منابع انسانی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۰۷ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

مديريت منابع انسانى توسط پيامبرصلى الله عليه وآله در واقعه غدير[۱]

مديريت منابع انسانى توسط پیامبرصلی الله علیه و آله در واقعه غدير، با هدف شناسايى روش‏ ها و سیاست‏ هاى رفتارى پيامبر صلى الله عليه و آله در به كارگيرى نيروهاى انسانى جهت تحقق فلسفه واقعه غدير خم بسيار جذاب و قابل توجه است.

در واقعه تاريخى و عظيم غدیر كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت و جانشینی اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را در حضور ۱۲۰۰۰۰ نفر حاجى -  كه همراه ايشان بودند -  اعلام فرمود. حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و اتصال ايشان به منبع وحى الهى چنان قدرتى به ايشان عطا نمود كه توانستند آن جمعيت كثير را در آن گرماى سوزان مديريت نموده، و فرمان الهى را به آنها اعلام نمايد.

پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجراى شايسته اين مراسم اشخاصى را مسئول برپايى منبر، و گروهى را مسئول خبررسانى براى اعلام مراسم و تكرار فرمايشات ايشان به آن جمعيت، و گروهى را مسئول برقرارى آرامش و امنيت مراسم نموده است. رسول اکرم‏ صلى الله عليه و آله براى انتخاب هر كدام از اين گروه‏ ها معيارهايى را در نظر گرفته ‏اند؛ به گونه‏ اى كه آنها به نحو احسن از عهده آن كار برآيند. حضرت در پايان با بستن عمامه و گرفتن بیعت از آن جمعيت به فرمان الهی دین را كامل نمودند.

مقدمه

مديريت منابع انسانى به اين معنى است كه شخصى بتواند استعدادها، نيروها، و توانايى‏ هاى نهفته و بالقوه افراد را به فعليت در آورد. در اين جا بر آنيم كه «مديريت منابع انسانى پيامبر صلى الله عليه و آله در واقعه غدير» را بررسى كنيم؛ ببينيم پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم براى رسيدن به اهداف مورد نظر به چه صورت از نيروهاى در دسترس خويش استفاده نموده است. موضوعى كه تا كنون به طور مستقل و گسترده به آن پرداخته نشده است.

مدیریت پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز از جهات مختلفى قابل ارزيابى است. اما سخن در مورد همه آن ها در اين مختصر نمى‏ گنجد. لذا در اين گفتار فقط اين قسم از مديريت ايشان -  يعنى مديريت منابع انسانى -  مورد توجه قرار گرفته است. دستيابى به الگوى كاملى در مديريت منابع، خصوصاً منابع انسانى در كارهاى اجرايى مى ‏تواند از اهمیت و فوايد بحث مذكور باشد.

مديريت

مديريت به معناى قدرت برنامه‏ سازى، ساماندهى، هماهنگى، فرماندهى و كنترل است. مديريت منابع انسانى نيز به اين معنى است كه شخصى بتواند استعدادها، نيروها، و توانايى‏ هاى نهفته و بالقوه افراد را به فعليت در آورد.

موفقيت هر جامعه‏ اى نيازمند مدير آگاه و كارآمد و متخصص است، كه با نبود آن ضررها و زيان‏ هاى فراوانى بر مردم و جامعه وارد مى ‏شود. غدير نيز نيازمند يک مدير آگاه و متخصص است، كه جز پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه و آله از عهده اين مسئولیت مهم بر نمى ‏آمد. زيرا در پرتوى مديريت مناسب و آگاهانه است كه تمامى راهبردها و اهداف به سرانجام مى ‏رسد.

آماده‏ سازى منبر غدير

زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از حجةالوداع بازگشت و به محل غدير رسيد، با آيه تبلیغ از طرف خداوند مأموريت يافت كه امر ولایت على‏ عليه السلام را در اجتماع مردم ابلاغ كند. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين دستور را شنيد، براى اجراى آن بى ‏درنگ به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانيد كه به خدا سوگند از اين مكان نمى‏ روم تا اين كه رسالت پروردگار خود را برسانم. پس امر فرمود براى وى از جهاز شتران منبرى بسازند.

در آن جا پنج درخت كهن و سايه‏ گستر وجود داشت. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله جاى گزيدن در زير آن را منع فرمود، تا آن جا از خار و خاشاک به كلى پاک شود. وقت ظهر كه حرارت هوا شدت يافت، مردم قسمتى از رداى خود را بر سر و قسمتى را زير پا انداختند، و براى آسايش پيامبر صلى الله عليه و آله چادرى تهيه و روى درخت افكندند تا سايبانى فراهم گشت.

پيامبر صلى الله عليه و آله اين دستور را به مقداد و سلمان و ابوذر و عمار داد، و آنان در زير سايبان بناى منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ايشان منبر را طورى بر پا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد، و پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشند و همه آن حضرت را ببينند. زنان نيز در قسمت خاصى قرار گرفتند كه منبر را مى‏ ديدند.

جمع نمودن صد و بيست هزار نفر جمعيت در آن گرماى سوزان كارى نبوده كه هر كسى قادر به انجام آن باشد. بنابراين، رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله مى‏ بايست شخص توانايى را براى انجام اين كار انتخاب نمايد كه از عهده اين مهم برآيد. پس پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت على‏ عليه السلام را امر فرمود تا مردم را جمع نمايد.

خبررسانى در واقعه غدير

از آنجايى كه واقعه غدیر و اعلام ولايت حضرت على‏ عليه السلام خبر بزرگ و مهمى بود، پيامبرصلى الله عليه وآله بايد براى خبررسانى به مردم و مطلع ساختن همه حاضرین افرادى را انتخاب مى ‏نمود.

الف. بلال

از جمله اين افراد بلال بود، كه از دلايل انتخاب وى از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏تواند اين باشد كه وى اولين مؤذن اسلام بود. همچنين صداى رسا و بلندى داشته است، و نيز به اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام وفادار بوده است.

خبررسانى بلال در واقعه غدير در چندين موقعيت و زمان به چشم مى ‏خورد. از جمله اينكه در مكه پس از مراسم حج، پيامبرصلى الله عليه وآله به بلال دستور داد تا بين مردم ندا دهد: فردا (يعنى پانزدهم ذى‏ الحجه) همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند.

وظيفه ديگر بلال در واقعه غدير در بازگشت از حجةالوداع بود؛ آنگاه كه پيامبرخداصلى الله عليه وآله مى ‏خواست فرمان خدا را درباره خلافت على‏ عليه السلام اعلام كند، صداى اذان بلال بود كه در وادى غدير خم پيچيد و مسلمانان را پاى خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله گرد آورد.

در پايان مراسم نيز پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا سند مكتوبی براى غدير آماده شود. براى اين كار نيز بلال ندا داد: الصلاة جامعة، تا همه جمع شوند.

ب. ربيعة بن امية بن خلف

از ديگر افرادى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى اين امر مهم انتخاب نمود ربیعة بن امیة بن خلف بود. براى اينكه صداى پيامبرصلى الله عليه وآله به همگان برسد، حضرت به وى -  كه صداى بلند و دلنشينى داشت -  فرمان داد كه سخنان آن حضرت را تكرار كند.

نحوه چينش مردم

در هنگام سخنرانى و در حالى كه رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله بر فراز منبر بود، چينش مردم به گونه ‏اى بود كه خواص در رديف جلو قرار داشتند و عوام مردم در صف‏ هاى ديگر و با فاصله از منبر قرار داشتند.

درست مقابل منبر، هفت نفر از بزرگان قبائل و منافقین كنار هم نشسته بودند؛ كه عبارتند از: ابوبكر، عمر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى‏ وقاص، ابوعبيده جراح، سالم مولى ابى‏ حذيفه، مغيرة بن شعبه.

علاوه بر اينها، برخى ديگر همچون عبداللَّه بن جعفر، عمر بن ابى‏ سلمه، اسامة بن زيد، سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و زبير نيز در مقابل پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داشتند. زنان نيز به گونه‏ اى قرار داشتند كه منبر را مى‏ ديدند.

حفظ امنيت

هر اندازه مراسمى گسترده‏ تر و داراى اهداف بزرگ‏ترى باشد، نياز به تدابير امنيتى بيشترى است. مخصوصاً زمانى كه مردم حاضر در آن مراسم از اقشار مختلف با درجاتى متفاوت از ایمان، فرهنگ و با مليت‏ هاى مختلف باشند.

در ميان اين افراد، گروهى توطئه ‏گر و منافق وجود داشته باشد و اكثر آنان از هر فرصتى براى به هم زدن مجلس استفاده نمايند.

از آنجايى كه واقعه تاريخى غدير از مهم‏ترين قضايا و خطيرترين موضوعات در جهان اسلام است، برقرارى امنیت در روز غدير بسيار مهم بوده است، كه علاوه بر خداوند، بر عهده اشخاصى ديگرى از جمله شخص پيامبرصلى الله عليه وآله، حضرت على‏ عليه السلام و برخى  اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله بوده است.

در ادامه، بعد از اشاره به نحوه ايجاد امنيت توسط خداوند، چگونگى اجراى اين وظيفه را از سوى هر كدام از آنها ذكر مى كنيم:

الف. برقرارى امنيت توسط خداوند

يک. آيه تبليغ: هنگامى كه آيه تبلیغ نازل شد و پيامبرصلى الله عليه وآله را مأمور به تبليغ پيامى از سوى خدا به مردم كرد، رسول‏ خداصلى الله عليه وآله براى حفظ دين احساس خطر نمود. خداوند هم در ادامه آيه مى‏ فرمايد: «و اللَّه يعصمك من الناس» .

اين قسمت از آيه وعده‏ اى است كه خداى تعالى به رسول خودصلى الله عليه وآله داده است؛ كه او را از خطراتى كه در اين ابلاغ ممكن است متوجه وى شود نگهدارى كند.

مفسرين گويند: امر مهمى كه خدا در اين آيه به پيامبرش ‏صلى الله عليه وآله تذكر مى‏ دهد، موضوع تعيين امام و جانشين است، كه اگر انجام نشود زحمات بيست و سه ساله پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله پس از شهادتش به هدر مى‏ رود و مردم يک باره به جاهلیت خود باز مى‏ گردند. گويا پيامبرصلى الله عليه وآله رسالت و پيام خدا را نرسانده است.

از سوى ديگر، به واسطه جنگ ‏هاى معروف و مشهور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  كه پايه اسلام را محکم كرده بود -  در دل منافقین نسبت به آن حضرت كينه و خشمى ايجاد شده بود. تا جايى كه در اواخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله گاه و بيگاه اظهار مى ‏كردند. پيامبرصلى الله عليه وآله نيز آگاه بود كه نصب حصرت على‏ عليه السلام به مقام پيشوايى بر آنها گران و سنگين خواهد آمد و كارشكنى و فتنه ‏انگيزى خواهند كرد. از اين جهت خداى تعالى ضمانت نگهدارى پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله را در آيه شريفه تذكر مى‏ دهد.

دو. آيات سوره حجر: مورد ديگر آيات آخر سوره حجر است، كه خداوند صريحاً به پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله وعده خنثى ‏سازى توطئه ‏هاى منافقين و دفع خطر آنان را مى‏ دهد. چنانچه هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل، و هم حفظ جان حضرت در کوه هرشی از خطر قتل نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عملى باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.

لازم به ذكر است كه در اينجا فقط به دو موارد از آيات اشاره شد. اين در حالى است كه بيش از هشتاد آيه از افشاگرى عليه منافقين در ايام غدير، حاكى از ضمانت حفظ و حراست خداوند نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله و اجراى مراسم غدير است.

ب. برقرارى امنيت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله

يكى از عمده‏ ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولایت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود، كه همان منافقین بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله براى مقابله با چنين افرادى كه به عنوان مسلمان در بين اجتماع مسلمين مشغول توطئه بودند، شيوه ‏هاى مختلفى را به كار بردند. تمام اين شيوه‏ ها بر اين اصل امنيتى استوار بود كه به اصل برنامه غدير لطمه اى نزند.

به عنوان مثال، پیامبرصلی الله علیه و آله در جايى از خطبه غدیر فرمود: از جبرئیل خواستم تا از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل نفاق و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امتم غالب هستند، و مسخره كنندگان اسلام را مى ‏شناختم.

پيامبرصلى الله عليه وآله در جايى ديگر از اين خطبه، براى خنثى ‏سازى نقشه‏ ها و اهداف و توطئه‏ هاى منافقين، به آيه ۴۷ سوره نساء اشاره نمود و با صراحت فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من، كه آنان را با نام و نسبشان مى ‏شناسم. ولى مأمور شدم از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم. با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه‏ هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه ‏هاى سرّى آنان آگاه مى‏ گردند.

ج. بر قرارى امنیت توسط حضرت على‏ عليه السلام

در آغاز سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله، منافقين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پیامبرصلی الله علیه و آله بر فراز منبر قرار مى ‏گيرد و مردم با انسجام بيشترى آماده استماع سخنرانى مى‏ شوند، در صفوف اول قرار داشته باشند و ناگهان از بين جمعيت برخيزند و پراكنده شوند، تا عملاً مجلس را بر هم زنند و نگذارند برنامه ادامه يابد!

اين نقشه عملى شد. پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد، به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام دستور داد تا از منبر پايين رفته و از تفرقه مردم جلوگيرى كند و همه را مقابل منبر جمع نموده و مجلس را منظم نمايد.

د. برقرارى امنيت توسط صحابه

از ديگر اقدامات امنيتى پيامبرصلى الله عليه وآله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه‏ هاى منافقين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله به برخى همچون مقداد، سلمان، ابوذر، حذیفه و بريده اسلمى -  كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند -  دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله، علاوه بر ايمان و سابقه اسلام ايشان اين بود كه اينها از افراد مورد وثوق و اعتماد در بين مردم بودند.

بستن عمامه

از ديگر اقدامات رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در غدير براى نشان دادن خلافت و رهبرى حضرت على‏ عليه السلام بستن عمامه بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه نشان و رمزى از سيادت و پيشوايى بود -  به امامان ديگر نيز به ارث رسيد. اين عمامه رمز تداوم رهبرى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله و خلافت حقه در نسل پاک آن حضرت بود.

همچنين عمامه مظهر هيبت است،وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله عمامه را بر سر حضرت على‏ عليه السلام گذارد و مقدارى از طرف ديگرش را به پشت سر او افكند و فرمود:هكذا تيجان الملائكة: تاج‏ هاى فرشتگان نيز همين گونه است. در واقع مى ‏توان نتيجه گرفت كه بستن عمامه كنايه از اعطاى مقام سیادت و پيشوايى و خلافت به آن حضرت است.

اين امر خود نشان دهنده ذکاوت اجتماعى و ابتكار عمل پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه در حضور ديدگان آن همه جمعيت عمامه خود را -  كه دليلى بر مقام جانشینی و خلافت ايشان است -  بر سر حضرت اميرعليه السلام قرار مى‏ دهد، تا اين امر باعث تثبیت پيام مورد نظر ايشان در ذهن همگان گردد.

اولين شاعر غدير

اولين قصیده ‏اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر حسّان بن ثابت است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت -  كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده -  و بزرگان قریش -  كه به دقائق سخن ‏سرايى واقف بودند -  اولين غدیریه را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، پيامبرصلى الله عليه وآله به حسّان فرمود: همواره به وسيله روح ‏القدس مؤيد باشى، تا آنگاه كه ما را به زبان خود يارى مى ‏كنى.

اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه از وجود يک شاعر نيز در آن روز به نحو احسن و در بهترين زمان ممكن استفاده مى‏ نمايد، تا شعر او نيز گواهى بر حقانیت غدير براى آيندگان باشد.

بيعت گرفتن از مردم در روز غدير

پيامبرصلى الله عليه وآله پس از شرح مفصلى پيرامون حلال و حرام و تأكید بر نماز و زكات فرمود: من مأموريت دارم از طرف خداوند براى على بن ابى ‏طالب و امامان پس از اوعليهم السلام -  كه از من و اويند -  از شما بیعت بگيرم. آنان تا روز قیامت امام و پيشوايند، و مهدى امت من ‏عليه السلام -  كه به حق داورى مى‏ كند -  از آنان است. حتى پیامبرصلی الله عليه و آله بيعت گرفتن خود را از مردم به دو صورت زبانى و بیعت با دست مطرح نمود.

پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏ گويد تكرار كنند:

در تمام مواردى كه گفتى خدا را اطاعت مى‏ كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه ‏عليهم السلام هستيم. اين عهد و پیمانی است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان اعتراف نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و خدا گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه گواهی مى‏ دهند، و گواهى خداوند از همه بزرگ‏تر است.

رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در روز غدیر بر بيعت سرشناسان -  چه از مؤمنین و چه از منافقين -  تأكيد خاصى داشتند. اول كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنان دستور داد ابوبکر و عمر بودند. آن دو بلند نشدند مگر بعد از آنكه از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: آيا اين بيعت به امر خداست؟

حضرت جواب داد: آرى، از امر خداوند جل و علا است. و بدانيد كه هر كس اين بيعت را بشكند کافر است... . چرا كه سخن على‏ عليه السلام سخن من و امر او امر من است. هر كس با سخن على‏ عليه السلام و امر او مخالفت كند با من مخالفت كرده است. بعد از آنكه حضرت اين سخن را بر آنان تأكيد كرد، دستور داد تا هر چه زودتر بيعت كنند. آن دو برخاستند و نزد علی‏ علیه السلام رفتند و به عنوان «امير المؤمنين» با او بيعت كردند. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله به سلمان و ابوذر دستور بيعت داد. آن دو برخاستند و (بيعت كردند) و سخنى نگفتند... .

بعد از آنها پيامبرصلى الله عليه وآله به حذیفه و ابن‏ مسعود و عمار و بريده اسلمى نيز همين دستور را داد. از ديگر افرادى كه به عنوان اولين بيعت كنندگان بودند مى ‏توان به عثمان و طلحه و زبير و معاويه و مغيره و ابوموسى اشعرى اشاره كرد، كه پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعت آنها داشت.

پس از اين اشخاص، كل جمعيتى كه در آنجا حضور داشتند به ترتيب داخل خيمه حضرت على‏ عليه السلام شده و با ايشان بيعت نمودند.

بيعت با زنان

زمانى كه بیعت مردان تمام شد، پيامبرصلى الله عليه وآله امر فرمود ظرف آبى بياورند و پارچه‏ اى روى آن بكشند. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دستش را درون ظرف قرار بدهند و زن‏ ها با بردن دست خود در آن آب با آن حضرت بيعت كردند.

همسران پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز حضور داشتند و همگى به همان طريق با آن حضرت بيعت كردند.صاحب كتاب«غدير در گذر زمان»در اين زمينه به نقل از«حبيب السير» خواندمير مى ‏نويسد: بعد از آن، امهات مؤمنین بر حسب اشارات سيدالمرسلين ‏عليه السلام به خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام رفته و شرط تهنیت به جاى آوردند.

اين امر خود به وضوح گوياى توجه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به حقوق بانوان و احترام به آنان است.

نتيجه‏ گيرى

وجود مدیریت و رياست براى حفظ و استوارى هر اجتماعى و جلوگيرى از هرج و مرج آن لازم و ضرورى است، تا بدان وسيله به نظم و انسجام آن كمک نمايد. پيامبرصلى الله عليه وآله در كوتاه ‏ترين زمان ممكن، يكى از عظيم ‏ترين وقايع تاريخى را سازماندهى نمودند. براى اجراى اين مراسم از افرادى شايسته و با ويژگى‏ هاى مرتبط با وظيفه‏ اى كه به آنها محول شده استفاده نموده ‏اند.

براى جمع نمودن جمعيت از حضرت على ‏عليه السلام -  كه تواناترين افراد براى اين كار بود -  بهره برد. وظيفه خبر رسانی را به ربيعه و اولين مؤذن خود به خاطر صداى بلند و دلنشينشان واگذار كرد. دستور ساخت منبر را به برترين اصحاب خود همچون ابوذر، عمار، سلمان و مقداد محول نمود، و همچنين از آنان چون افرادى مورد وثوق و اعتماد بودند براى حفظ امنیت و آرامش مراسم استفاده كردند.

مديريت حضرت چنان دقيق و منسجم بود كه از وجود يک شاعر در آن روز در مناسب ‏ترين زمان و مكان بهره بردند. در پايان نيز با بيعت گرفتن خصوصاً از بزرگان و سرشناسان، و بستن عمامه كه نشانگر سيادت و پيشوايى حضرت على‏ عليه السلام بود، رهبرى و مديريت خود را در بالاترى درجه ممكن عملى نمودند.

پانویس

  1. زلال غدير (مجموعه مقالات) : ص ۲۷۶  - ۲۶۷.