بیعت منافقین با امیر المومنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «.  بيعت منافقين با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
بيعت منافقين با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص 120. چهارده قرن با غدير: ص 44. اسرار غدير: 272  - 263. ×××
پس اتمام [[خطبه غدیر]] و دستور [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] براى بيعت همگانى با [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] ، و بعد از بيعت [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] و ابن مسعود و [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] و بریده اسلمی، از اولين افرادى كه بايد براى [[بیعت]] حضور مى ‏يافتند [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[مغیرة بن شعبه|مغیره]] و [[ابوموسی اشعری]] بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى بر بيعت آنان داشت.


  پس اتمام خطبه غدير و دستور پيامبرصلى الله عليه وآله براى بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام، و بعد از بيعت مقداد و سلمان و ابوذر و حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى، از اولين افرادى كه بايد براى بيعت حضور مى‏يافتند ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و معاويه و مغيره و ابوموسى اشعرى بودند كه پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعت آنان داشت.
از بين آنان پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به ابوبكر و عمر فرمودند: «اى پسر ابى ‏قحافه و اى عمر، با على بر صاحب اختيارى و اميرالمؤمنين بودن بعد از من بيعت كنيد».


آنها سؤال كردند: آيا اين امر از طرف خدا و رسولش است يا از طرف رسولش؟!!


از بين آنان پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به ابوبكر و عمر فرمود: »اى پسر ابى‏قحافه و اى عمر، با على بر صاحب اختيارى و اميرالمؤمنين بودن بعد از من بيعت كنيد« .
حضرت فرمودند: «آيا چنين امرى از طرف غير خدا امكان دارد؟ بلى، امرى از طرف خدا و رسولش است كه او اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغُرِّ المُحَجَّلين است.


در روز قيامت خدا او را بر پل صراط مى‏ نشاند تا دوستانش را وارد [[بهشت]] و دشمنانش را وارد جهنم نمايد» .


آنها سؤال كردند: آيا اين امر از طرف خدا و رسولش است يا از طرف رسولش؟!!
آنگاه همه آنان با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند. آن حضرت بار ديگر از آنان اقرار گرفت و آنان گفتند: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.
 
حضرت پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟


همگى گفتند: آرى شاهد باشند!!


حضرت فرمود: »آيا چنين امرى از طرف غير خدا امكان دارد؟ بلى، امرى از طرف خدا و رسولش است كه او اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغُرِّ المُحَجَّلين است. در روز قيامت خدا او را بر پل صراط مى‏نشاند تا دوستانش را وارد بهشت و دشمنانش را وارد جهنم نمايد« .
حضرت فرمودند: بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند.


آنان گفتند: قبول كرديم، يا رسول الله.


آنگاه همه آنان با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند. آن حضرت بار ديگر از آنان اقرار گرفت و آنان گفتند: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. حضرت پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى شاهد باشند!!
سپس به خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمدند و با آن حضرت دست [[بیعت]] دادند و با جمله «السلام عليک يا [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]» به آن حضرت سلام دادند و [[تبریک]] گفتند


حضرت فرمود: بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده‏اند برسانند. آنان گفتند: قبول كرديم، يا رسول اللَّه.
از بين آنان عمر جلو آمد و دست بر كتف امیرالمؤمنین ‏عليه السلام گذاشت و گفت:


«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ اَبى‏ طالِبٍ، اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»: «گوارايت باد اى پسر ابى‏ طالب، خوشا به حالت اى پسر ابى ‏طالب، اكنون مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى شدى»!


سپس به خيمه اميرالمؤمنين‏عليه السلام آمدند و با آن حضرت دست بيعت دادند و با جمله »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« به آن حضرت سلام دادند و تبريك گفتند. از بين آنان عمر جلو آمد و دست بر كتف على‏عليه السلام گذاشت و گفت: »بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ اَبى‏طالِبٍ، اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ« : »گوارايت باد اى پسر ابى‏طالب، خوشا به حالت اى پسر ابى‏طالب، اكنون مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى شدى«!
اين گونه بود كه سردمداران نفاق و اصحاب صحيفه با اين تأكيدات و پيمان‏هايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان گرفت از خيمه [[بیعت]] بيرون آمدند.


ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى‏ كردند و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به عنوان تبليغ به نفع خود استفاده كنند.


اين گونه بود كه سردمداران نفاق و اصحاب صحيفه با اين تأكيدات و پيمان‏هايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از آنان گرفت از خيمه بيعت بيرون آمدند.
روزى ابوبكر با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در كوچه بنى ‏النجار برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت:


يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏ سپارم!!


  ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى‏كردند و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين‏عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به عنوان تبليغ به نفع خود استفاده كنند.
حضرت فرمودند: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟


آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عده ‏اى از همراهيانت بيعت گرفتند كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از [[حجةالوداع]] بود.


روزى ابوبكر با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در كوچه بنى‏النجار برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏سپارم!!
آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.


پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيدند: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟


حضرت فرمود: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن‏تر از پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عده‏اى از همراهيانت بيعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از حجةالوداع بود. آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.
همگى گفتید: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمودند:


پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غائبين برسانند و آنانكه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول الله!


پيامبرصلى الله عليه وآله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غائبين برسانند و آنانكه شنيدند به كسانى كه نشنيده‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول اللَّه!
سپس همگى برخاستيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من بخاطر اين كرامت خداوند [[تبریک]] گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!


سپس همگى برخاستيد و به پيامبرصلى الله عليه وآله و به من بخاطر اين كرامت خداوند تبريك گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!××× 1 بحار الانوار: ج 29 ص 37  - 35. ×××
== منبع ==
واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۴۴. اسرار غدير: ۲۶۳ - ۲۷۲.<references />
[[رده:تاریخ غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۱

پس اتمام خطبه غدیر و دستور پیامبر صلی الله علیه و آله براى بيعت همگانى با امیرالمؤمنین‏ علیه السلام ، و بعد از بيعت مقداد و سلمان و ابوذر و حذیفه و ابن مسعود و عمار و بریده اسلمی، از اولين افرادى كه بايد براى بیعت حضور مى ‏يافتند ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و معاویه و مغیره و ابوموسی اشعری بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى بر بيعت آنان داشت.

از بين آنان پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به ابوبكر و عمر فرمودند: «اى پسر ابى ‏قحافه و اى عمر، با على بر صاحب اختيارى و اميرالمؤمنين بودن بعد از من بيعت كنيد».

آنها سؤال كردند: آيا اين امر از طرف خدا و رسولش است يا از طرف رسولش؟!!

حضرت فرمودند: «آيا چنين امرى از طرف غير خدا امكان دارد؟ بلى، امرى از طرف خدا و رسولش است كه او اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغُرِّ المُحَجَّلين است.

در روز قيامت خدا او را بر پل صراط مى‏ نشاند تا دوستانش را وارد بهشت و دشمنانش را وارد جهنم نمايد» .

آنگاه همه آنان با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند. آن حضرت بار ديگر از آنان اقرار گرفت و آنان گفتند: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.

حضرت پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟

همگى گفتند: آرى شاهد باشند!!

حضرت فرمودند: بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند.

آنان گفتند: قبول كرديم، يا رسول الله.

سپس به خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمدند و با آن حضرت دست بیعت دادند و با جمله «السلام عليک يا امیرالمؤمنین» به آن حضرت سلام دادند و تبریک گفتند.

از بين آنان عمر جلو آمد و دست بر كتف امیرالمؤمنین ‏عليه السلام گذاشت و گفت:

«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ اَبى‏ طالِبٍ، اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»: «گوارايت باد اى پسر ابى‏ طالب، خوشا به حالت اى پسر ابى ‏طالب، اكنون مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى شدى»!

اين گونه بود كه سردمداران نفاق و اصحاب صحيفه با اين تأكيدات و پيمان‏هايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان گرفت از خيمه بیعت بيرون آمدند.

ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى‏ كردند و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به عنوان تبليغ به نفع خود استفاده كنند.

روزى ابوبكر با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در كوچه بنى ‏النجار برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت:

يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏ سپارم!!

حضرت فرمودند: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟

آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عده ‏اى از همراهيانت بيعت گرفتند كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از حجةالوداع بود.

آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.

پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيدند: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟

همگى گفتید: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمودند:

پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غائبين برسانند و آنانكه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول الله!

سپس همگى برخاستيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من بخاطر اين كرامت خداوند تبریک گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!

منبع

واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۴۴. اسرار غدير: ۲۶۳ - ۲۷۲.