سخنرانی
آماده سازى منبر غدير[۱]
پس از رسيدن كاروان حجةالوداع به غدير و فرمان توقف از سوى پیامبر صلی الله علیه و آله، آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا به محل پنج درخت كهنسال - كه در يک رديف جلوى برکه غدیر بودند - بروند و آنجا را براى اجراى مراسم آماده كنند.
آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. سپس شاخه هاى پايين آمده درختان را - كه تا نزديكى زمين آمده بود - قطع كردند.
بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه ها پارچه اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.
سپس در زير سايبان، بناى منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا با جمع آورى سنگ هاى بزرگ و كوچک، آنها را روى هم چيدند و شبه منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.
سپس از رواندازهاى شتران و ساير مركب ها كمک گرفتند و بناى آن را تكميل كردند.
در مرحله بعد پارچه اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر انداختند. آنان منبر را طورى برپا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد، و پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مُشرِف بر مردم باشد تا همه آن حضرت را ببينند.
چنان كه در گزارش ماجراى غدير آمده است: احدى از حاضرين غدير خم نبود مگر آنكه آن حضرت را به چشم خود مى ديد و صداى آن حضرت را به گوش خود مى شنيد.
از سوى ديگر شخصى به نام ربيعة بن اُمية بن خلف - كه صداى بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.[۲]
دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را كه قابل بريدن نبود با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.[۳]
ايستادن دو نفر بر فراز منبر غدير[۴]
عادت ذهنى عموم مردم از منبر، نشستن بر فراز آن است نه ايستادن، و پیامبرصلی الله علیه و آله نيز در تمام عمر خود هر گاه بر فراز منبر سخن گفته در حال نشسته بوده است. اما در غدیر از همان آغاز خطابه اين منظره توجه همه را به خود جلب كرد كه حضرت پس از بالا رفتن از پله هاى منبر، بر فراز آن ننشست و در حال قيام رو به مردم نمود.
در حالى كه اين جلوه جالب ادامه داشت، جهت اعجاب برانگيز ديگرى بر آن افزوده شد. همچنان كه مردم منتظر آغاز سخنرانى بودند متوجه شدند پیامبرصلی الله علیه و آله به پايين منبر اشاره مى كند و لحظاتى بعد گام هاى بلند علی بن ابی طالب علیه السلام را ديدند كه از پله هاى منبر بالا مى رود.
چشم ها به منبر دوخته شده بود به گمان آنكه پيامبر صلى الله علیه و آله با على عليه السلام كار خاصى دارد و مى خواهد درباره نظم مجلس به او دستورى دهد، غافل از آنكه او بايد تا آخر سخنرانى در كنار خطيب حضور داشته باشد.
على عليه السلام پله هاى منبر را بالا رفت تا آنكه يک پله پايين تر از پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر در سمت راست آن حضرت ايستاد. اوج عظمت آنگاه جلوه گر شد كه به احترام ختم نبوت و براى آنكه پشت به حضرتش نباشد، خود را متمايل به طرف صورت مبارک خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله نمود.
در آن حال كه دو نور خلقت بر فراز منبر بودند دست محمدى بر شانه علوى فرود آمد، و صداى خطيب اعظم در فضاى غدير به «بسم الله الرحمن الرحيم» طنين انداز شد.
قيام بر منبر در غدير، در حالى كه اميرالمؤمنين عليه السلام نيز كنار حضرت ايستاده بودند، منظره اى بود كه براى اولين بار مردم دو نفر را در سابقه ذهن خود بر فراز منبر مى ديدند.
در موقعيت حساس خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت و او را نزديک خود آورد و سپس بازوان وى را گرفت و بلند كرد و عملاً معرفى نمود. اين منظره از زيباترين جلوه هاى بيادماندنى غدير براى كسانى بود كه آن واقعه را دیدند يا شنيدند.[۵]
تبليغ غدير با سخنرانى[۶]
يكى از گرايش هاى تحقيقى در مورد غدیر و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند تنظيم سخنرانى هاى غدير است.
تنظيم سخنرانى ها و بيانات بزرگان كه در غدير ايراد مى كنند نيز از ديگر مسائل مهم در كتاب غدير است، چرا كه علماى شیعه سخنرانى ها و بيانيه هايى ايراد مى نمايند كه شامل نكات و ظرائف بسيار است. اين گونه گفتارها اگر ثبت نشود با گذشت زمان از اذهان نيز پاک خواهد شد، ولى اگر به صورت کتاب و گاهى به صورت يادنامه چاپ و منتشر گردد اثرى جاودان در فرهنگ غدير خواهد بود.
توصيف منبر غدير[۷]
خفقان سقیفه و بنى اميه اين آرزو را بر دل دوستان غدیر گذاشت كه جزئيات مفصل ماجرا را از لبان مبارک امام معصوم بشنوند.
با انقراض بنى اميه و قبل از تسلط بنی عباس، فرصت مناسبى بود تا امام پنجم غدير براى اولين بار جزئياتى از محل خطابه و كيفيت آماده سازى آن را بازگو كند و متن كامل خطبه را در اختيار دوستداران غدير قرار دهد.
اين يعنى به ما بفهماند كه واقعه اى در سه روز با خطابه اى به طول بيش از يک ساعت، چه نعمت عظيمى در تاریخ اعتقادى ماست كه تا قيامت موظف به نشر و ابلاغ آن به نسل هاى بعد هستيم.
اميرالمؤمنين عليه السلام در مورد منبر غدير فرمود:
در غدير شبيه منبرى براى پيامبرصلى الله عليه وآله ساخته شد و آن حضرت بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد.
در آن مجلس با صداى بلند فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ، أَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ». پس اساس ولايت من ولایت الهى است، و عداوت با من برابر دشمنى با خداست.[۸]
همچنين امام باقر علیه السلام در شرح مفصلى از ماجراى غدير ساخت منبر غدير را اين گونه شرح داد:
پيامبرصلى الله عليه وآله از جاده اصلى به سمت مسجد غدیر آمد كه در آنجا درختانى بود.
حضرت دستور داد زير آن درختان پاكسازى شود و سنگ هايى را شبيه منبر روى هم بچينند تا در حال خطابه مشرف بر مردم باشد.
آنگاه مردم از هر سو در برابر منبر جمع شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن سنگ ها ايستاد و خطابه را چنين آغاز كرد: «الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلطانِهِ...».[۹]
جايگاه منبر غدير[۱۰]
سير آماده سازى مردم توسط پيامبر صلى الله عليه و آله را مى توان به طور سلسله وار اين گونه بيان كرد:
پس از رسيدن به غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله چند اقدام مهم انجام داد تا خطبه غدیر در بهترين شرايط ارائه شود:
جمع آورى مردم
پیامبر صلی الله علیه و آله براى مقابله با هر توطئه اى در آن لحظات حساس، از هر گونه پراكندگى كاروان جلوگيرى كند. براى اين هدف دست به سه اقدام به موقع زد:
يكى آنكه فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب انسجام كاروان و پراكنده نشدن آن باشند.
ديگر آنكه فرمان داد تا منادى ندا كند: همه مردم متوقف شوند، و آنان كه پيشتر رفته اند بازگردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند.
اين گونه بود كه آهسته آهسته همه آن جمعیت صد و بيست هزار نفرى در محل از پيش تعيين شده كنار برکه جمع شدند، بدون اينكه كوچک ترين اخلالى در نظم عمومى كاروان پيش آيد.
سومين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ نظم هنگامى صورت گرفت كه آن حضرت متوجه شد عده اى از فتنه گران به قصد بر هم زدن نظم و ايجاد آشوب از غدير عبور كرده اند. اين بود كه همزمان با اعلام توقف كاروان، گروهى را فرستاد تا پيش رفتگان را بازگردانند و به آنان درباره بازگرداندن ابوبکر و عمر به طور خاص سفارش كرد!
مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را كه به سركردگى ابوبكر و عمر تا نزديكى هاى جحفه پيش رفته بودند!
به سمت غدير بازگرداندند، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد. اين گونه بود كه اين نقشه منافقین نيز - با آنكه اجرا شد - ولى با اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى گرديد.[۱۱]
خالى نگه داشتن زير درختان
پيش بينى ديگرى كه هنگام اجراى آن رسيده بود خالى ماندن زير درختان غدير براى اجراى مراسم سه روزه بود. براى اين منظور پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسال كنار بركه نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده شود.
طبق اين فرمان، با آنكه چشم ها به محض ورود به غدير متوجه سایبان آرام بخش زير درختان مى شد، ولى همه از كنار آن عبور مى كردند و هيچ كس به خود اجازه توقف در زير درختان را نمى داد.
اسكان منظم جمعيت
اسكان آن جمعيت انبوه مقدمه ديگرى براى سخنرانى بود كه هنگام اجراى آن فرا رسيده بود. پس از آن دستورات، همه مركب ها با رسيدن به فضاى اطراف بركه متوقف شدند و گروه هاى مختلف مردم در گستره بيابان غدير پياده شدند و هر يک براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند.
عده اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند و عده اى ديگر خيمه بر پا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.
روح همكارى مردم و نظارت دقيق مأموران پیامبر صلی الله علیه و آله باعث شد كه پياده شدن و استقرار آن جمع عظيم انسان ها بدون كوچكترين مشكلى به انجام رسد، و زمينه مناسبى براى مراحل بعدى مراسم باشد.
مقابله با گرما
مسئله گرما در آن هنگام از سال و در آن ساعت از روز - در نزديكى ظهر - مشكلى بود كه هيچ چاره اى نداشت جز آنكه هر كس شخصاً به فكر خود باشد. البته گرماى شديد براى مردم آن مناطق پديده تازه اى نبود و بارها در فصل گرما آن را تجربه كرده بودند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردم - حتى خود حضرت - گوشه اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه اى از آن را زير پاى خود قرار دادند، و عده اى از شدت گرما عبا را به پايشان پيچيدند![۱۲]
اكنون صد و بيست هزار حاجى بازگشته از حرم الهی، در كنار بركه آسمانى غدير از حركت چند روزه باز ايستاده بودند. آنان مى دانستند كه تا ساعتى ديگر مراسم آغاز خواهد شد و بايد وضو بگيرند و خود را براى شركت در نماز جماعت و سپس در مراسم آماده كنند. همه در جنب و جوش، براى يک برنامه استثنائى!
پيش بينى آرايش مجلس سخنرانى
آخرين اقدام عملى قبل از غدير، آراستن مجلس خطابه و آماده سازى جايگاه سخنرانى بود، كه تا آن روز مجلسى در اين وسعت سابقه نداشت. اين مرحله نيز در گونه اى با شكوه و بى نظير آماده شد، كه مردم هرگز تا آن روز نمونه اش را نديده بودند.
نيمى از آنچه بايد انجام مى گرفت مربوط به جايگاه سخنرانى و نيم ديگر مربوط به موقعيت نشستن مردم در برابر منبر بود.
موقعيت استقرار مردم در برابر سخنران
براى استقرار منظم و آرام مردم در مقابل سخنران، زمان آن با توجه به نزديكى ظهر بعد از نماز جماعت در نظر گرفته شد؛ تا با همان نظمى كه براى نماز نشسته اند بدون كوچكترين حركتى آماده شنيدن سخنرانى باشند.
با توجه به حضور بانوان در كاروان، زاويه خاصى از مجلس به آنان اختصاص يافت كه به راحتى خطيب را بر فراز منبر ببينند و سخنان او را بشنوند.
صدا رسانى به آن جمعيت انبوه
از نظر صدا رسانى اگر چه اجتماع مردم در برابر منبر به گونه اى بسيار منسجم تدارک ديده شده بود، اما براى تكميل موقعيت يک يا چند نفر كه صداى فوق العاده بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند، تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.[۱۳]
آماده سازى زير درختان براى منبر
اكنون نوبت آن بود كه موقعيت بديعى براى جايگاه سخنرانى تدارک ببينند، تا هم مناسب صد و بيست هزار مخاطب باشد و هم نمادى به ياد ماندنى در خاطره ها بر جاى گذارد.
براى آماده سازى جايگاه، پيامبر صلى الله عليه و آله چهار نفر از خواص اصحاب خود را انتخاب كرد. آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا محل پنج درخت كهنسال را براى اجراى مراسم آماده كنند.
بناى منبر در موقعيت ويژه
با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبی پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند. در نتيجه جمعيت پس از نماز جماعت بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى گرفت. همچنين مى بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى گرفت تا پیامبرصلی الله علیه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند.
سايبان بر فراز منبر
گروه چهار نفرى كار خود را آغاز كردند. آنان ابتدا خارهاى زير درختان را كندند و سنگ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو زدند و آب پاشيدند. سپس شاخه هاى اضافى پايين آمده آن درختان خودرو را - كه تا نزديكى زمين آمده بودقطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه ها پارچه اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.
دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را - كه قابل بريدن نبود - با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.
كيفيت و بلنداى منبر
سپس در زير سايبان، بناى منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا با جمع آورى سنگ هاى بزرگ و كوچك، آنها را روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.
آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ها كه عبارت بود از تشک ها و قاليچه ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ ها قرار دادند تا سختى سنگها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند. در مرحله بعد پارچه اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.
اين كامل ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک خطابه استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطَبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه اى بى نظير آماده شد.
عظمت غدير با منبر[۱۴]
مقارن ظهر، انتظار مردم به پايان رسيد و منادىِ حضرت نداى نماز جماعت داد. پس از بيرون آمدن مردم از خيمه ها و آمادگى صف ها براى نماز، پیامبر صلی الله علیه و آله از خيمه خود بيرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.
بعد از آن همه مردم ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاى منبر بيايد و در سمت راستش بايستد.
قبل از شروع خطبه، اميرالمؤمنين عليه السلام يک پله پائين تر از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بر فراز منبرِ غدير و در طرف راست حضرت ايستاده بودند و دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر شانه آن حضرت بود.
سپس حضرت نگاهى به راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا مردم كاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتى از مجلس نشستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به خوبى مى ديدند.
پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سخنرانىِ تاريخى و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند.
با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنرانى، كه دو نفر بر فراز منبر در حالت قيام ديده مى شوند و بيش از صد و بيست هزار نفر اين منظره بديع را مى نگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهيم رفت.
يادآور مى شود كه اجتماع ۱۲۰۰۰۰ نفر براى يک سخنرانى و در مقابل يک خطيب كه همه شخص او را ببينند در دنياى امروز هم مسئله غير عادى است، تا چه رسد به عصر بعثت كه در گذشته شش هزار ساله انبيا تا آن روز هرگز چنين مجلس عظيمى براى سخنرانى تشكيل نشده بود.
فنون سخن براى ابلاغ غدير[۱۵]
عظمت غدير اقتضا مى كند به بلنداى آن برنامه ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه هاى كم ابهت تبليغ مى توان جلوه گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى دهد كه آن را در جذاب ترين و ارزشمندترين گونه هاى رسانه اى جلوه گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با مسئله غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير استفاده از فنون سخن و خطابه براى ابلاغ غدير است:
در غدير فصاحت و بلاغت و شاهكارهاى سخنورى در اعلا درجه آن به كار گرفته شد و ثمره خود را به هنگام خود نشان داد. اكنون بر ماست كه همان راه را در پيش بگيريم و به مُبلِّغ اول غدير اقتدا كنيم، و راهكارهاى زير را عملى سازيم:
الف) مقتضاى حال و مخاطب و موضوع
اگر در غدير بلاغت به معناى مراعات مقتضاى حال و مخاطب و موضوع در نظر گرفته شد، ما نيز در تبليغ غدير بايد در هر موردى موقعيت مخاطب را از نظر ظرفيت و سابقه علمى و شرايط تربيتى در نظر بگيريم، و محدوده موضوع مطرح شده را تعيين كنيم و آينده يک سخن يا نوشته و بُرد آن را در نظر آوريم.
ب) ادبيات زبان ها براى رساترين جملات
اگر در غدير فصاحت به معناى به كارگيرى گوياترين جملات رمز«بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» شد، ما نيز بايد ادبيات هر زبانى را براى يافتن رساترين جملات مورد مطالعه قرار دهيم، تا غدير را بين هر قوم و ملتى با شيواترين و گيراترين عبارات منتقل نماييم.
ج) زيباترين كلمات و اصطلاحات
اگر در غدير زيبايى هاى بديع كلام به كار گرفته شد، ما نيز مى آموزيم كه براى ابلاغ چنين مهمى بايد از زيباترين كلمات و اصطلاحات و تركيب بندى جملات براى تبليغ غدير در گونه هاى گفتارى و نوشتارى بلند و كوتاه استفاده بريم.
منبر شيطان در غدير[۱۶]
امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم!
ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت. شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!!
هنگامى كه منافقین در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!!
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا امام قيام نكند خداوند اطاعت نمى شود[۱۷].[۱۸]
پانویس
- ↑ اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۴،۲۰۳،۱۷۳،۱۶۸،۱۴۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۱،۱۰۶،۸۰،۷۹،۷۵،۶۰،۵۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۲۳ ص ۳۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۲ و ج ۳۷ ص ۲۰۴،۲۰۳،۱۷۳،۱۵۲،۱۴۰،۱۱۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۰، ۶۰، ۷۵، ۷۹، ۸۰، ۲۹۹ - ۳۰۱. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۴۶.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۰ . ژرفاى غدير: ص ۷۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹،۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۹۷،۴۷،۴۴. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۶۷ ح ۳۹۱،۳۸۷. احقاق الحق: ج ۶ ص ۲۷۰ و ج ۲۱ ص ۵۷۵۳ . كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .
- ↑ غدير در آئينه كتاب: ص ۳۴. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳ - ۱۵۷.
- ↑ ژرفاى غدير: ص ۱۹۰. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۸۲،۸۱ .
- ↑ الكافى(روضه) : ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.
- ↑ احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ح ۸۶ .
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۳۶ - ۴۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۴،۲۰۳،۱۷۳ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۸۰،۷۹،۷۵،۶۰،۵۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۴،۲۰۳،۱۷۳،۱۶۸،۱۴۹ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۱۰۶،۸۰،۷۹،۷۵،۶۰،۵۰.
- ↑ اسرار غدير: ص ۴۹.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۶،۱۰۷.
- ↑ اسرار غدير: ص ۷۰.
- ↑ جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى شود. ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى شود.
- ↑ روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .