ابن کثیر
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر بن ضوء بن کثیر بن زرع بصری شافعی |
تولد | جندل- دمشق، قرن هفتم هجری |
وفات | ۷۷۴ هجری |
محل دفن | دمشق |
اطلاعات علمی | |
استادان | برهان الدین فزاری، کمال الدین بن قاضی شهبه، ابن تیمیه |
تالیفات | تفسیر القرآن العظیم، البدایه والنهایه، طبقات الشافعیه |
مذهب | شافعی - اهل سنت |
اطلاعات فرهنگی | |
زمینه فعالیت | تفسیر، حدیث، تاریخ، فقه و اصول |
عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر بن ضوء بن کثیر بن زرع بصری شافعی،[۱] معروف به ابن کثیر، محدث، مورخ، مفسر و فقیهی برجسته بود.[۲] او در جندل متولد شد و در دمشق رشد یافت و در سال ۷۷۴ هجری قمری در همان شهر درگذشت.
زندگینامه
عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر بن ضوء بن کثیر قرشی دمشقی، معروف به ابن کثیر، یکی از برجستهترین علمای قرن هشتم هجری قمری در میان اهل سنت است.[۳] او در سال ۷۰۱ هجری قمری در روستای مجیدل از توابع شهر بصری در نزدیکی دمشق دیده به جهان گشود و در سال ۷۷۴ هجری قمری در همان شهر دار فانی را وداع گفت.
ابن کثیر در خانوادهای اهل علم و دانش پرورش یافت. برادر بزرگترش، عبدالوهاب، نقش بسزایی در تربیت و تعلیم او داشت. او در دمشق، که در آن زمان یکی از مراکز مهم علمی جهان اسلام بود، به تحصیل علوم مختلف پرداخت.
او از محضر اساتید برجستهای همچون برهان الدین فزاری، کمال الدین بن قاضی شهبه، جمال الدین مزی و تقی الدین ابن تیمیه بهره برد.
ابن کثیر در علوم مختلفی از جمله تفسیر، حدیث، تاریخ، فقه و اصول تبحر داشت. او حافظهای قوی، ذهنی وقاد و بیانی شیوا داشت و آثار متعددی در زمینههای مختلف علمی از خود به یادگار گذاشت.
تألیفات
از مهمترین آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[۴]
- تفسیر القرآن العظیم: این تفسیر یکی از مشهورترین و معتبرترین تفاسیر قرآن کریم در جهان اسلام است.
- البدایة والنهایة: این کتاب یک دائرةالمعارف تاریخی است که به بررسی تاریخ جهان از آغاز خلقت تا زمان مؤلف میپردازد.
- جامع المسانید والسنن الهادی لأقوام السنن: این کتاب به جمعآوری و بررسی احادیث پیامبر اسلام میپردازد.
- طبقات الشافعیة: این کتاب به شرح حال علمای مذهب شافعی میپردازد.
جایگاه علمی
ابن کثیر در زمان حیات خود و پس از آن، مورد احترام و تقدیر علمای جهان اسلام قرار داشته است.[۵] علمای برجستهای همچون ذهبی، ابن حجر عسقلانی،[۶] سیوطی و شوکانی، از او به عنوان یکی از بزرگترین علمای عصر خود یاد کردهاند.
ابن حجر عسقلانی در مورد او میگوید: «او حافظترین فردی بود که ما در متون حدیث دیدهایم و آگاهترین آنها به تخریج، رجال، صحیح و سقیم آن بود و همعصران و شیوخ او به این امر اعتراف میکردند و چیزهای زیادی از فقه و تاریخ را به خاطر داشت و کم فراموش میکرد و فقیهی خوشفهم و خوشذهن بود و «تنبیه» را تا آخر عمر حفظ داشت و در عربیت مشارکت خوبی داشت و شعر میسرود و من نمیدانم که با وجود رفت و آمد بسیار به نزد او، هرگز با او ملاقات کردم مگر اینکه از او بهره بردم.»[۷]
شمس الدین داوودی مالکی در کتاب «طبقات المفسرین» گفته است: او پیشوای علما و حافظان و مرجع اهل معانی و الفاظ بود. نزد شیخ برهان الدین فزاری و کمال الدین بن قاضی شهبه فقه آموخت. سپس با حافظ ابوالحجاج مزی وصلت کرد و ملازم او شد و از او علم آموخت. به علم حدیث روی آورد و از ابن تیمیه فراگرفت. اصول را نزد اصفهانی خواند و بسیار شنید. به حفظ متون و شناخت اسناد، علل، رجال و تخریج روی آورد تا در جوانی در آن مهارت یافت. در سن کم کتاب «الاحکام» را بر اساس ابواب فقهی نوشت.[۸]
شوکانی نیز در مورد تفسیر او میگوید: «این تفسیر از بهترین تفسیرها، اگر نه بهترین تفسیر است».[۹]
روایت حدیث غدیر[۱۰]
یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده اسماعیل بن عمر دمشقی شافعی، ابن کثیر است.
ابن کثیر در تاریخش، در بخش فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام و تحت عنوان «حدیث غدیر خم»، حدود ده مورد برای حدیث غدیر آورده است. از جمله با اشاره به ماجرای غدیر و نیز ماجرای احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام در رحبه کوفه است.[۱۱]
معرفی کتاب در موضوع غدیر[۱۲]
کتب مفصلی در زمینه بحثهای رجالی و تاریخیِ مربوط به سند حدیث غدیر تألیف شده است.
از اوایل قرن دوم هجری که تدوین معارف دینی رسماً آزاد اعلام شد، تبلیغ غدیر نیز شکلی تازه بخود گرفت و کمکم از شکل روایت به صورت تألیف درآمد.
در این کتابها، اسماء راویان حدیث غدیر از مرد و زن جمعآوری شده و از نظر رجالی درباره موثق بودن راویان بحث شده و تاریخچه مفصلی از اسناد و راویان حدیث غدیر تدوین شده و جنبههای اعجابانگیز آن در زمینههای اسناد و رجال تبیین گردیده است.
این مسیر ادامه یافت و کتابهای مختلفی به صورت مستقل یا ضمنی در موضوع غدیر تدوین شد.
به عنوان نمونه ابن کثیر دمشقی میگوید:
«کتابی در دو جلد ضخیم دیدم که محمد بن جریر طبری احادیث غدیر خم را در آن جمعآوری کرده بود»![۱۳]
معنای مولی در کلام ابن کثیر[۱۴]
در کتاب «عوالم العلوم» فهرستی از راویان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه که معنی «اولی» را معنای اصلی کلمه مولی دانستهاند آورده است،[۱۵] که یکی از آنها ابن کثیر دمشقی است.
نقل نزول آیه اکمال در غدیر[۱۶]
یکی از وجوه دلالت حدیث غدیر بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام نزول آیه اکمال در رویداد غدیر است. در کنار شیعه، شماری از بزرگان اهل سنت و مشاهیر اعیان علمای آنان نزول آیه اکمال در روز غدیر خم را نقل کردهاند.
اما با کمال تعجب ابن کثیر نزول آیه اکمال در غدیر خم را تکذیب کرده است! در اینجا شبهه او را همراه با جواب آن میآوریم:
الف) شبهه ابن کثیر
ابن کثیر در تاریخش پس از نقل نزول آیه اکمال در روز غدیر به اضافه نقل ثواب روزه روز غدیر - که معادل روزه شصت ماه است - به نقل ابوهریره، گفته است که این حدیث جداً منکَر بلکه دروغ است!!
در اینجا اشاره به سخن او میکنیم و به تفصیل ادعای وی را پاسخ میدهیم:
این حدیث جدّاً منکر بلکه دروغ است، زیرا با آنچه در صحیحین از امیرالمؤمنین عمر بن خطاب ثبت شده که این آیه در روز جمعه و در روز عرفه، وقتی که رسولالله صلی الله علیه و آله در عرفه بود نازل شده، سازگار نیست.
این سخن که «روزه روز هجدهم ذی حجه - یعنی روز غدیر خم - معادل روزه شصت ماه است» نیز صحیح نیست، چرا که در حدیث صحیح آمده که روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.
پس چگونه ممکن است که روزه یک روز معادل شصت ماه باشد؟ پس این باطل است.
شیخ ما حافظ ابوعبدالله ذهبی بعد از نقل حدیث نزول آیه اکمال در روز غدیر گفته است:
این حدیث جدّاً منکر است. حَبشون خلاّل و احمد بن عبدالله بن احمد نیری - که هر دو بسیار راستگویند - آن را از علی بن سعید رملی از ضَمرَه نقل کردهاند.
این حدیث از عمر بن خطاب و مالک بن حُوَیرِث و انس بن مالک و ابوسعید و غیر ایشان، به اسانید واهی روایت شده است.
صدر حدیث متواتر است و من یقین دارم که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را گفته است.
عبارت «خدایا، با هر کس با او دوستی کند دوستی کن…» افزونه ای قویّ الاِسناد است. اما روزه یاد شده صحیح نیست. و به خدا سوگند که این آیه در روز عرفه - چند روز قبل از واقعه غدیر خم - نازل شده است. و اللَّه اعلم.[۱۷]
ب) پاسخ شبهه ابن کثیر
سخن ابن کثیر در غایت بطلان است، به چند جواب:
اعتبار کتب صحاح اهل سنت و راویانش
ابن کثیر اعتراف کرده که این حدیث را ضَمرَه از ابن شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَیره روایت کرده، و اینها همه از رجال صحاح اند:
ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذی و ابوداوود و ابن ماجه و نَسایی در صحاح آنها هستند.
مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه یادشده و ابن حِبّان است. شهر بن حَوشَب نیز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذکور است.
در ادامه خواهیم گفت که روایت یکی از رجال صحاح از یک راوی، دلیل آن است که او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحیح الضبط است.
بنابراین، چگونه است که ابن کثیر حدیثی را تکذیب میکند که اهل سنت آن را به اسانیدشان از راویانی روایت کردهاند که در صحاح از ایشان حدیث نقل کرده و به آنان اعتماد نمودهاند؟!
اضافه بر این، دانشمندان و مصنّفان اهل تسنّن کتابهای صحاح را بسیار می ستایند، و حتی شیعه امامیه را به سبب اینکه در بعضی از اخبار و راویان این کتابها خدشه میکنند بسیار نکوهش میکنند.
از جمله میرزا مخدوم شریفی و فضل بن روزبهان هستند که صحیح بخاری و صحیح مسلم را صحیحترین کتابها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخاری در آن همداستان باشند را صحیح نزد امت میدانند.
همچنین شیعه را به خاطر خدشه وارد کردن در این دو کتاب بسیار مورد طعن قرار دادهاند.[۱۸]
در اینجا به ابن روزبهان و امثال او میگوییم: اگر چنین است، چرا در کتاب خود حدیث نزول آیه اکمال در روز غدیر را - که رجال صحاح روایتش کردهاند - از ساختههای شیعه میدانید؟!
اضافه بر این، از شیعه بد گفتهاید و مطاعنی به آنان نسبت میدهید، به این سبب که آنان بر صحاح اهل سنت خرده میگیرند و دسته ای از روایات آنان را نمیپذیرند.
پس همه این بدگوییها متوجه حافظ ابن کثیر نیز هست، چرا که حدیث نزول آیه اِکمال در روز غدیر را دروغ خوانده است. در حالی که راویان این حدیث از رجال صحاح اند. در حالی که اهل سنت بر توثیق رجال صحاح اجماع کردهاند.
روات حدیث ابوهریره از رجال صحاح و ثقه اند
نکته دیگر اینکه: هر چند راویان حدیث ابوهریره درباره روزه روز غدیر از رجال صحاح ستّه اهل سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل سنت شکی نیست، ولی باز هم در اینجا توثیق هر یک از آنان نزد رجالیان بزرگ اهل سنت نقل میکنیم:
ضَمرَة بن ربیعه (م ۲۰۲ ق): احمد بن حنبل و عبدالغنی بن عبدالواحد مَقدِسی و ابوحاتِم و ابوسعید بن یونس و محمد بن سعد و ذهبی:[۱۹] او را به شدت توثیق کرده و بسیار ستودهاند.
بسیاری از بزرگان راویان و مؤلفین اهل سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذی و نَسایی و ابن ماجه از او روایت کردهاند.
عبدالله بن شَوذَب (م ۱۵۶ ق): صاحب کتاب «الکمال» و ذهبی و ابن حجر:[۲۰] او را توثیق کرده و ستودهاند. ابوداوود و تِرمِذی و نَسایی و ابن ماجه از او روایت کردهاند.
سفیان ثوری، ولید بن کثیر، یحیی بن مَعین، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقی، ابن عمّار، نَسایی، ابوحاتم، ابن حبّان، ابن خلفون، ابن نُمَیر و عِجلی او را توثیق کرده و ستودهاند.
مَطَر ورّاق: حافظ ابونعیم:[۲۱] مالک بن دینار، ابوعیسی و مالک بن دینار او را توثیق کرده و ستودهاند.
شهر بن حَوشَب اشعری شامی حِمصی دمشقی: حافظ عبدالغنی مَقدِسی و ابن حجر و ذهبی:[۲۲]
محمد بن عبدالله بن عمّار، یعقوب بن شَیبَه، صالح بن محمد بغدادی، ابن مَعین، ابن مدینی، عبدالرحمن، یعقوب بن شَیبه، یعقوب بن سفیان، ابوجعفر طبری، ابوبکر بزّار، حرب بن اسماعیل کرمانی، احمد بن حنبل، احمد بن عبدالله، ابن ابی خَیثَمه، ابوحاتم، ابوزُرعه، ابن عدی، فسوی، حنبل و عثمان دارمی و احمد بن عبدالله عِجلی از احمد و تِرمِذی از احمد و بخاری، همگی او را توثیق کرده و ستودهاند. بسیاری از بزرگان راویان صاحبان صحاح جز بخاری از او روایت کردهاند.
عمرو بن علی گفته که مُعاذ بن مُعاذ در حدیث شهر بن حوشب تأمل داشت، ولی او از اسماء بنت یزید روایات حسن نقل کرده است.
در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح کردهاند که البته در برابر این توثیقات فراوان از اعتباری ندارد.
چنانچه محدّثان اهل سنت پذیرفتهاند که اگر تعدیل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بی اثر میگرداند.
به عنوان نمونه ابوالمؤیّد خوارزمی از ابن جوزی نقل کرده که وی در مورد شهر بن حوشب - که نامش در سند حدیثی آمده - به این قاعده کلی تصریح کرده و به توثیق ابن جوزی در مورد او استناد کرده و تضعیف در مورد او را ردّ کرده است.[۲۳]
بطلان سخن ابن کثیر پیرامون روزه روز غدیر
ابن کثیر درباره ثواب روزه روز غدیر - که در روایت ابوهریره آمده - گفته است:
این سخن که روزه روز هجدهم ذی حجه - یعنی روز غدیر خم - معادل روزه شصت ماه است نیز صحیح نیست، چرا که در حدیث صحیح آمده که روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.
پس چگونه ممکن است که روزه یک روز معادل شصت ماه باشد؟ پس این باطل است.
بطلان این سخن بر کسی که آگاهی اندکی از اخبار داشته باشد پوشیده نیست. از دو جهت میتوان این شبهه او را پاسخ داد:
الف) مانند آن در اخبار بسیار وارد شده است
اینک بعضی از آنها:
اول
فضل روزه بیست و هفتم ماه رجب: نورالدین حلبی در مورد مبعث پیامبر صلی الله علیه و آله در شب یا روز بیست و هفتم ماه رجب از حافظ دِمیاطی در سیره اش، از ابوهریره نقل کرده که روزه روز بیست و هفتم ماه رجب معادل روزه شصت ماه است….[۲۴]
عجیب اینجاست که حلبی در سخنی مانند ابن کثیر به حدیث ابوهریره درباره روزه روز غدیر اعتراض میکند، ولی مثل آن را درباره روز مبعث از ابوهریره نقل میکند! البته وی در پایان اعتراضش خواننده را به تأمّل امر کرده، و از قول ذهبی نقل کرده که این حدیث جداً منکر بلکه دروغ است، زیرا در حدیث صحیح آمده که روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است.
حال چگونه ممکن است که روزه یک روز معادل روزه شصت ماه باشد؟! پس این باطل است![۲۵]
و اما راوی این حدیث یعنی حافظ دِمیاطی (ت ۶۱۳ - م ۶۷۰ ق)، حافظ ذهبی شرح حال او را نوشته و بسیار توثیق کرده و ستوده است.[۲۶]
لازم است ذکر شود: حدیث دِمیاطی در فضیلت روزه روز بیست و هفتم ماه رجب را جماعتی از بزرگان اهل سنت روایت کردهاند، از جمله: شیخ عبدالقادر گیلانی با سندش از شهر بن حَوشَب از ابوهریره، و نیز در «نُزهَة المجالس».[۲۷]
همچنین بعضی روایت کردهاند که هر کس این روز (روز مبعث) را روزه بگیرد، مانند کسی است که صد سال روزه گرفته باشد.
از جمله: علی بن یحیی بخاری زَندَویستی (م ۳۸۲ ق) و شیخ عبدالقادر گیلانی با اسنادش از ابوهریره و سلمان فارسی از رسولالله صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:
هرآینه در ماه رجب روز و شبی است که هر کس آن روز را روزه بگیرد و آن شب را به نماز بایستد، پاداشش همچون کسی است که صد سال را روزه بگیرد و به نماز بایستد.
آن روز سه روز مانده به پایان ماه رجب است (یعنی روز مبعث). در «نُزهَة المجالس» نیز این حدیث را گیلانی نقل کرده است.[۲۸]
دوم
فضیلت روزه روزهای ماه رجب:
در «غُنیَة الطالبین» پیرامون فضیلت روزه یک یا دو یا سه روز از روزهای ماه رجب روایتی با اسناد خود امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده که رسولالله صلی الله علیه و آله فرمود:
ماه رجب قطعاً بزرگ است. هر کس روزی از آن را روزه بگیرد، خدای تعالی روزه هزار ماه را برایش خواهد نوشت. و هر کس دو روز از آن را روزه بگیرد، خدای تعالی روزه دو هزار ماه را برایش خواهد نوشت.
و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد، خدای تعالی روزه سه هزار ماه را برایش خواهد نوشت.
همچنین روایتی طولانیتر در این کتاب آمده که ثواب هر یک از روزهای ماه رجب از روز نخست ذکر شده، و سپس آمده است:
آفرین، آفرین، آفرین بر کسی که ده روز از ماه رجب را روزه بگیرد که به او پاداش ده روز نخست و ده برابر آن را میدهند و او از آنان خواهد گشت که خدا بدیهای ایشان را به خوبی تبدیل میکند، و در شمار مقرّبان و کسانی در خواهد آمد که به دادگری برای خدا به پا خیزند، و همچون کسی خواهد گشت که هزار سال صبورانه و با نیّت پاک خدا را به نماز و روزه عبادت کرده باشد.
و هر کس که بیست روز را روزه بگیرد مانند پاداش مذکور و بیست برابرش را به او خواهند داد، و از کسانی خواهد گشت که ابراهیم خلیلالله را در بارگاهش همراهی کنند و خطاکاران و گناهکارنی را بهشمار افراد دو قبیله ربیعه و مُضَر شفاعت نمایند. و هر کس سی روز را روزه بگیرد پاداش مذکور و سی برابر آن را خواهد داشت….[۲۹]
در «روضة العلماء» آمده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
رجب ماه بزرگی است که خدا حسنات را در آن چندین برابر میکند. پس هر کس در آن سه روز روزه بگیرد مانند آن است که یک سال روزه گرفته باشد….[۳۰]
در «نزهة المجالس» نیز آمده است: علی علیه السلام فرمود:
روزه سیزدهم رجب مانند روزه سه هزار سال و روزه چهاردهم رجب مانند روزه ده هزار سال و روزه بیستم رجب مانند صد هزار سال است.
نظیر این حدیث درباره روزه ایّام البیض - سه روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه - خواهد آمد.
همچنین از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است: برتری ماه رجب بر دیگر ماهها مانند برتری قرآن بر دیگر سخن هاست. و نیز روایت شده است:
هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، گویا چهل سال را روزه گرفته است.
ابن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است:
هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد و شبهای آن سه روز را به نماز بایستد، پاداشش مانند کسی است که سه هزار سال را روزه گرفته و شبهایش را به نماز ایستاده باشد.
خدا در برابر هر روز هفتاد گناه کبیره او را میآمرزد و هنگام جان دادن، هفتاد حاجت او را برمیآورد و هفتاد حاجت دیگر را در قبر و هفتاد حاجت دیگر را هنگام عرضه کردن نامه اعمال و هفتاد حاجت دیگر را نزد میزان و هفتاد حاجت دیگر را هنگام گذر از صراط.
سلمان فارسی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده است: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد گویا که هزار سال را روزه گرفته و هزار بنده را آزاد کرده است.[۳۱]
سوم
فضیلت روزه روز عرفه: در «روضة العلماء» درباره فضیلت روزه روز عرفه آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس روز عرفه را روزه بگیرد، مانند آن است که دو سال روزه گرفته باشد.
در همان کتاب از ابوهریره آمده که رسولالله صلی الله علیه و آله فرمود:
هر کس روز عرفه را روزه بگیرد، خدا ده برابر تعداد تمام کسانی که در عمر جهان آن روز را روزه گرفتهاند و تمام مسلمانانی که آن روز را روزه نگرفتهاند برای او پاداش مینویسد، و در قیامت هفتاد هزار فرشته او را از قبرش تا موقف حساب و کتاب و جایگاه نصب میزان و از موقف تا صراط و از صراط تا بهشت همراهی میکنند و هراسهای روز قیامت و برخاستن از قبر را بر او آسان میگردانند، و در هر قدمی که مرکبش برمیدارد مژده تازه ای به او میدهند، و به او گفته میشود: هر گونه که میخواهی بر خدای وارد شو و به بهشت وارد شو.[۳۲]
ابواللّیث نصر بن محمد سمرقندی از عایشه نقل کرده است: جوانی اهل سماع بود،[۳۳] و هنگامی که هلال ماه ذی حجه را میدید شروع به روزه گرفتن میکرد. خبر آن جوان به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید.
آن حضرت کسی را نزد او فرستاد و وی را به سوی خود فراخواند. چون آن جوان به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد، حضرتش به او فرمود:
چه تو را به روزه این روزها وامیدارد؟ جوان گفت: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، روزهای مشعر و حج را روزه میگیرم، باشد که خدا مرا در دعای اهل مشعر و حج شریک گرداند.
پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: روزه هر روز تو برابر آزاد کردن صد برده و قربانی کردن صد شتر و فرستادن صد اسب به نبرد در راه خداست.
چون روز ترویه (هشتم ذی حجّه) فرا رسد، در آن روز ثوابی معادل ثواب آزاد کردن هزار برده و قربانی کردن هزار شتر و فرستادن هزار اسب به نبرد در راه خدا را خواهی داشت.
چون روز عرفه فرا رسد، در آن روز ثوابی معادل ثواب آزاد کردن دو هزار برده و قربانی کردن دو هزار شتر و فرستادن دو هزار اسب به نبرد در راه خدا را خواهی داشت. این روزهها معادل روزه دو سال است؛ سال قبل و سال بعد از این سالی که در آن هستی.
در روایت دیگری آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله به جوان گفت: روزه روز عرفه معادل روزه دو سال و روزه روز عاشورا معادل روزه یکسال است.[۳۴]
چهارم
باز فضیلت روزه سه روز از هر ماه: در «غُنیَة الطالبین» از علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده که فرمود:
روزی در هنگام ظهر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم، در اتاقی نشسته بود. به او سلام کردم، سلامم را پاسخ داد و سپس فرمود: یا علی، این جبرئیل است که به تو سلام میکند.
عرض کردم: ای فرستاده خدا، بر تو و بر او سلام. سپس به من فرمود:
به من نزدیک شو. من به حضرتش نزدیک شدم، فرمود: جبرئیل به تو میگوید:
سه روز از هر ماه را روزه بگیر، تا برایت در برابر روز نخست ثواب ده هزار سال روزه، و در برابر روز دوم ثواب سی هزار سال روزه، و در برابر روز سوم ثواب صد هزار سال روزه نوشته شود.
عرض کردم: ای رسول خدا، آیا این ثواب تنها ویژه من است یا به هر کس که چنین کند این ثواب داده میشود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی، خدا این ثواب را به تو و به هر کس پس از تو چنین کند خواهد داد.[۳۵]
پنجم
فضیلت روزه عاشورا و هر یک از روزهای ماه محرم: شیخ عبدالقادر گیلانی درباره فضیلت روزه عاشورا و هر یک از روزهای ماه محرّم مینویسد: بیان فضائل روز عاشورا: خدای عزوجل میفرماید:
«إنَّ عِدَّةَ الشُهُورِ عِندَ اللَّهِ اثناعَشَرَ شَهراً فی کِتابِ اللَّهِ یَومَ خَلَقَ السَماواتِ وَ الأرضَ مِنها أربَعَةٌ حُرُمٌ»:[۳۶]
بی گمان تعداد ماهها نزد خدا در کتاب خدا روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده تاست که چهار ماه از آنها ماههای حرام اند….
سپس چند روایت درباره محرم و روزه در آن نقل کرده است: از ابن عباس، از رسول خدا صلی الله علیه و آله: هر کس یک روز از محرّم را روزه بگیرد، در برابر هر روز سی روز را برایش خواهند نوشت.
از ابن عباس از رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: هر کس روز دهم ماه محرّم را روزه بگیرد، پاداش ده هزار فرشته به او داده خواهد شد.
هر کس روز دهم ماه محرّم را روزه بگیرد ثواب ده هزار حج گزارنده و عمره گزار و ثواب ده هزار شهید را به او عطا کنند.
از ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله: هر کس روز عاشورا را روزه بگیرد، عبادت شصت سال همراه با روزه و نماز برایش ثبت میشود.[۳۷]
همچنین صَفّوری مینویسد: در روایت طبرانی آمده است: هر کس یک روز از ماه محرّم را روزه بگیرد، در برابر هر روز سی روز را برایش خواهند نوشت.
در تورات نوشته شده است: هر کس روز عاشورا را روزه بگیرد، گویا تمام دهر را روزه گرفته است.[۳۸]
ششم
روزه روز غدیر مانند روزه شصت ماه است: غیر از کسانی که نام آنان گذشت، گروه دیگری نیز حدیث فضیلت روزه روز غدیر خم را از ابوهریره روایت کردهاند:
سید علی همدانی در «المودّة فی القربی» گوید: از ابوهریره روایت شده که گفت: هر کس روز هجدهم ماه ذی حجه را روزه بگیرد مانند آن است که شصت ماه را روزه گرفته باشد. و آن روزی است که در آن، پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را در غدیر خم گرفت و فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است.
خدایا، با هر کس با او دوستی کند دوستی کن، و با هر کس با وی دشمنی کند دشمنی فرما، و هر کس او را رها کند رها کن. مانند این روایت از امام باقر از پدرانش علیهم السلام نیز روایت شده است. افزون بر این، این خبر از شمار بسیاری از صحابه در جاهای گوناگون نقل گشته است.[۳۹]
همچنین خطیب خوارزمی و حموئی هر کدام با اسنادشان از ابوهریره نقل کردهاند:
هر کس روز هجدهم ماه ذی حجه را روزه بگیرد، برایش روزه شصت ماه را ثبت خواهند کرد. و آن روز غدیر خم است؛ وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود:
هر کس من مولای او هستم علی مولای او است. خدایا، با هر کس با او دوستی کند دوستی کن، و با هر کس با وی دشمنی کند دشمنی فرما. سپس عمر بن خطاب به علی علیه السلام گفت: آفرین، آفرین به تو ای پسر ابوطالب! مولای من و مولای هر مرد و زن مسلمانی گشتی.[۴۰]
ب) و اما پاسخ معارضه حدیث ثواب روزه روز غدیر با حدیث منقول در صحیحین
ابن کثیر میگوید: این حدیث جدّاً منکر بلکه دروغ است، زیرا با آنچه در صحیحین از امیرالمؤمنین عمر بن خطاب ثبت شده که این آیه در روز جمعه و در روز عرفه؛ وقتی که رسولالله صلی الله علیه و آله در عرفه بود نازل شده، سازگار نیست.
پاسخ این است که اگر صحّت حدیث منقول در صحیحین را از حیث سند بپذیریم و از اینکه حدیث یاد شده صلاحیت معارضه با حدیث ابوهریره را ندارد - زیرا هر دو گروه شیعه و سنّی آن را پذیرفتهاند - چشم پوشی کنیم، میگوییم: احتمال دارد آیه اکمال دو بار نازل شده باشد. جمع بین دو حدیث بر اساس این احتمال، بین دانشمندان شایع و متداول است و این بر هر کس که در کتابهای حدیث و تفسیر و شروح حدیث کاوش کرده باشد روشن است. توضیح بیشتر در شرح دلیل ششم که نزول آیه «سَألَ سَائِلٌ» در روز غدیر است خواهد آمد.
افزون بر این، سبط ابن جوزی در خصوص این آیه کریمه به احتمالی که گفته شد تصریح کرده و بر اساس آن ادعای ضعف حدیث نزول آیه اکمال در روز غدیر را پاسخ گفته است.
وی مینویسد: اگر گفته شود: روایتی که در آن، سخن عمر نقل شده که «مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی» ضعیف است، پاسخ آن است که این روایت صحیح است، بلکه ضعیف حدیثی است که ابوبکر احمد بن ثابت خطیب از عبدالله بن علی بن محمد بن بشر، از علی بن عمر دارقطنی، از ابونصر حَبشون بن موسی بن ایّوب خلاّل، از ابوهریره روایت کرده و در پایان آن آمده است:
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است، آیه «الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی»:
«امروز دین شما را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم» نازل شد.
درباره این حدیث گفتهاند که حَبشون در نقل آن منفرد است. میگوییم:
ما به حدیث حَبشون استدلال نکردیم، بلکه به حدیثی استدلال کردیم که احمد در «الفضائل» از براء بن عازب روایت کرده و اِسناد آن صحیح است.
روایت حَبشون مضطرب است، زیرا در صحیحین آمده که آیه «الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم» در شامگاه عرفه در حجةالوداع نازل شده است.
با این همه، ازهری از حَبشون روایت کرده و تضعیفش ننموده است؛ بنابراین، اگر روایت حَبشون پذیرفته شود، احتمال دارد که آیه اکمال دو بار نازل شده باشد.[۴۱]
پانویس
- ↑ معجم المؤلفین: ٢٨٣/٢
- ↑ تذکرة الحفاظ: ١/١١
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، جلد: ۲، صفحه: ۴۸۶
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، جلد: ۲، صفحه: ۴۸۷
- ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، جلد: ۱، صفحه: ۲۰۴، کتابخانه بزرگ اسلامی، تهران - ایران، 1368 ه. ش
- ↑ ثمرات الأسفار إلی الأقطار، جلد: ۱، صفحه: ۹۰
- ↑ میر حامد حسین، عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، جلد: ۱۹، صفحه: ۵۱۶، غلامرضا مولانا بروجردی، قم - ایران، 1404 ه. ق
- ↑ میر حامد حسین، عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، جلد: ۱۹، صفحه: ۵۱۶، غلامرضا مولانا بروجردی، قم - ایران، 1404 ه. ق
- ↑ میر حامد حسین، عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، جلد: ۱۹، صفحه: ۵۱۶، غلامرضا مولانا بروجردی، قم - ایران، 1404 ه. ق
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۷۸.
- ↑ تاریخ ابنکثیر: حوادث سال دهم. برای شرح حال ابنکثیر ر.ک. در طبقات ابنقاضی شُهبه. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۵۳. النجوم الزاهرة: ج ۱۱ ص ۱۲۳. انباء الغمر: ج ۱ ص ۳۹. الدرر الکامنة: ج ۱ ص ۳۹۹. طبقات المفسرین: ج ۱ ص ۱۱۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۱.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص۱۲۱، ۱۴۰–۱۴۳. غدیر در آئینه کتاب: ص۱۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۴۶۴.
- ↑ تاریخ ابن کثیر: ج ۵ ص۲۱۳–۲۱۴.
- ↑ نواقض الروافض (مخطوط). ابطال الباطل.
- ↑ الکمال فی اسماء الرجال (مخطوط). الکاشف: ج ۲ ص ۳۸. دول الاسلام: حوادث سال ۲۰۲.
- ↑ الکمال فی اسماء الرجال (مخطوط). الکاشف: ج ۱ ص ۳۵۶. تقریب التهذیب: ج ۱ ص ۴۲۳. تهذیب التهذیب: ج ۵ ص۲۵۵–۲۶۱.
- ↑ حلیَة الأولیاء: ج ۳ ص۷۵، ۷۶.
- ↑ الکمال فی اسماء الرجال (مخطوط). تهذیب التهذیب: ج ۴ ص۳۶۹–۳۷۲. میزان الاعتدال فی نقد الرجال: ج ۲ ص ۲۸۴.
- ↑ جامع مسانید ابی حنیفة: ج ۱ ص ۳۹.
- ↑ انسان العیون فی سیرة الامین و المأمون: ج ۱ ص ۳۸۴.
- ↑ انسان العیون فی سیرة الامین و المأمون: ج ۳ ص ۳۳۷.
- ↑ تذکرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۴۷۷.
- ↑ غُنیَة الطالبین: ص۵۰۱، ۵۰۲. نزهة المجالس: ج ۱ ص ۱۵۴.
- ↑ غُنیَة الطالبین: ص۵۰۲، ۵۰۳، و از او: نزهة المجالس: ج ۱ ص ۱۵۴. روضة الشهداء (مخطوط).
- ↑ غُنیَة الطالبین: ص۴۸۳، ۴۸۶.
- ↑ روضة العلماء (مخطوط).
- ↑ نزهة المجالس: ج ۱ ص۱۵۲، ۱۵۳.
- ↑ روضة العلماء (مخطوط).
- ↑ سمرقندی در معنای «اهل سماع» نوشته است: یعنی در میان مردم به خیر و شجاعت مشهور بود.
- ↑ تنبیه الغافلین (مخطوط).
- ↑ غُنیَة الطالبین: ص ۷۳۸.
- ↑ توبه/۳۶.
- ↑ غُنیَة الطالبین: ص۶۷۳، ۶۷۵.
- ↑ نزهة المجالس: ج ۱ ص۱۷۳، ۱۷۴.
- ↑ ر. ک. ینابیع المودّة: ص ۲۴۹.
- ↑ مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام: ص ۷۹. فرائد السمطین: ج ۱ ص ۷۷.
- ↑ تذکرة الخواصّ: ص۲۹، ۳۰.