعرِفونَ نِعمةَ اللَّه» درباره انكار نعمت غدير در سقيفه ===
خداوند در قرآن از نعمتى ياد مى‏ كند كه مردم روزگارى آن را پذيرفته و بدان اقرار كرده ‏اند، ولى بعداً آن را انكار نموده ‏اند.
=== غفلت جمعیت صد و بیست هزار نفری از غصب خلافت در کلام امام صادق علیه السلام ===
آن حضرت پس از بيان مفصلى از داستان غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز فرمود:
مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... ، اين آيه را مطرح فرمود:
«يَعرِفونَ نِعمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها»<ref>نحل /  ۸۳ .</ref> «نعمت خدا را مى‏ شناسند و سپس آن را انكار مى ‏كنند» و سپس در [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] آن فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز [[سقیفه]] [[انکار]] مى‏ كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>
=== استناد امام صادق ‏عليه السلام به آيه «تبليغ» درباره پشتوانه قرآنى غدير ===
قرآن سند دائمى و ترازوى سنجش فكر و اعتقاد يک مسلمان است. هر اعتقادى كه بر آيه ‏اى از قرآن استوار باشد استحكام كتاب الله را به خود مى ‏گيرد و از گزند شبهه پراكنان در امان مى ‏ماند.
امام صادق‏ عليه السلام در اين باره فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى ‏شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد.
سپس درباره مستند قرآنىِ غدير چنين فرمود:
از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى ‏فرمايد:«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>
و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على‏ عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>
=== استناد امام صادق ‏عليه السلام به دو آيه «فَانصَب» و «تبليغ» درباره آخرين دستور قرآنى غدير ===
امام صادق‏ عليه السلام بين دستور و اجراى غدير دو مرحله را طبق آيات قرآن بيان مى‏ فرمايد، كه نشان از دقيق بودن مسئله غدير در مقدر الهى دارد.
مرحله اول دستور اصلى نصب امام است كه در سوره انشراح آمده و حضرت در تفسير آن را چنين فرمود:
خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود:«فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»<ref>انشراح /  ۸،۷ .</ref>
«وقتى فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»، تفسيرش اين است: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيَّت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن» .
مرحله دوم دستور اجراى آن بود كه در نزديكى غدير خم نازل شد و واقعه غدير بر اساس آن شكل گرفت. امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:
تا آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى‏ گشت آيه«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:
مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>
=== استناد امام صادق‏ عليه السلام به آيه «ازدادوا  كفراً» درباره غاصبين حق غدير ===
امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً ... »<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>:
«كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:
اين آيه درباره [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] است. اينان ابتدا «در ظاهر» به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (در ظاهر) [[اقرار]] كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت كافر شدند و بر [[بیعت]] خود ثابت نماندند.
سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از [[ایمان]] براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>


'''۱.''' امام صادق ‏عليه السلام فرمود: مردم درباره روز غديرخم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز [[مشربه]] [[امّ ابراهيم]] خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمدند، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!
=== انتشار فورى و فراگيرِ خبر غدير ===
در زمانى كه وسائل ارتباط جمعى و خبر رسانى بسيار ابتدائى بود و اخبار با زمان زياد و با انگيزه‏ هاى ضعيف از شهرى به شهرى به صورت گفتارى و يا حد اكثر نوشتارى منتقل مى‏ شد، چه طرحى لازم بود كه بتواند خبر غدير را در حد ابزارهاى ارتباطى امروز منتشر نمايد.


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده ‏ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من [[بى ‏اعتنايى]] مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى‏ شود... .<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>
نه فقط مسلمانان آن روز توسط حاجيان اطلاع يافتند، بلكه كفار و مردمان شهرهاى دوردست و حتى پادشاهان كشورها خبردار شدند.


'''۲.'''امام صادق‏ عليه السلام داستان غدير خم را بيان كردند كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه...»و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريك گفتند ... .
كلام امام صادق ‏عليه السلام را مى ‏شنويم درباره شيوع و پخش فورى خبر غدير در آن زمان، كه مى ‏فرمايد:


سپس حضرت امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه«يعرفون نعمة اللَّه ثم ينكرونها»، يعنى:«نعمت خدا را مى ‏شناسند و سپس آن را انكار مى ‏كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقيفه انكار مى‏ كنند.<ref>اثبات الهداة:ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على‏ عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد.


'''۳.''' امام صادق‏ عليه السلام به ابوحفص عمر بن يزيد فرمودند: اى [[اباحفص]]، تعجب است از آنچه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كشيده است! )در روز غدير( آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مى‏ گيرند. اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر هم از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت على‏ عليه السلام را اعلان فرمود. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۳.</ref>
وقتى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين خبر از سوى شما يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.<ref>اثبات‏ الهداة۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref>


'''۴.''' امام صادق ‏عليه السلام درباره ثبات قدم بر سر غدير فرمودند: پيامبرصلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير خم [[پيمان]] گرفت و به ولايت او [[اقرار]] كردند. خوشا به حال آنان كه بر ولايت او ثابت قدم ماندند و واى بر كسانى كه آن را شكستند. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸.</ref>'''۵.''' امام صادق‏ عليه السلام فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه‏ ها از جا كنده مى شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. راوى پرسيد: در قرآن كدام آيه است؟ حضرت نمونه‏ هايى را ذكر كردند تا آنكه مسئله غدير را چنين فرمودند: از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى ‏فرمايد: «[[يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ]]...»، و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على ‏عليه السلام فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>
=== هزاران شاهد در غدير ===
شاهد در روز انكارِ حق به كار مى ‏آيد، تا با شهادت خويش غدير از دست رفته را به رخ طرفداران [[سقیفه]] بكشد و آنان را بر سر جايشان بنشاند.


'''۶.''' امام صادق‏ عليه السلام در بيان مراحل رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «[[فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَب]] وَ اِلى رَبِّكَ فَارْغَب»يعنى: آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيت را اعلان نما و فضيلت او علناً بيان كن. تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى ‏گشت آيه«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك...» نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>'''۷.''' امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه«ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم»فرمود: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على ‏عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>'''۸.''' امام صادق‏ عليه السلام در سفرى كه از مدينه به مكه مى ‏رفتند، در بين راه به [[مسجد غدير]] رسيدند. در آنجا نگاهى به سمت چپ مسجد نموده فرمودند: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ..».<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ .</ref>'''۹.''' امام صادق ‏عليه السلام فرمود: روز غدير خم كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به مردم معرفى و منصوب شد، پيامبرصلى الله عليه وآله براى او پيمان ولايت را بر گردن مردان و زنان قرار داد. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷۸ ح ۳۲۷.</ref>'''۱۰.''' امام صادق‏ عليه السلام روز غدير را با عظمت خاصى ياد كردند و چنين فرمودند: روز غدير روز عظيمى است كه خداوند حرمت آن را بر مؤمنين بزرگ قرار داده و دين را در آن كامل فرموده و نعمت را بر آنان تمام كرده، و آن عهد و پيمانى را كه از ايشان گرفته بود بر ايشان [[تجديد]] نموده است. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۹۱.</ref>'''۱۱.'''امام صادق ‏عليه السلام درباره [[شيوع]] و پخش فورى خبر غدير در آن زمان مى ‏فرمايد: وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على ‏عليه السلام را منصوب كرد و فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست. <ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۳. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref>'''۱۲.''' از امام صادق‏ عليه السلام پرسيدند: مقصود پيامبرصلى الله عليه وآله از اينكه در روز غدير فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»چه بود؟ فرمود: به خدا قسم همين سؤال را از پيامبرصلى الله عليه وآله نمودند و آن حضرت فرمود: خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى ‏طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref>
اما بر غدير بايد گريست كه با شاهدان ده‏ ها هزار نفرى همچنان مظلوم ماند و حقش علناً غصب شد.


== اتمام حجت قرآنىِ غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۹۰ و ج ۳ ص ۳۳۵  - ۳۳۲. </ref> ==
حتى اشتهار صد و بيست هزار نفرى آن كه در بازگشت حاجيان نزد خويشان و دوستانشان تبديل به شهرت ميليونى شده بود، نتوانست مانع ام الفساد [[صحیفه ملعونه]] شود!
در كنار آيات غدير، مى‏ توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى -  قرآنى به حساب آورد.


به خصوص [[استشهاد]] به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏صلى الله عليه وآله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه ‏گر مى‏ سازد. با توجه به همين استناد ريشه ‏اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ امام صادق‏ عليه السلام است:
امام صادق‏ عليه السلام به همين نكته اعتقادساز در دين ما اشاره كرده با تعجب مى ‏فرمايد:


'''۱.«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»ولايت است'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶. </ref>
تعجب است از آنچه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كشيده است! (در روز غدير) آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مى ‏گيرند!


زمان امام صادق‏ عليه السلام موقعيتى [[استثنايى]] بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير«نعمت»در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با«[[أَتْمَمْتُ]] عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است.
اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت على ‏عليه السلام را اعلان فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۳.</ref>


امام صادق ‏عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل /  ۸۳ .</ref> «نعمت خدا را مى‏ شناسند و سپس آن را [[انكار]] مى ‏كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقيفه انكار مى ‏كنند.
=== تغافل اكثريت مردم از غدير ===
فراموشى جرم نيست، اما تغافل جنايت بر عليه حقيقت است؛ به خصوص اگر فرياد حق ‏طلبى مظلوم به گوش شاهد رسيده باشد.


'''۲.آيه تبليغ يعنى«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...»'''<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳. </ref>
جالب‏ تر هنگامى است كه اين فراموشى زدگى دست جمعى باشد و همه حاضرانِ واقعه چشم در چشم يكديگر لب از ابراز حقيقت فرو بندند، و شرم و حيا و حتى وجدان را زير پا گذارنداين همان چيزى بود كه غدير دچارش شد و از ۱۲۰ هزار شاهد تنها سه نفر اعلان آمادگى كردند و بقيه نيامدند، حتى زمانى كه صاحب غدير بر در خانه‏ هايشان رفت و از آنان كمک خواست.


شيعه [[مفتخر]] است كه آنچه مى‏ گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه‏ هاى مسلمان اعلام مى‏ كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى‏ كنيم، حتى دستور [[ابلاغ]] آن را از قرآن می‏دانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى ‏دهيم.
امام صادق‏ عليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده استمردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ ‏ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!


امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى ‏شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. آنگاه حضرت نمونه‏ هايى را ذكر كرد تا آنكه درباره مسئله غدير چنين فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده ‏ام و در بين شما هستم به اهل‏ بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى شود...!<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>


از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى ‏فرمايد:«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>  و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على‏ عليه السلام فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... .
=== احياى مسجد غدير در زمان امام صادق ‏عليه السلام ===
همزمان با انقراض [[بنی امیه|بنی ‏امیّه]] و در اوايل حكومت بنى ‏عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق ‏عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت ‏هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى [[مسجد]] آن بياميزد.


'''۳.«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» اشاره به آيه تبليغ است'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷. </ref>
در سفر حج و راه [[مدینه]] تا [[مکّه]] و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته ‏هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه ‏هايى از واقعه را شنيده ‏اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.


رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله مراحل [[متعددى]] را طى۲۳ سال طى كرد و سختى‏ هاى بى‏ شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديك شد. آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»نازل شد. آيا اين بزرگ‏ترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام در دو آيه از قرآن [[انعكاس]] يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى ‏كند؟!
ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى گويد:


امام صادق ‏عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح /  ۷ ۶.</ref> «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او [[علناً]] بيان كن». تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏گشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref>  نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»
امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏ بردم. پس از طى ۲۰۰ كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود:


'''۴.«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»كافرين به ولايت‏ اند'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸. </ref>
آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ».


شناسايى آنان كه سه بار كافر شدند و در واقع«اشربوا فى قلوبهم الكفر»بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان [[احتجاجى]] از امام صادق ‏عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى‏ دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است.
سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[سالم مولی ابی‏ حذیفه]] و [[ابوعبيده جرّاح]] است كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] را مسخره مى ‏كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.


آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>  فرمود: اين آيه درباره [[اولى و دومى و سومى]] است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است.
سپس صحنه ‏اى از حركات [[منافقین]] در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود:


'''۵.اتمام حجت با آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»'''
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه دستان على‏ عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد گويا چشم ديوانه است!


از جمله اتمام حجت‏ هاى امام صادق‏ عليه السلام بر دشمنان، [[استدلال]] به آيه اكمال است:
جبرئيل هم با اين آيه نازل شد:


امام صادق ‏عليه السلام نيز [[تصريح]] مى ‏فرمايد كه آنچه از خدا و رسول رسيده پاسخگوى تمام نيازهاى بنى ‏آدم است، و براى اين مطلب به اتمام حجت خدا با آيه اكمال استناد مى‏فرمايد:
«وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»:


ما مِنْ شَىْ‏ءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ. فَقالَ: بِمَا احْتَجَّ؟ فَقالَ ابُو عَبْدِاللَّه‏عليه السلام: قَوْلُهُ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». فَلَوْ لَمْ يَكْمُلْ سُنَنَهُ وَ فَرائِضَهُ وَ ما يَحْتاجُ الَيْهِ النّاسُ، بِمَا احْتَجَّ بِهِ؟!
«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه ‏هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.</ref>


چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمى‏ كرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادق ‏عليه السلام فرمود: كلام خدا «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...». اگر سنت‏ ها و [[فرائض]] و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ <ref>بصائر الدرجات: ص ۵۳۸ ح ۵۰ . مختصر البصائر: ص ۶۶ .</ref>شكى نيست كه امام صادق‏ عليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مى‏ دانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا [[استخراج]] كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است.
=== دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق ‏عليه السلام ===
سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم.


آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينه ‏اى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان مى كنند گويا در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله همه معارف و احكام به مردم ابلاغ شده است.
اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را -  از دور يا نزديک -  رو به ايوان [[نجف]] مى ‏ايستيم و سلامى به بلنداى نام على‏ عليه السلام تقديمش مى ‏داريم. امام صادق ‏عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مى ‏فرمايد:


اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام پناه مى ‏برند و پاسخى مطمئن دريافت مى‏ كنند، ولى غير شيعه دست به دامان [[قياس]] و [[استحسان]] مى ‏شوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمى ‏يابند.
اگر در روز عيد غدير در مشهد [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] (يعنى نجف) بودى كنار قبر آن حضرت برو و [[نماز جماعت در صحرای غدیر|نماز]] و [[دعا]] بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان... .<ref>عوالم العلوم : ج ۳/۱۵ ص ۲۲۰.</ref>


== احياى عيد غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵  - ۲۳۳. </ref> ==
=== دستور اظهار سرور قلبى و زبانى ===
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است. حضرت فرمود
نه تنها بايد در عيد غدير خوشحال باشيم، كه بايد اين سرور و شادى هم در چهره ما پيدا باشد و هم در گفتارمان ديده شود.
-  خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن رانگه داشته است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۴.</ref>


-  عيد غدير «عيد اللَّه اكبر»است، يعنى عيد بزرگ خداوند است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>
در خاطرمان باشد كه در چنين روزى چه اتفاق عظيمى افتاده و چگونه پوزه اهل [[سقیفه]] به خاک ماليده شده است.


-  عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه [[افضل]] است، و نزد خداوند [[منزلت]] والاترى دارد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳:۱۵ ص ۲۱۲  - ۲۱۰.</ref>
در سيماى ما تبسم و نشاطِ ناشى از خشنودى نسبت به چنين واقعه ‏اى مشاهده شود، تا آنجا كه حتى اگر گرفتارى يا غمى داريم به خاطر غدير آن را به فراموشى بسپاريم و به ياد اين روز زيبا شادى اظهار كنيم.


-  روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.</ref>
بر زبان ما تشكر و حمد الهى جارى باشد به خاطر عطاى [[نعمت]] ولايت كه خدا بر ما غديريان منت گذاشته است.


-  روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>
در اين باره به سفارشات ائمه‏ عليهم السلام گوش مى ‏سپاريم، آنجا كه امام صادق ‏عليه السلام مى‏ فرمايد:


-  شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت‏ تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵.</ref>
روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت [[ولایت]] كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نماييد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref>


-  روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏ برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. «روز غدير خم»در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه مقربين را موكل مى ‏كند كه رئيس شان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيس شان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء [[منتجبين]] را كه رئيس شان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيس شان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «غدير»را همراهى مى ‏كنند تا آن را وارد بهشت نمايند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۲.</ref>
=== كيفيت تبريک غدير در كلام امام صادق‏ عليه السلام ===
يک سنت استثنائى براى ملاقات دو برادر دينى در عيد ولايت، توجه همه جانبه معصومين‏ عليهم السلام به تبليغ عملى غدير را نشان مى‏ دهد.


== تبليغ غدير توسط امام صادق ‏عليه السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏عليهم السلام: ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۸۹ ۱۸۸ ۱۸۵ ۱۷۰ ۱۵۹ ۱۵۸ ۱۵۵ ۱۵۴ ۱۰۹  - ۱۰۶ ۹۹ ۹۶  - ۹۴ ۹۳ ۹۱ ۹۰ ۷۳  - ۷۰ ۶۵  - ۶۲.</ref> ==
كلماتى كه در اين ديدارها گفته مى‏ شود شامل دو تشكر از دو نعمت است:
يكى از [[شاخص]] ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:


«يَعرِفونَ نِعمةَ اللَّه»درباره انكار نعمت غدير در سقيفه
يكى اصل نعمت غدير كه خداوند مسئله امامت را به دست ما نسپرد و خود اين مهم را بر عهده گرفت، و ديگر اينكه ما را بر عهد و پيمان غدير ثابت قدم نگه داشت.


خداوند در قرآن از نعمتى ياد مى‏ كند كه مردم روزگارى آن را پذيرفته و بدان اقرار كرده ‏اند، ولى بعداً آن را انكار نموده ‏اند.
جالب است كه نه فقط دستور [[تبریک]] در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد داده ‏اند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيت‏ گويى آن به كار بريم. در اين باره امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:


'''۱.''' امام صادق ‏عليه السلام تغافل مردم از غدير صد و بيست هزار نفرى را به هنگام غصب خلافت، از مصاديق بارز اين آيه اعلام كرد. آن حضرت پس از بيان مفصلى از داستان غدير كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... ، اين آيه را مطرح فرمود:«يَعرِفونَ نِعمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها»<ref>نحل /  ۸۳ .</ref> «نعمت خدا را مى‏ شناسند و سپس آن را انكار مى ‏كنند»و سپس در تفسير آن فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقيفه انكار مى‏ كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>
هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو:


'''۲-''' استناد امام صادق ‏عليه السلام به آيه «تبليغ» درباره پشتوانه قرآنى غدير
الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ:


قرآن سند دائمى و ترازوى سنجش فكر و اعتقاد يک مسلمان است. هر اعتقادى كه بر آيه ‏اى از قرآن استوار باشد استحكام كتاب اللَّه را به خود مى ‏گيرد و از [[گزند]] [[شبهه پراكنان]] در امان مى ‏ماند.
شكر خدا را كه ما را به اين روز گرامى داشته و ما را از مؤمنان و از وفاداران به پيمانى كه با ما بسته و عهدى كه درباره واليان امرمان و برپا دارندگان عدالت از ما گرفته قرار داده است، و ما را از منكران و تكذيب كنندگان روز قيامت قرار نداده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵.</ref>


امام صادق‏ عليه السلام در اين باره فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى ‏شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد.
=== دستور صلوات و لعن و برائت در غدير ===
اگر به خاطر آوريم كه در همان غدير خم و بعد از آن به فاصله دو ماه عده‏ اى آن را نپذيرفتند و گروهى بيعت خود را شكستند و برنامه [[جانشین|خلافت]] را به [[سقیفه]] تغيير دادند، اينجاست كه صبح غدير را با دلى پر خون از اين مخالفان و دشمنان غدير آغاز مى‏ كنيم.


سپس درباره مستند قرآنىِ غدير چنين فرمود: از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى ‏فرمايد:«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ». <ref>مائده /  ۶۷ .</ref>و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على‏ عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ ... . <ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>
در حالى كه از يک سو در عيد آل محمد عليهم السلام درود بر صاحبان اين روز مى ‏فرستيم، تنفر و انزجار خود را از شكنندگان اين ركن اصيل [[اسلام]] اعلام مى‏ داريم.


'''۳-'''  استناد امام صادق ‏عليه السلام به دو آيه«فَانصَب»و «تبليغ» درباره آخرين دستور قرآنى غدير
ئمه ‏عليهم السلام اين برخورد دو سويه در غدير را به عنوان يكى از تبليغات عملى غدير به ما آموخته‏ اند.


امام صادق‏ عليه السلام بين دستور و اجراى غدير دو مرحله را طبق آيات قرآن بيان مى‏ فرمايد، كه نشان از دقيق بودن مسئله غدير در [[مقدر الهى]] دارد. مرحله اول دستور اصلى نصب امام است كه در سوره انشراح آمده و حضرت در تفسير آن را چنين فرمود:
امام صادق ‏عليه السلام فرمود:


خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود:«فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»<ref>انشراح /  ۸ ۷ .</ref> «وقتى فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»، تفسيرش اين است: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيَّت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن» .
در اين روز بر محمد و آل محمد عليهم السلام بسيار صلوات بفرست، و از ظالمان بر آنان برائت بجوى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱.</ref>


مرحله دوم دستور اجراى آن بود كه در نزديكى غدير خم نازل شد و واقعه غدير بر اساس آن شكل گرفت. امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:
همچنين امام صادق ‏عليه السلام فرمود: در اين روز بسيار بگو: اللَّهُمَّ العَنِ الجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ المُغَيِّرينَ وَ المُبدِلينَ وَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الاَوَّلينَ وَ الآخِرينَ:


تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏ گشت آيه«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ... » <ref>مائده /  ۶۷ .</ref>  نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>
خداوندا، منكران و عهدشكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان (بدعت گذاران)و تكذيب كنندگانِ روز قيامت، از اولين و آخرين را لعنت فرما.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۷.</ref>


'''۴-''' استناد امام صادق‏ عليه السلام به آيه «ازدادوا  كفراً» درباره [[غاصبين حق غدير]]
=== دستور شكر و حمد الهى در غدير ===
كدام نعمت را سپاس گوييم؟


امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه«اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً ... »<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>«كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:
خودِ ولايت را ؟


اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا «در ظاهر»به دين پيامبرصلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (در ظاهر)[[اقرار]] كردند، ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند! ! اينان كسانى‏ اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>
معرفت به صاحبِ ولايت را؟


'''۵ -''' انتشار فورى و [[فراگيرِ]] خبر غدير
شرفى را كه در سايه [[ولایت]] به دست آورده‏ ايم؟همه اين ها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مى‏ گوييم.


در زمانى كه وسائل ارتباط جمعى و خبر رسانى بسيار ابتدائى بود و اخبار با زمان زياد و با انگيزه‏ هاى ضعيف از شهرى به شهرى به صورت گفتارى و يا حد اكثر نوشتارى منتقل مى‏ شد، چه طرحى لازم بود كه بتواند خبر غدير را در حد ابزارهاى ارتباطى امروز منتشر نمايد. نه فقط مسلمانان آن روز توسط حاجيان اطلاع يافتند، بلكه كفار و مردمان شهرهاى دوردست و حتى پادشاهان كشورها خبردار شدند.
مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوه ‏هاى عملى در تبليغ غدير به ما آموخته ‏اند.


كلام امام صادق ‏عليه السلام را مى ‏شنويم درباره [[شيوع]] و پخش فورى خبر غدير در آن زمان، كه مى ‏فرمايد: وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على‏ عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد.
امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و [[ستایش|حمد]] اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref>


وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شما يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.<ref>اثبات‏ الهداة:ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref> 
=== دستور روزه گرفتن در غدير ===
[[روزه]] شكرگزارى در روز غدير ثوابى عجيب دارد، كه درباره هيچ روزه گرفتنى وارد نشده است! معادل روزه عمر دنيا و معادل صد حج و عمره!


'''۶ -''' هزاران شاهد در غدير
آرى اگر [[سقیفه]] [[عاشورا]] را به شكرانه قتل [[امام حسین‏ علیه السلام]] روزه مى‏ گيرد، ما با اين تبليغ عملى نشان مى ‏دهيم كه براى حيات حسين بن على‏ عليه السلام روزه مى‏ گيريم.


شاهد در روز انكارِ حق به كار مى ‏آيد، تا با شهادت خويش غدير از دست رفته را به رخ طرفداران سقيفه بكشد و آنان را بر سر جايشان بنشاند. اما بر غدير بايد گريست كه با شاهدان ده‏ ها هزار نفرى همچنان مظلوم ماند و حقش علناً غصب شد. حتى [[اشتهار]] صد و بيست هزار نفرى آن كه در بازگشت حاجيان نزد خويشان و دوستانشان تبديل به شهرت ميليونى شده بود، نتوانست مانع [[ام الفساد]] صحيفه ملعونه شود!
امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.</ref>


امام صادق‏ عليه السلام به همين نكته اعتقادساز در دين ما اشاره كرده با تعجب مى ‏فرمايد: تعجب است از آنچه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كشيده است! (در روز غدير) آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مى ‏گيرند!
همچنين فرمود: روزه اين روز معادل روزه شصت ماه است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>


اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت على ‏عليه السلام را اعلان فرمود. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۳.</ref>'''۷-''' تغافل اكثريت مردم از غدير
و در حديثى فرمود: كفاره شصت سال است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.</ref>


فراموشى جرم نيست، اما تغافل جنايت بر عليه حقيقت است؛ به خصوص اگر فرياد حق ‏طلبى مظلوم به گوش شاهد رسيده باشد. جالب‏ تر هنگامى است كه اين فراموشى زدگى دست جمعى باشد و همه حاضرانِ واقعه چشم در چشم يكديگر لب از [[ابراز]] حقيقت فرو بندند، و شرم و حيا و حتى وجدان را زير پا گذارنداين همان چيزى بود كه غدير دچارش شد و از ۱۲۰ هزار شاهد تنها سه نفر اعلان آمادگى كردند و بقيه نيامدند، حتى زمانى كه صاحب غدير بر در خانه‏ هايشان رفت و از آنان كمك خواستامام صادق‏ عليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده استمردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز [[مشربه امّ ‏ابراهيم]] خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده ‏ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من [[بى‏ اعتنايى]] مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى شود ... ! <ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>
و در حديثى فرمود: افضل از روزه شصت سال است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.</ref>


'''۸ -''' احياى مسجد غدير در زمان امام صادق ‏عليه السلام
و نيز فرمود: روزه اين روز معادل صد حج و صد عمره مقبول است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>


همزمان با [[انقراض]] بنى ‏اميه و در اوايل حكومت بنى ‏عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يك فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق ‏عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت ‏هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.
و فرمود: روزه گرفتن در روز غدير خم معادل روزه گرفتن به قدر عمر دنياست.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>


در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته ‏هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه ‏هايى از واقعه را شنيده ‏اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.
=== انتشار فورىِ خبرِ فوق‏ العاده غدير ===
با در نظر گرفتن امكانات محدود تبليغى آن زمان، فقط جمع‏ بندى چند شرايط غير عادى توانست خبر غدير را در اين وسعت منتشر سازد.


ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. [[حسان جَمّال]] مى‏گويد:امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏ بردم. پس از طى ۲۰۰ كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود:«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ». سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبكر و عمر و [[سالم مولى]] [[ابى‏ حذيفه]] و [[ابوعبيده جرّاح]] است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مى ‏كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.
حساس كردن مردم و همه مخبرين آن زمان با اعلان قبلى توقف در [[غدیر]] از [[مکّه]]، تقارن با سفر حج، جمع صد و بيست هزار مخاطب، شكل فراموش نشدنى منبر و خطابه، بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى، مراسم سه روزه، همه اينها مجموعه مسائل غير عادى بود كه دست به دست هم داد و باعث انتشار سريع و وسيع خبر غدير شد.


سپس صحنه ‏اى از حركات منافقين در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديدند كه دستان على‏ عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد:«وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»: «كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه ‏هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست». <ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.</ref>'''۹-'''دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق ‏عليه السلام
در واقع اين شيوه ابداعى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه هيچ كس احتمال آن را هم نمى ‏داد؛ و به همين خاطر منافقين فلج شدند و از هر اقدام مؤثرى بر ضد غدير عاجز ماندند.


سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما [[توفيق]] سلام به او را در چنين روزى داشتيم. اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را -  از دور يا نزديک -  رو به ايوان نجف مى ‏ايستيم و سلامى به بلنداى نام على‏ عليه السلام تقديمش مى ‏داريم. امام صادق ‏عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مى ‏فرمايد:
امام صادق‏ عليه السلام دراين باره مى ‏فرمايد:وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على ‏عليه السلام را منصوب كرد و فرمود:


اگر در روز عيد غدير در مشهد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام (يعنى نجف)بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان ... . <ref>عوالم العلوم : ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۰.</ref>'''۱۰-''' دستور [[اظهار]] سرور قلبى و زبانى
«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref>


نه تنها بايد در عيد غدير خوشحال باشيم، كه بايد اين سرور و شادى هم در چهره ما پيدا باشد و هم در گفتارمان ديده شود. در خاطرمان باشد كه در چنين روزى چه اتفاق عظيمى افتاده و چگونه پوزه اهل سقيفه به خاک ماليده شده است.در سيماى ما [[تبسم]] و نشاطِ ناشى از خشنودى نسبت به چنين واقعه ‏اى مشاهده شود، تا آنجا كه حتى اگر گرفتارى يا غمى داريم به خاطر غدير آن را به فراموشى بسپاريم و به ياد اين روز زيبا شادى اظهار كنيم.بر زبان ما تشكر و حمد الهى جارى باشد به خاطر عطاى نعمت ولايت كه خدا بر ما غديريان منت گذاشته است. در اين باره به سفارشات ائمه‏ عليهم السلام گوش مى ‏سپاريم، آنجا كه امام صادق ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولايت كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نماييد. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref>'''۱۱-'''كيفيت تبريك غدير در كلام امام صادق‏ عليه السلام
=== غير عادى بودن غدير براى انبياء عليهم السلام ===
پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏ كنند.


يک سنت [[استثنائى]] براى ملاقات دو برادر دينى در عيد ولايت، توجه همه جانبه معصومين‏ عليهم السلام به تبليغ عملى غدير را نشان مى‏ دهد.كلماتى كه در اين ديدارها گفته مى‏ شود شامل دو تشكر از دو نعمت است: يكى اصل نعمت غدير كه خداوند مسئله امامت را به دست ما نسپرد و خود اين مهم را بر عهده گرفت، و ديگر اينكه ما را بر عهد و پيمان غدير ثابت قدم نگه داشت.
آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏ شنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى ‏شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى ‏كنند.


جالب است كه نه فقط دستور تبريک در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد داده ‏اند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيت‏ گويى آن به كار بريم. در اين باره امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو:الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ:شكر خدا را كه ما را به اين روز گرامى داشته و ما را از مؤمنان و از [[وفاداران]] به پيمانى كه با ما بسته و عهدى كه درباره [[واليان]] امرمان و برپا دارندگان عدالت از ما گرفته قرار داده است، و ما را از منكران و تكذيب  كنندگان روز قيامت قرار نداده است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵.</ref>'''۱۲-''' دستور صلوات و لعن و [[برائت]] در غدير
امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:


اگر به خاطر آوريم كه در همان غدير خم و بعد از آن به فاصله دو ماه عده‏ اى آن را نپذيرفتند و گروهى بيعت خود را شكستند و برنامه خلافت را به سقيفه تغيير دادند، اينجاست كه صبح غدير را با دلى پر خون از اين مخالفان و دشمنان غدير آغاز مى‏ كنيم.در حالى كه از يک سو در عيد آل محمدعليهم السلام درود بر صاحبان اين روز مى ‏فرستيم، تنفر و [[انزجار]] خود را از شكنندگان اين ركن اصيل اسلام اعلام مى‏ داريم. ائمه ‏عليهم السلام اين برخورد دو سويه در غدير را به عنوان يكى از تبليغات عملى غدير به ما آموخته‏ اند.امام صادق ‏عليه السلام فرمود: در اين روز بر محمد و آل محمدعليهم السلام بسيار صلوات بفرست، و از ظالمان بر آنان برائت بجوى. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱.</ref>
شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت ‏تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵.</ref>


همچنين امام صادق ‏عليه السلام فرمود: در اين روز بسيار بگو: اللَّهُمَّ العَنِ الجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ المُغَيِّرينَ وَ المُبدِلينَ وَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الاَوَّلينَ وَ الآخِرينَ: خداوندا، منكران و عهدشكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان (بدعت گذاران)و تكذيب كنندگانِ روز قيامت، از اولين و آخرين را لعنت فرما.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷.</ref>'''۱۳-'''دستور شكر و حمد الهى در غدير
همچنين امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۴.</ref>


كدام نعمت را سپاس گوييم؟
=== غير عادى بودن غدير براى ملائكه ===
ملائكه در آسمان‏ ها هيچ جشن سالانه ‏اى جز غدير ندارند! يعنى عجيب‏ ترين و غير عادى‏ ترين واقعه ‏اى كه براى يادبودش جشن مى‏ گيرند عيد ولايت است.


خودِ ولايت را ؟
امام صادق ‏عليه السلام از اهداى هدايا توسط ملائكه در مراسم غدير خبر داده مى‏ فرمايد:


معرفت به صاحبِ ولايت را؟
روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلاست.


شرفى را كه در سايه ولايت به دست آورده‏ ايم؟همه اين ها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مى‏ گوييم. مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوه ‏هاى عملى در تبليغ غدير به ما آموخته ‏اند.امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref>'''۱۴-'''دستور روزه گرفتن در غدير
در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه سبز رنگ وجود دارد و خاک آن از مشک و [[عنبر]] است.  


روزه شكرگزارى در روز غدير ثوابى عجيب دارد، كه درباره هيچ روزه گرفتنى وارد نشده است! معادل روزه عمر دنيا و معادل صد حج و عمره! آرى اگر سقيفه عاشورا را به شكرانه قتل امام حسين‏ عليه السلام روزه مى‏ گيرد، ما با اين تبليغ عملى نشان مى ‏دهيم كه براى حيات حسين بن على‏ عليه السلام روزه مى‏ گيريم.امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>
در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره‏ هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ‏ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدن‏ هاى آنها از [[لؤلؤ]] و بال‏ هايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى ‏خوانند.  


همچنين فرمود: روزه اين روز معادل روزه شصت ماه است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>
روز غدير كه فرا مى‏ رسد اهل آسمان ‏ها وارد اين قصر مى‏ شوند و [[تهلیل|تسبیح]] و [[تهلیل|تقدیس]] و [[تهلیل]] مى ‏گويند.


و در حديثى فرمود: [[كفاره]] شصت سال است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>
آن پرندگان هم به پرواز در مى ‏آيند و خود را به آب مى‏زنند، و سپس در آن [[مُشک|مشک]] و [[عنبر]] مى‏ غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى‏ آيند و آن عطرها را بر آنان مى ‏پاشند.


و در حديثى فرمود: افضل از روزه شصت سال است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>
ملائكه در روز غدير «نثار فاطمه‏ عليها السلام» (نثار فاطمه ‏عليها السلام همان ميوه ‏هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمان‏ها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند) را به يكديگر هديه مى‏ دهند.


و نيز فرمود: روزه اين روز معادل صد حج و صد عمره مقبول است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>  
وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى ‏رسد ندا مى ‏آيد: به مراتب و درجات خود برگرديد كه به حرمت محمد و على ‏عليهما السلام تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳. عوالم العلوم : ج ۳/۱۵ ص ۲۲۱.</ref>


و فرمود: روزه گرفتن در روز غدير خم معادل روزه گرفتن به قدر عمر دنياست.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>'''۱۵-'''انتشار فورىِ خبرِ فوق‏ العاده غدير
=== غدير روز نتيجه ‏گيرى پيامبر صلى الله عليه و آله از رسالت ===
غدير نتيجه ‏گيرى از رسالتى بود كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] بيست و سه سال در راه آن زحمت كشيد.


با در نظر گرفتن امكانات محدود تبليغى آن زمان، فقط جمع‏ بندى چند شرايط غير عادى توانست خبر غدير را در اين وسعت منتشر سازد. حساس كردن مردم و همه مخبرين آن زمان با اعلان قبلى توقف در غدير از مكه، [[تقارن]] با سفر حج، جمع صد و بيست هزار مخاطب، شكل فراموش نشدنى منبر و خطابه، بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى، مراسم سه روزه، همه اينها مجموعه مسائل غير عادى بود كه دست به دست هم داد و باعث انتشار سريع و وسيع خبر غدير شد.در واقع اين شيوه ابداعى پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه هيچ كس احتمال آن را هم نمى ‏داد؛ و به همين خاطر منافقين فلج شدند و از هر اقدام مؤثرى بر ضد غدير عاجز ماندند. امام صادق‏ عليه السلام دراين باره مى ‏فرمايد:وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على‏عليه السلام را منصوب كرد و فرمود:«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref>
پس غدير براى پيامبر صلى الله عليه و آله، و پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند.


'''۱۶-'''غير عادى بودن غدير براى انبياءعليهم السلام
امام صادق‏ عليه السلام مراحل رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مى ‏فرمايد:


پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى [[خزانه]] غيب الهى و وحى دريافت مى‏ كنند. آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏ شنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى ‏شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى ‏كنند.امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت ‏تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵.</ref>
خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»؛ منظور اين است:
همچنين امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 214. ×××
17-  غير عادى بودن غدير براى ملائكه


ملائكه در آسمان‏ها هيچ جشن سالانه‏اى جز غدير ندارند! يعنى عجيب‏ترين و غير عادى‏ترين واقعه‏اى كه براى يادبودش جشن مى‏گيرند عيد ولايت است.
آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن.


امام صادق‏عليه السلام از اهداى هدايا توسط ملائكه در مراسم غدير خبر داده مى‏فرمايد:
آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى‏ گشت آيه «يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ...» نازل شد.


حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>


روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلاست. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است.
=== افضليت غدير بين سه عيد رسمى ===
در زمان‏ه اى بعد از غدير كه دوران سياه [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و بنى‏ اميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاک ‏هاى سقيفه دفن شد، تا روزگار امام صادق‏ عليه السلام كه با انقراض بنى ‏اميه و قبل از قدرت گرفتن بنى ‏عباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد.


آن حضرت از يک سو اهميت سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.</ref>


در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره‏هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه‏ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدن‏هاى آنها از لؤلؤ و بال‏هايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى‏خوانند.
از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.</ref>


روز غدير كه فرا مى‏رسد اهل آسمان‏ها وارد اين قصر مى‏شوند و تسبيح و تقديس و تهليل مى‏گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى‏آيند و خود را به آب مى‏زنند، و سپس در آن مشك و عنبر مى‏غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى‏آيند و آن عطرها را بر آنان مى‏پاشند.
سپس عنوانِ بزرگ‏ترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد الله اكبر (يعنى عيد بزرگ خداوند) است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref>


نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۲،۲۱۱،۲۱۰.</ref>


ملائكه در روز غدير »نثار فاطمه‏عليها السلام«××× 1 نثار فاطمه‏عليها السلام همان ميوه‏هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمان‏ها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ××× را به يكديگر هديه مى‏دهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى‏رسد ندا مى‏آيد: به مراتب و درجات خود برگرديد كه به حرمت محمد و على‏عليهما السلام تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 163. عوالم العلوم : ج 3  / 15 ص 221. ×××
=== در سفر مكه كنار بركه غدير ===
همزمان با انقراض بنى‏ اميه و در اوايل حكومت بنى‏ عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق‏ عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت‏ هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.


در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه [[امامت]] غدير در حال عبور بود.


18-  غدير روز نتيجه‏گيرى پيامبرصلى الله عليه وآله از رسالت
فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته‏ هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه‏ هايى از واقعه را شنيده‏ اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.


غدير نتيجه‏گيرى از رسالتى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيست و سه سال در راه آن زحمت كشيد. پس غدير براى پيامبرصلى الله عليه وآله، و پيامبرصلى الله عليه وآله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند. امام صادق‏عليه السلام مراحل رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مى‏فرمايد:
ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى‏ گويد:


امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى ‏بردم. پس از طى ۲۰۰  كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود:


خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: »فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب« : »آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما« ؛ منظور اين است: آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن.
آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ».


سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[سالم مولی ابی ‏حذیفه]] و [[ابوعبیده جرّاح]] است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را مسخره مى ‏كردند و درباره آنان آيه اى نازل شد. سپس صحنه ‏اى از حركات منافقين در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود:


آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏گشت آيه »يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ...« نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.××× 3 اثبات الهداة: ج 2 ص 4 ح 7. ×××
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه دستان على ‏عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند:


19-  افضليت غدير بين سه عيد رسمى
چشمانش را بنگريد كه چگونه مى ‏گردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد:


در زمان‏هاى بعد از غدير كه دوران سياه معاويه و بنى‏اميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاك‏هاى سقيفه دفن شد، تا روزگار امام صادق‏عليه السلام كه با انقراض بنى‏اميه و قبل از قدرت گرفتن بنى‏عباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد.
«وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»:


«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه‏ هاى تندى به تو مى ‏كنند و مى ‏گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.</ref>


آن حضرت از يك سو اهميت سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ×××
== حضور امام صادق‏ عليه السلام در سرزمين غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۱۱ - ۳۲۶. </ref>==
   يكى از جريانات مهم در زندگى امام صادق‏ عليه السلام اين است كه حضرت شخصاً در بيابان غدير حاضر شده و جاى جاى وقايع آن روز را نشان داده، و علت نزول اين آيات را بيان فرموده است.


حضرت با نگاهى به سمت چپ مسجد غدير (كه در زمان امام صادق‏ عليه السلام وجود داشته) فرمود: آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».


از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 213. ×××
سپس نگاهى به سمت ديگر نموده و فرمود: آنجا محل استقرار ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى‏ حذيفه و ابوعبيده جرّاح است.


آنگاه كه ديدند حضرت دست على‏ عليه السلام را بالا برد به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد، گويا چشمان ديوانه است!


سپس عنوانِ بزرگ‏ترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد اللَّه اكبر )يعنى عيد بزرگ خداوند( است.××× 3 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 211. ×××
جبرئيل هم اين آيه را نازل كرد: «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»<ref>قلم /  ۵۲،۵۱ .</ref>


«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه‏ هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست»، و منظور از ذكر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۲۱،۱۷۲،۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱ ح ۲۲۲،۲۰۸،۱۴۹. الكافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۳۱۴ ح ۶۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰. </ref>


نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.××× 4 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 212 211 210. ×××
== مسجد غدير و امام صادق ‏عليه السلام<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۲۱۲. غدير كجاست؟ : ص ۳۲. </ref> ==
از زمان وقوع واقعه غدير آنجا به عنوان مكانى متبرک در [[تاریخ]] ثبت شد، و چون بر سر راه حجاج بود هيچگاه از خاطره ‏ها محو نشد.


آنجا را به نام مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نام نهادند و به زيارت آنجا آمدند.


20-  در سفر مكه كنار بركه غدير
يكى از موارد احياى مسجد غدير توسط سوى معصومين ‏عليهم السلام جريان امام صادق ‏عليه السلام است.


همزمان با انقراض بنى‏اميه و در اوايل حكومت بنى‏عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يك فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق‏عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت‏هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.
آن حضرت شخصاً به غدير آمده‏ اند و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير بيان فرموده ‏اند. حسان جمال مى‏ گويد: امام صادق ‏عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏ بردم.


در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصوم‏عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته‏هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه‏هايى از واقعه را شنيده‏اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.
وقتى به مسجد غدير رسيديم حضرت نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود:


«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ».


ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى‏گويد:
سپس امام صادق ‏عليه السلام به سمت ديگر مسجد نگاهى كردند و فرمودند:


آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى ‏حذيفه و ابوعبيده جراح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مى‏ كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱. </ref>


امام صادق‏عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏بردم. پس از طى 200 كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« . سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى‏حذيفه و ابوعبيده جرّاح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مى‏كردند و درباره آنان آيه‏اى نازل شد.
== معناى مولى در كلام امام صادق‏ عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۱۲۰. </ref> ==
از امام صادق ‏عليه السلام پرسيدند:


منظور پيامبر صلى الله عليه و آله از كلامى كه در روز غدير درباره على ‏عليه السلام فرموده: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» چيست؟


سپس صحنه‏اى از حركات منافقين در مجلس 120000 نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديدند كه دستان على‏عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏گردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد: »وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ« : »كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏شنوند از روى غضب نگاه‏هاى تندى به تو مى‏كنند و مى‏گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست« .××× 1 كافى: ج 4 ص 566 ح 2. اثبات الهداة: ج 2 ص 16 ح 67 ، ص 21 ح 87 . بحار الانوار: ج 37 ص 172 ح 55 و ج 100 ص 225 ح 21. ×××
حضرت فرمود: به خدا قسم همين سؤال را از خود پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پرسيدند، و آن حضرت در پاسخ فرمودند:


خداوند مولاى من است و بر من از خودم بيشتر اختيار دارد و با امر او مرا امرى و اختيارى  نيست.


و من مولاى مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم و با امر من ايشان را امرى و اختيارى نيست.


و هر كس من صاحب اختيار او هستم و با امر من او را اختيارى نيست، على بن ابى طالب مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد و با امر او برايش امرى و اختيارى نيست.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۳ ح ۱۹۰. </ref>


== موقعيت‏ هاى تبليغى غدير در زمان امام صادق‏ عليه السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۵۱،۲۵۰.</ref>==
شرايط تبليغى غدير در زمان سه امام بعد از حسنين ‏عليهما السلام ، يعنى [[امام سجّاد علیه السلام|امام سجاد]] و [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] و امام صادق ‏عليهم السلام، هر يک ويژگى ‏هاى خاصى دارد.


امام صادق ‏عليه السلام در سفرى كه به [[مکّه]] مى ‏رفت، در بين راه به غدير خم رسيد و در آنجا توقفى فرمود و سپس به تشريح جغرافيايى منطقه و كيفيت مجلس پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير پرداخت و حتى جاى نشستن منافقين را نشان داد.<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.  </ref>


== منبع ==
دانشنامه غدیر، جلد ۶،صفحه ۳۶۳


== '''<big>پانویس</big>''' ==
==<big>پانویس</big>==
[[رده:تبلیغ غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۷

يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:[۱]

«يَعرِفونَ نِعمةَ اللَّه» درباره انكار نعمت غدير در سقيفه

خداوند در قرآن از نعمتى ياد مى‏ كند كه مردم روزگارى آن را پذيرفته و بدان اقرار كرده ‏اند، ولى بعداً آن را انكار نموده ‏اند.

غفلت جمعیت صد و بیست هزار نفری از غصب خلافت در کلام امام صادق علیه السلام

آن حضرت پس از بيان مفصلى از داستان غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز فرمود:

مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... ، اين آيه را مطرح فرمود:

«يَعرِفونَ نِعمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها»[۲] «نعمت خدا را مى‏ شناسند و سپس آن را انكار مى ‏كنند» و سپس در تفسیر آن فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقیفه انکار مى‏ كنند.[۳]

استناد امام صادق ‏عليه السلام به آيه «تبليغ» درباره پشتوانه قرآنى غدير

قرآن سند دائمى و ترازوى سنجش فكر و اعتقاد يک مسلمان است. هر اعتقادى كه بر آيه ‏اى از قرآن استوار باشد استحكام كتاب الله را به خود مى ‏گيرد و از گزند شبهه پراكنان در امان مى ‏ماند.

امام صادق‏ عليه السلام در اين باره فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى ‏شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد.

سپس درباره مستند قرآنىِ غدير چنين فرمود:

از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى ‏فرمايد:«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».[۴]

و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على‏ عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ ... .[۵]

استناد امام صادق ‏عليه السلام به دو آيه «فَانصَب» و «تبليغ» درباره آخرين دستور قرآنى غدير

امام صادق‏ عليه السلام بين دستور و اجراى غدير دو مرحله را طبق آيات قرآن بيان مى‏ فرمايد، كه نشان از دقيق بودن مسئله غدير در مقدر الهى دارد.

مرحله اول دستور اصلى نصب امام است كه در سوره انشراح آمده و حضرت در تفسير آن را چنين فرمود:

خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود:«فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»[۶]

«وقتى فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»، تفسيرش اين است: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيَّت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن» .

مرحله دوم دستور اجراى آن بود كه در نزديكى غدير خم نازل شد و واقعه غدير بر اساس آن شكل گرفت. امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:

تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏ گشت آيه«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...»[۷] نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:

مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.[۸]

استناد امام صادق‏ عليه السلام به آيه «ازدادوا  كفراً» درباره غاصبين حق غدير

امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً ... »[۹]:

«كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:

اين آيه درباره ابوبکر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا «در ظاهر» به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (در ظاهر) اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت كافر شدند و بر بیعت خود ثابت نماندند.

سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از ایمان براى آنان هيچ نمانده است.[۱۰]

انتشار فورى و فراگيرِ خبر غدير

در زمانى كه وسائل ارتباط جمعى و خبر رسانى بسيار ابتدائى بود و اخبار با زمان زياد و با انگيزه‏ هاى ضعيف از شهرى به شهرى به صورت گفتارى و يا حد اكثر نوشتارى منتقل مى‏ شد، چه طرحى لازم بود كه بتواند خبر غدير را در حد ابزارهاى ارتباطى امروز منتشر نمايد.

نه فقط مسلمانان آن روز توسط حاجيان اطلاع يافتند، بلكه كفار و مردمان شهرهاى دوردست و حتى پادشاهان كشورها خبردار شدند.

كلام امام صادق ‏عليه السلام را مى ‏شنويم درباره شيوع و پخش فورى خبر غدير در آن زمان، كه مى ‏فرمايد:

وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على‏ عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد.

وقتى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين خبر از سوى شما يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.[۱۱]

هزاران شاهد در غدير

شاهد در روز انكارِ حق به كار مى ‏آيد، تا با شهادت خويش غدير از دست رفته را به رخ طرفداران سقیفه بكشد و آنان را بر سر جايشان بنشاند.

اما بر غدير بايد گريست كه با شاهدان ده‏ ها هزار نفرى همچنان مظلوم ماند و حقش علناً غصب شد.

حتى اشتهار صد و بيست هزار نفرى آن كه در بازگشت حاجيان نزد خويشان و دوستانشان تبديل به شهرت ميليونى شده بود، نتوانست مانع ام الفساد صحیفه ملعونه شود!

امام صادق‏ عليه السلام به همين نكته اعتقادساز در دين ما اشاره كرده با تعجب مى ‏فرمايد:

تعجب است از آنچه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كشيده است! (در روز غدير) آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مى ‏گيرند!

اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت على ‏عليه السلام را اعلان فرمود.[۱۲]

تغافل اكثريت مردم از غدير

فراموشى جرم نيست، اما تغافل جنايت بر عليه حقيقت است؛ به خصوص اگر فرياد حق ‏طلبى مظلوم به گوش شاهد رسيده باشد.

جالب‏ تر هنگامى است كه اين فراموشى زدگى دست جمعى باشد و همه حاضرانِ واقعه چشم در چشم يكديگر لب از ابراز حقيقت فرو بندند، و شرم و حيا و حتى وجدان را زير پا گذارنداين همان چيزى بود كه غدير دچارش شد و از ۱۲۰ هزار شاهد تنها سه نفر اعلان آمادگى كردند و بقيه نيامدند، حتى زمانى كه صاحب غدير بر در خانه‏ هايشان رفت و از آنان كمک خواست.

امام صادق‏ عليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده استمردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ ‏ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه امیرالمؤمنین‏ علیه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده ‏ام و در بين شما هستم به اهل‏ بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى شود...![۱۳]

احياى مسجد غدير در زمان امام صادق ‏عليه السلام

همزمان با انقراض بنی ‏امیّه و در اوايل حكومت بنى ‏عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق ‏عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت ‏هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.

در سفر حج و راه مدینه تا مکّه و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته ‏هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه ‏هايى از واقعه را شنيده ‏اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.

ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى گويد:

امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏ بردم. پس از طى ۲۰۰ كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود:

آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ».

سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبکر و عمر و سالم مولی ابی‏ حذیفه و ابوعبيده جرّاح است كه پیامبر صلی الله علیه و آله را مسخره مى ‏كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.

سپس صحنه ‏اى از حركات منافقین در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود:

آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه دستان على‏ عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد گويا چشم ديوانه است!

جبرئيل هم با اين آيه نازل شد:

«وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»:

«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه ‏هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».[۱۴]

دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق ‏عليه السلام

سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم.

اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را -  از دور يا نزديک -  رو به ايوان نجف مى ‏ايستيم و سلامى به بلنداى نام على‏ عليه السلام تقديمش مى ‏داريم. امام صادق ‏عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مى ‏فرمايد:

اگر در روز عيد غدير در مشهد امیرالمؤمنین‏ علیه السلام (يعنى نجف) بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان... .[۱۵]

دستور اظهار سرور قلبى و زبانى

نه تنها بايد در عيد غدير خوشحال باشيم، كه بايد اين سرور و شادى هم در چهره ما پيدا باشد و هم در گفتارمان ديده شود.

در خاطرمان باشد كه در چنين روزى چه اتفاق عظيمى افتاده و چگونه پوزه اهل سقیفه به خاک ماليده شده است.

در سيماى ما تبسم و نشاطِ ناشى از خشنودى نسبت به چنين واقعه ‏اى مشاهده شود، تا آنجا كه حتى اگر گرفتارى يا غمى داريم به خاطر غدير آن را به فراموشى بسپاريم و به ياد اين روز زيبا شادى اظهار كنيم.

بر زبان ما تشكر و حمد الهى جارى باشد به خاطر عطاى نعمت ولايت كه خدا بر ما غديريان منت گذاشته است.

در اين باره به سفارشات ائمه‏ عليهم السلام گوش مى ‏سپاريم، آنجا كه امام صادق ‏عليه السلام مى‏ فرمايد:

روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولایت كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نماييد.[۱۶]

كيفيت تبريک غدير در كلام امام صادق‏ عليه السلام

يک سنت استثنائى براى ملاقات دو برادر دينى در عيد ولايت، توجه همه جانبه معصومين‏ عليهم السلام به تبليغ عملى غدير را نشان مى‏ دهد.

كلماتى كه در اين ديدارها گفته مى‏ شود شامل دو تشكر از دو نعمت است:

يكى اصل نعمت غدير كه خداوند مسئله امامت را به دست ما نسپرد و خود اين مهم را بر عهده گرفت، و ديگر اينكه ما را بر عهد و پيمان غدير ثابت قدم نگه داشت.

جالب است كه نه فقط دستور تبریک در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد داده ‏اند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيت‏ گويى آن به كار بريم. در اين باره امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:

هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو:

الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ:

شكر خدا را كه ما را به اين روز گرامى داشته و ما را از مؤمنان و از وفاداران به پيمانى كه با ما بسته و عهدى كه درباره واليان امرمان و برپا دارندگان عدالت از ما گرفته قرار داده است، و ما را از منكران و تكذيب كنندگان روز قيامت قرار نداده است.[۱۷]

دستور صلوات و لعن و برائت در غدير

اگر به خاطر آوريم كه در همان غدير خم و بعد از آن به فاصله دو ماه عده‏ اى آن را نپذيرفتند و گروهى بيعت خود را شكستند و برنامه خلافت را به سقیفه تغيير دادند، اينجاست كه صبح غدير را با دلى پر خون از اين مخالفان و دشمنان غدير آغاز مى‏ كنيم.

در حالى كه از يک سو در عيد آل محمد عليهم السلام درود بر صاحبان اين روز مى ‏فرستيم، تنفر و انزجار خود را از شكنندگان اين ركن اصيل اسلام اعلام مى‏ داريم.

ئمه ‏عليهم السلام اين برخورد دو سويه در غدير را به عنوان يكى از تبليغات عملى غدير به ما آموخته‏ اند.

امام صادق ‏عليه السلام فرمود:

در اين روز بر محمد و آل محمد عليهم السلام بسيار صلوات بفرست، و از ظالمان بر آنان برائت بجوى.[۱۸]

همچنين امام صادق ‏عليه السلام فرمود: در اين روز بسيار بگو: اللَّهُمَّ العَنِ الجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ المُغَيِّرينَ وَ المُبدِلينَ وَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الاَوَّلينَ وَ الآخِرينَ:

خداوندا، منكران و عهدشكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان (بدعت گذاران)و تكذيب كنندگانِ روز قيامت، از اولين و آخرين را لعنت فرما.[۱۹]

دستور شكر و حمد الهى در غدير

كدام نعمت را سپاس گوييم؟

خودِ ولايت را ؟

معرفت به صاحبِ ولايت را؟

شرفى را كه در سايه ولایت به دست آورده‏ ايم؟همه اين ها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مى‏ گوييم.

مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوه ‏هاى عملى در تبليغ غدير به ما آموخته ‏اند.

امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.[۲۰]

دستور روزه گرفتن در غدير

روزه شكرگزارى در روز غدير ثوابى عجيب دارد، كه درباره هيچ روزه گرفتنى وارد نشده است! معادل روزه عمر دنيا و معادل صد حج و عمره!

آرى اگر سقیفه عاشورا را به شكرانه قتل امام حسین‏ علیه السلام روزه مى‏ گيرد، ما با اين تبليغ عملى نشان مى ‏دهيم كه براى حيات حسين بن على‏ عليه السلام روزه مى‏ گيريم.

امام صادق‏ عليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت.[۲۱]

همچنين فرمود: روزه اين روز معادل روزه شصت ماه است.[۲۲]

و در حديثى فرمود: كفاره شصت سال است.[۲۳]

و در حديثى فرمود: افضل از روزه شصت سال است.[۲۴]

و نيز فرمود: روزه اين روز معادل صد حج و صد عمره مقبول است.[۲۵]

و فرمود: روزه گرفتن در روز غدير خم معادل روزه گرفتن به قدر عمر دنياست.[۲۶]

انتشار فورىِ خبرِ فوق‏ العاده غدير

با در نظر گرفتن امكانات محدود تبليغى آن زمان، فقط جمع‏ بندى چند شرايط غير عادى توانست خبر غدير را در اين وسعت منتشر سازد.

حساس كردن مردم و همه مخبرين آن زمان با اعلان قبلى توقف در غدیر از مکّه، تقارن با سفر حج، جمع صد و بيست هزار مخاطب، شكل فراموش نشدنى منبر و خطابه، بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى، مراسم سه روزه، همه اينها مجموعه مسائل غير عادى بود كه دست به دست هم داد و باعث انتشار سريع و وسيع خبر غدير شد.

در واقع اين شيوه ابداعى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه هيچ كس احتمال آن را هم نمى ‏داد؛ و به همين خاطر منافقين فلج شدند و از هر اقدام مؤثرى بر ضد غدير عاجز ماندند.

امام صادق‏ عليه السلام دراين باره مى ‏فرمايد:وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على ‏عليه السلام را منصوب كرد و فرمود:

«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.[۲۷]

غير عادى بودن غدير براى انبياء عليهم السلام

پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى‏ كنند.

آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى‏ شنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى ‏شوند و عظمت فوق ‏العاده آن را دريافت مى ‏كنند.

امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:

شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت ‏تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم![۲۸]

همچنين امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۲۹]

غير عادى بودن غدير براى ملائكه

ملائكه در آسمان‏ ها هيچ جشن سالانه ‏اى جز غدير ندارند! يعنى عجيب‏ ترين و غير عادى‏ ترين واقعه ‏اى كه براى يادبودش جشن مى‏ گيرند عيد ولايت است.

امام صادق ‏عليه السلام از اهداى هدايا توسط ملائكه در مراسم غدير خبر داده مى‏ فرمايد:

روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلاست.

در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه سبز رنگ وجود دارد و خاک آن از مشک و عنبر است.

در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره‏ هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ‏ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدن‏ هاى آنها از لؤلؤ و بال‏ هايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى ‏خوانند.

روز غدير كه فرا مى‏ رسد اهل آسمان ‏ها وارد اين قصر مى‏ شوند و تسبیح و تقدیس و تهلیل مى ‏گويند.

آن پرندگان هم به پرواز در مى ‏آيند و خود را به آب مى‏زنند، و سپس در آن مشک و عنبر مى‏ غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى‏ آيند و آن عطرها را بر آنان مى ‏پاشند.

ملائكه در روز غدير «نثار فاطمه‏ عليها السلام» (نثار فاطمه ‏عليها السلام همان ميوه ‏هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمان‏ها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند) را به يكديگر هديه مى‏ دهند.

وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى ‏رسد ندا مى ‏آيد: به مراتب و درجات خود برگرديد كه به حرمت محمد و على ‏عليهما السلام تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود.[۳۰]

غدير روز نتيجه ‏گيرى پيامبر صلى الله عليه و آله از رسالت

غدير نتيجه ‏گيرى از رسالتى بود كه پیامبر صلی الله علیه و آله بيست و سه سال در راه آن زحمت كشيد.

پس غدير براى پيامبر صلى الله عليه و آله، و پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند.

امام صادق‏ عليه السلام مراحل رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مى ‏فرمايد:

خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»؛ منظور اين است:

آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن.

آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏ گشت آيه «يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ...» نازل شد.

حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.[۳۱]

افضليت غدير بين سه عيد رسمى

در زمان‏ه اى بعد از غدير كه دوران سياه معاویه و بنى‏ اميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاک ‏هاى سقيفه دفن شد، تا روزگار امام صادق‏ عليه السلام كه با انقراض بنى ‏اميه و قبل از قدرت گرفتن بنى ‏عباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد.

آن حضرت از يک سو اهميت سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.[۳۲]

از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.[۳۳]

سپس عنوانِ بزرگ‏ترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد الله اكبر (يعنى عيد بزرگ خداوند) است.[۳۴]

نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.[۳۵]

در سفر مكه كنار بركه غدير

همزمان با انقراض بنى‏ اميه و در اوايل حكومت بنى‏ عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق‏ عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت‏ هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.

در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود.

فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته‏ هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه‏ هايى از واقعه را شنيده‏ اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.

ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى‏ گويد:

امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى ‏بردم. پس از طى ۲۰۰ كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود:

آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ».

سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبکر و عمر و سالم مولی ابی ‏حذیفه و ابوعبیده جرّاح است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را مسخره مى ‏كردند و درباره آنان آيه اى نازل شد. سپس صحنه ‏اى از حركات منافقين در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود:

آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه دستان على ‏عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند:

چشمانش را بنگريد كه چگونه مى ‏گردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد:

«وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»:

«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه‏ هاى تندى به تو مى ‏كنند و مى ‏گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».[۳۶]

حضور امام صادق‏ عليه السلام در سرزمين غدير[۳۷]

   يكى از جريانات مهم در زندگى امام صادق‏ عليه السلام اين است كه حضرت شخصاً در بيابان غدير حاضر شده و جاى جاى وقايع آن روز را نشان داده، و علت نزول اين آيات را بيان فرموده است.

حضرت با نگاهى به سمت چپ مسجد غدير (كه در زمان امام صادق‏ عليه السلام وجود داشته) فرمود: آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».

سپس نگاهى به سمت ديگر نموده و فرمود: آنجا محل استقرار ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى‏ حذيفه و ابوعبيده جرّاح است.

آنگاه كه ديدند حضرت دست على‏ عليه السلام را بالا برد به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد، گويا چشمان ديوانه است!

جبرئيل هم اين آيه را نازل كرد: «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»[۳۸]

«كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه‏ هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست»، و منظور از ذكر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.[۳۹]

مسجد غدير و امام صادق ‏عليه السلام[۴۰]

از زمان وقوع واقعه غدير آنجا به عنوان مكانى متبرک در تاریخ ثبت شد، و چون بر سر راه حجاج بود هيچگاه از خاطره ‏ها محو نشد.

آنجا را به نام مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نام نهادند و به زيارت آنجا آمدند.

يكى از موارد احياى مسجد غدير توسط سوى معصومين ‏عليهم السلام جريان امام صادق ‏عليه السلام است.

آن حضرت شخصاً به غدير آمده‏ اند و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير بيان فرموده ‏اند. حسان جمال مى‏ گويد: امام صادق ‏عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏ بردم.

وقتى به مسجد غدير رسيديم حضرت نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود:

«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ».

سپس امام صادق ‏عليه السلام به سمت ديگر مسجد نگاهى كردند و فرمودند:

آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى ‏حذيفه و ابوعبيده جراح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مى‏ كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.[۴۱]

معناى مولى در كلام امام صادق‏ عليه السلام[۴۲]

از امام صادق ‏عليه السلام پرسيدند:

منظور پيامبر صلى الله عليه و آله از كلامى كه در روز غدير درباره على ‏عليه السلام فرموده: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» چيست؟

حضرت فرمود: به خدا قسم همين سؤال را از خود پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پرسيدند، و آن حضرت در پاسخ فرمودند:

خداوند مولاى من است و بر من از خودم بيشتر اختيار دارد و با امر او مرا امرى و اختيارى  نيست.

و من مولاى مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم و با امر من ايشان را امرى و اختيارى نيست.

و هر كس من صاحب اختيار او هستم و با امر من او را اختيارى نيست، على بن ابى طالب مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد و با امر او برايش امرى و اختيارى نيست.[۴۳]

موقعيت‏ هاى تبليغى غدير در زمان امام صادق‏ عليه السلام[۴۴]

شرايط تبليغى غدير در زمان سه امام بعد از حسنين ‏عليهما السلام ، يعنى امام سجاد و امام باقر و امام صادق ‏عليهم السلام، هر يک ويژگى ‏هاى خاصى دارد.

امام صادق ‏عليه السلام در سفرى كه به مکّه مى ‏رفت، در بين راه به غدير خم رسيد و در آنجا توقفى فرمود و سپس به تشريح جغرافيايى منطقه و كيفيت مجلس پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير پرداخت و حتى جاى نشستن منافقين را نشان داد.[۴۵]

منبع

دانشنامه غدیر، جلد ۶،صفحه ۳۶۳

پانویس

  1. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۶۲ - ۶۵، ۷۰ - ۷۳، ۹۰، ۹۱، ۹۳، ۹۴ - ۹۶، ۹۹، ۱۰۶ - ۱۰۹، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۸، ۱۵۹، ۱۷۰، ۱۸۵، ۱۸۸، ۱۸۹، ۲۰۳، ۲۰۴.
  2. نحل /  ۸۳ .
  3. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.
  4. مائده /  ۶۷ .
  5. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.
  6. انشراح /  ۸،۷ .
  7. مائده /  ۶۷ .
  8. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.
  9. نساء /  ۱۳۷.
  10. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.
  11. اثبات‏ الهداة:ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .
  12. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۳.
  13. اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.
  14. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.
  15. عوالم العلوم : ج ۳/۱۵ ص ۲۲۰.
  16. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.
  17. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵.
  18. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱.
  19. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۷.
  20. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.
  21. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.
  22. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.
  23. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.
  24. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.
  25. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.
  26. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.
  27. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .
  28. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵.
  29. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۴.
  30. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳. عوالم العلوم : ج ۳/۱۵ ص ۲۲۱.
  31. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.
  32. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.
  33. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.
  34. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.
  35. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۲،۲۱۱،۲۱۰.
  36. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.
  37. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۱۱ - ۳۲۶.
  38. قلم /  ۵۲،۵۱ .
  39. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۲۱،۱۷۲،۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱ ح ۲۲۲،۲۰۸،۱۴۹. الكافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۳۱۴ ح ۶۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰.
  40. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱۲. غدير كجاست؟ : ص ۳۲.
  41. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.
  42. اسرار غدير: ص ۱۲۰.
  43. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۳ ح ۱۹۰.
  44. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۵۱،۲۵۰.
  45. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.